آشنایی با بازار فارکس
فصل اول مقاله
کار فارکس، دنیای پول
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
این دوره شامل چندین فصل است، که سایت sefidbaffinance.com تا پایان این دوره در خدمت شما کاربران گرامی خواهد بود.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
کار فارکس، دنیای پول!
فارکس چشمان شما را به دنیا باز می کند!
با پول اضافی چه کار کنیم؟
بازار بدهی و نرخ بهره
چرا نرخ بهره مهم است؟
نوسانات نرخ بهره، روند ارزهای اصلی را مشخص می کند!
بازار سهام
بازار مبادلات ارز خارجی یا فارکس
——————————————————————————————————————————
کار فارکس، دنیای پول!
اگر درگیر فعالیتهای اقتصادی هستید و یا اخبار زیاد گوش میکنید، حتماً در رابطه با نرخ بهره و نرخ سود بانکی زیاد شنیدهاید. اگر در بازارهایی مثل کریپتو فعال هستید و یا سهام معامله میکنید، اخبار مربوط به فدرال رزرو آمریکا را هم شنیدهاید. فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را در سال ۲۰۲۲ افزایش داد و نقش پر رنگی در سقوط قیمت رمزارز ها داشت. نرخ بهره بازار خاص خود را دارد، اما بازار فارکس جایی است که اولین خبر ها از آینده اقتصاد، نرخ بهره و پول در قیمت ها تاثیر داده می شوند.
دنیای فارکس، دنیای پول است! در این دنیا فقط پول در برابر پول مبادله می شود! این نقشه، ارز های اصلی دنیا را نشان می دهد. ارز هایی که بیشترین سهم را در بازار فارکس دارند. کار فارکس هم کار با پول است. اگر به این مبحث علاقه دارید، بهترین جا را برای شروع یادگیری انتخاب کرده اید.
——————————————————————————————————————————
فارکس چشمان شما را به دنیا باز می کند!
تا به حال از خود چنین سوالاتی پرسیده اید: افزایش نرخ بهره چه تأثیری روی بازار مسکن دارد؟ آیا افزایش نرخ بهره شرایط خرید خانه را تسهیل میکند و یا سختتر خواهد کرد؟ آیا سال آینده پیدا کردن شغل راحتتر از امسال خواهد بود یا یافتن شغل کار سختی خواهد بود؟ پاسخ اکثر این سوالات را می توانید در دنیای فارکس و کار فارکس پیدا کنید! در کار فارکس شما همیشه جلوتر از سایر تاجرین خواهید بود. در واقع تجارت بدون درک بازار فارکس کار سختی خواهد بود.
دوره مقدماتی آموزش فارکس به بررسی بزرگترین و به روز ترین بازار دنیا میپردازد. بازاری که تمام جنبههای اقتصادی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. در این دوره شما یاد میگیرید که بازارهای مالی و مؤسسات مالی چگونه کار میکنند و نقش پول در اقتصاد را هم درک خواهید کرد. بازارهای مالی و مؤسسات مالی نه تنها بر زندگی روزانه ما تأثیر میگذارند، بلکه جریان تریلیون ها دلار پول در اقتصادهای جهانی را هم مشخص میکنند. جریاناتی که بر سودآوری کسبوکارها، خدمات، تولید و حتی سلامت اقتصادهای جهانی تاثیر گذارند.
اتفاقی که بر سر بازارهای مالی، مؤسسات مالی و پول میافتد برای سیاستمداران هم اهمیت دارد. چونکه میتواند در نتیجه انتخابات اثر گذار باشد. مطالعه دوره مقدماتی آنلاین فارکس پاداش بزرگی در پی دارد. در این دوره موضوعات جالب و هیجانانگیزی را یاد خواهید گرفت. اما قبل از شروع هر چیزی، اجازه دهید نقشه راه را مشخص کنیم تا با چشمانی باز در مسیر جدید شغلی خود قدم بردارید.
——————————————————————————————————————————
با پول اضافی چه کار کنیم؟
بازارهای مالی محلی هستند که وجوه نقد را از افرادی که پول زیادی دارند به افرادی که با کمبود پول برای پروژههای خود مواجه هستند، هدایت میکنند. بازارهای مالی مثل اوراق قرضه، سهام یا فارکس نقش پر رنگی در بهبود فعالیتهای اقتصادی دارند. به کمک بازارهای مالی همه میتوانند به پول لازم برای تأمین مالی پروژههای خود دست پیدا کنند. در حقیقت بازار مالی میتواند در رشد اقتصادی قوی و یا رشد ضعیف اقتصادی نقش داشته باشد. فعالیت در بازارهای مالی روی ثروت شخصی، رفتار کسبوکارها و مصرفکنندگان تأثیر دارد.
بازار بدهی و نرخ بهره
ابزارهای مالی یا اوراق بهادار، ورقهای هستند که ادعای شخص بر درآمد آتی را نشان میدهند. اوراق قرضه هم ورقهای است که تضمین میکند در آینده پرداخت مشخصی، در دورههای زمانی مشخصی به دارنده اوراق قرضه پرداخت خواهد شد.
بازار اوراق قرضه یا بدهی یکی از مهمترین بازارهای مالی هر اقتصادی است. این بازار به دولت، شرکتها و مردم اجازه میدهد که نیازهای پولی خود را از این بازار تأمین کنند و از همه مهمتر، بازار اوراق قرضه جایی است که نرخ بهره مشخص میشود.
چرا نرخ بهره مهم است؟
نرخ بهره یا هزینه استقراض یا هزینه پرداخت شده برای اجاره وجوه مالی مهمترین مفهومی است که یادگیری آن برای فعالیت در تمامی بازارهای مالی و حتی کسبوکارهای دیگر ضروری است. در هر اقتصادی انواع مختلفی از نرخ بهره وجود دارد، از نرخ بهره وامهای رهنی مسکن گرفته تا نرخ بهره اوراق قرضه با سررسیدهای متفاوت.
فرض کنید از بانک وام می گیرید. پولی که از بانک وام گرفته اید چقدر است؟ موقع پرداخت اقساط جهت تسویه این وام چقدر پول اضافی پرداخت کرده اید؟ پولی که از بانک وام گرفته اید، اصل سرمایه است. پول اضافی هم که پرداخت می کنید همان بهره است. حال پول اضافی یا بهره را بر اصل سرمایه تقسیم کنید تا درصد نرخ بهره یک سال به دست آید. در این جا فرض کرده ایم که وام یکساله است. یعنی در پایان یک سال باید پول بانک را برگردانید!
نرخ بهره از چندین جهت اهمیت دارد. اگر از دید خودتان بخواهیم نگاه کنیم، نرخ بهره میتواند نشان دهد که خرید خانه یا ماشین به صرفه است یا خیر؟ یا اصلاً میتوان هزینه خرید خانه یا خودرو را به راحتی تأمین کرد؟ شاید نرخ بهره بالا باعث شود که شما ترجیح دهید به جای خرج کردن پول، آن را پسانداز کنید. نرخ بهره روی سلامت کلی اقتصاد تأثیر میگذارد. نرخ بهره نه تنها تمایل شخص به خرج کردن یا پسانداز پول را مشخص میکند، بلکه تصمیمات سرمایهگذاری کسبوکارها را هم تعیین میکند.
به طور مثال نرخ بهره بالا میتواند اجرای پروژههای جدید کسبوکارها را به تعویق بیندازد و مانع از ایجاد شغل جدید شود. از آنجایی که نرخ بهره روی کل اقتصاد (از اشخاص حقیقی گرفته تا حقوقی و مؤسسات مالی) تأثیر میگذارد، مطالعه نوسانات و تغییرات آن هم اهمیت زیادی دارد. بهترین جا برای یادگیری نرخ بهره هم همین بازار فارکس است. بازاری که روزانه ارز اقتصادهای مختلف دنیا در آن مبادله میشود و سیاستهای پولی و آینده نرخهای بهره عامل اصلی نوسانات روزانه آن هستند.
——————————————————————————————————————————
نوسانات نرخ بهره، روند ارزهای اصلی را مشخص می کند!
نوسانات نرخ بهره در هر جای دنیا اتفاق میافتد. در آمریکا نرخ بهره اوراق خزانهداری دولت در سال ۱۹۸۱ به ۱۶ درصد رسید، در سال ۱۹۹۲ به ۳ درصد کاهش یافت و در اواخر دهه ۱۹۹۰ به بالای ۵ درصد عبور کرد. در سال ۲۰۰۴ نرخ بهره این اوراق زیر ۱ درصد و در سال ۲۰۰۷ به ۵ درصد رسید. در دوران کرونا نرخ بهره آمریکا نزدیک به صفر درصد بود و بعد از آن در سال ۲۰۲۲ به نزدیکی ۵ درصد افزایش یافت.
نرخ بهره انواع مختلفی دارد، اما از آنجایی که نرخهای بهره متفاوت در یک اقتصاد همسویی بالایی با یکدیگر دارند، معمولاً از اصطلاح نرخ بهره برای تمامی آنها استفاده میشود. ما در دوره مقدماتی آنلاین فارکس تنها با بازار فارکس آشنا نمیشویم. بازار فارکس بازاری گسترده و پویاست. در تمامی اقتصادهای دنیا بازار فارکس وجود دارد و نقش زیادی در زندگی و اقتصاد مردم دارد. شما از هر جایی و هر کشوری می توانید کار فارکس را انجام دهید. برای یادگیری آن نمیتوان تنها به یادگیری موضوعات سطحی بسنده کرد. در این دوره شما با بازار اوراق قرضه هم آشنا خواهید شد تا اثرات تغییر نرخ بهره را در بازار فارکس بهتر درک کنید.
دنیای فارکس دنیای پول است.
هر چیزی که به پول ربط داشته باشد،
به کار فارکس هم ربط دارد.
محل تعیین نرخ بهره همان بازار اوراق قرضه است
به همین دلیل در کار فارکس باید به این بازار هم نگاه کرد.
——————————————————————————————————————————
بازار سهام
سهام، ورقهای است که میزان مالکیت اشخاص در شرکتها را نشان میدهد. سهام هم اوراق بهادار است و مالکیت و ادعای شخص بر داراییهای شرکت و درآمدهای آتی آن را نشان میدهد. عرضه اولیه سهام یکی از روشهای تأمین مالی شرکتهاست. یعنی شرکت با فروش بخشی از سهام تحت تملک خود، منابع مالی مورد نیاز را تأمین میکند. بازار سهام یکی از مشهورترین بازارهای مالی دنیاست و تقریباً همه با این بازار آشنایی نسبی دارند.
نوسان شدید و بزرگ در قیمت سهام یکی از اخبار مهمی است که در شبکههای خبری دنبال میشود. گاهی اوقات افراد عادی هم با پیشبینی آینده قیمتها وارد این بازار میشوند. بازار سهام را خیلی ساده میتوان توصیف کرد: بازاری که افراد میتوانند خیلی زود ثروتمند یا فقیر شوند! قیمتها در بازار سهام بسیار پر نوسان و متلاطم هستند.
بازار سهام هم روی تصمیمات سرمایهگذاری شرکتها تأثیر دارد. قیمت سهام میتواند به شرکت اجازه دهد که با فروش بخش کمتری از سهام، نیازهای مالی خود را تأمین کند. هر چقدر قیمت سهام بیشتر باشد، حجم پولی که از فروش سهام به شرکت خواهد رسید هم بیشتر خواهد بود. شرکتها با فروش سهام خود، پول لازم برای خرید تجهیزات و یا اجرای پروژههای جدید را به دست میآورند.
در دوره مقدماتی آموزش فارکس شما با بازار سهام هم آشنا خواهید شد! بازارهای جهانی مثل فارکس، بازاری منزوی نیستند! بازار فارکس بازاری باز و متصل به سایر بازارهای دنیاست و از نوسانات بازارهای اوراق قرضه و سهام تأثیر میگیرد و روی آنها تأثیر میگذارد. به همین دلیل شما در این دوره با بازار سهام هم آشنا خواهید شد.
بازار سهام تعریف ساده ای دارد. بازار سهام جایی است که شما می توانید با کمپانی های بزرگ شراکت کنید! با خرید سهم، شما تبدیل به سهامدار یا شریک کمپانی می شوید. شاید بپرسید که فارکس چه ربطی به سهام دارد؟ فارکس به همه چیز ربط دارد! هر شرکتی که در کار صادرات یا واردات است با فارکس کار دارد. هر سرمایه گذاری که می خواهد سهام بخرد، اول باید پول خود را به ارز کشور مبدا تبدیل کند.
——————————————————————————————————————————
بازار مبادلات ارز خارجی یا فارکس
برای اینکه پول از کشوری به کشور دیگری برود، باید از ارز مبدأ به ارز کشور مقصد تبدیل شود. بازار مبادلات ارز خارجی یا فارکس جایی است که این تبادل اتفاق میافتد. یعنی پول یک کشور به پول کشور دیگر تبدیل میشود. نه تنها بازار فارکس محلی برای تبدیل ارزهای خارجی است، بلکه جایی است که نرخ ارز تعیین میشود. یعنی پول یک کشور در برابر دلار آمریکا یا سایر پولها چند است؟
به نظر شما تغییر نرخ ارز چه تأثیری روی کسبوکارها و خانوارها دارد؟ تغییر نرخ ارز اثر مستقیمی روی مخارج مصرفکنندگان دارد، چونکه قیمت خدمات و کالاهای وارداتی را تغییر میدهد. به طور مثال در سال ۲۰۰۱ هر یورو برابر ۸۵ سنت (کمتر از یک دلار) قیمت داشت. به همین دلیل کالاهای اروپایی به ارزش ۱۰۰ یورو برای آمریکاییها تنها ۸۵ دلار هزینه داشتند. اما وقتیکه قیمت هر یورو به ۱٫۵۰ دلار آمریکا رسید، همان کالا که ارزش ۱۰۰ یورویی داشت، برای آمریکاییها ۱۵۰ دلار هزینه داشت. این نشان میدهد که تغییر نرخ ارز میتواند باعث ارزانی یا گرانی کالاهای وارداتی شود.
کار فارکس تبدیل ارز کشور ها به یکدیگر است.
مثلا دلار آمریکا را می فروشید تا پول ژاپن یعنی ین را خریداری کنید.
این کار، کار فارکس است و در بازار فارکس اتفاق می افتد.
کار فارکس مبادله ارز های اصلی دنیاست. اما چرا پول کشوری مثل آمریکا را می فروشیم و پول ژاپن را می خریم؟ چه سودی در این کار است؟ فرض کنید دلار آمریکا قرار است ارزان شود و ین ژاپن گران خواهد شد. شما با فروش دلار و خرید ین ژاپن خود را در موقعیتی قرار می دهید که پولی که قرار بود ارزان شود را گران فروخته اید و از کاهش ارزش آن جان سالم به در برده اید. پولی که قرار است گران شود را هم ارزان خریده اید و با گران شدن آن سود خواهید کرد.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل دوم خواهید دید:
بازار مالی چیست؟
فصل دوم مقاله
بازار مالی چیست؟
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
در این درس از سری آموزش های فارکس با تعریف بازار مالی آشنا خواهید شد. با مطالعه این فصل دید کاملی به انواع بازار مالی، تاریخچه بازار فارکس و ساختار بازارهای مالی خواهید داشت. هم چنین بعد از آشنایی با بازار سهام و بورس، انواع معاملات را خواهید آموخت.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
بازار مالی چیست؟
بازارهای مالی چگونه کار می کنند؟
آشنایی با انواع بورس های بین المللی
آشنایی با بازار سهام stock
آشنایی با بازار کالاها commodity
آشنایی با اوراق بهادار bond market
تاریخچه بازار فارکس یا بازار ارز جهانی
آشنایی با بازار تبادلات ارزی _ بازار فارکس _ foreign exchange
آشنایی با بازار ارز دیجیتال، بازار رمز ارزها یا بازار کریپتوکارنسی (cryptocurrency exchange)
مقایسه سهام و اوراق قرضه
ساختار بازارهای مالی
بورس و فرابورس
پول و بازارهای سرمایه
اصول انحصاری مقایسه بورس های بین المللی
آشنایی با انواع معاملات
——————————————————————————————————————————
بازار مالی چیست؟
یک مخترع توانسته با هزینه بسیار پایینی رباتی طراحی کند که خانه را تمیز میکند، ماشین را میشوید و حتی حیاط را هم جارو میکشد! اما این مخترع پول و سرمایه کافی برای تولید اختراع خود ندارد. در همین حال شخص بازنشستهای هم هست که پسانداز زیادی دارد، اما نمیداند با پسانداز خود چه کار کند. اگر این مخترع و بازنشسته با یکدیگر همکاری کنند، ربات تمیزکار را به تولید انبوه خواهد رساند و سود حاصل از این تولید را با فرد بازنشسته تقسیم خواهد کرد. در این صورت هم مخترع به اختراع خود میرسد، هم فرد بازنشسته پساندازهای خود را افزایش میدهد و از همه مهمتر، اقتصاد ما خانهها و ماشینهای تمیزتری خواهد داشت!
بازار مالی یا Financial Market بازاری است که در آن معامله دارایی ها صورت می گیرد و کار بازارهای مالی (مثل بازار سهام و اوراق قرضه) و واسطهگریهای مالی (مثل بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای بیمه) این است که به همکاری مخترع و بازنشسته کمک کند. این کار باعث میشود تا افرادی که پول زیادی دارند، سرمایه خود را در اختیار افرادی قرار دهند که ایدههای خوبی دارند. وقتی ایدههای خوب در دنیای واقعی پیاده شدند، هر دو نفر سود خواهند برد و حتی افرادی که در آن جامعه زندگی میکنند هم از این همکاری منتفع خواهند شد.
وقتی شرکت اپل محصول جدیدی اختراع میکند، برای اینکه اختراع خود را به تولید انبوه برساند و وارد بازار کند، نیازمند سرمایه بزرگی است. یا وقتی دولت محلی میخواهد خط راهآهن یا مدرسه تأسیس کند، نیازمند پول بزرگی است و تنها جمعآوری مالیات برای تأمین مالی چنین پروژههایی کافی نیست. وجود بازارهای مالی و واسطهگریهای مالی حرفهای برای سلامت هر اقتصادی ضروری هستند.
برای اینکه اثر بازارها و واسطهگریهای مالی بر اقتصاد را بررسی کنیم، نیاز داریم که با ساختار و عملکرد آنها بیشتر آشنا شویم. در این بخش نگاهی به بازارها و ابزارهای مالی خواهیم انداخت.
——————————————————————————————————————————
بازار های مالی چگونه کار می کنند؟
بازارهای مالی یکی از مهمترین وظایف در هر اقتصادی را بر عهده دارند. وظیفه و نقش اصلی بازارهای مالی در هر اقتصادی این است که پسانداز مازاد افراد را در اختیار کسانی قرار دهد که پول کافی برای تأمین پروژههای خود ندارند. افرادی که پول زیادی دارند، به افرادی که ایده اقتصادی خوبی دارند وام میدهند.
معمولاً وام دهندههای اصلی خانوارها هستند، اما شرکتهای تجاری و حتی دولتها هم میتوانند تأمین کننده پول در بازار باشند. مهمترین نیازمندان پول در بازارهای مالی هم شرکتهای تجاری و دولتها هستند! اما خانوارها و حتی افراد خارجی هم میتوانند در بازارهای مالی حضور داشته باشند.
به نظر شما چرا هدایت پول مازاد پسانداز کنندگان به مصرفکنندگان در هر اقتصادی مهم است؟ پاسخ خیلی ساده است. معمولاً افرادی که پسانداز میکنند، ایده خوبی برای سرمایهگذاری ندارند. فرض کنید که شما هزار دلار پسانداز کردهاید، اما هیچ بازار مالی برای وام یا قرض دادن این هزار دلار وجود ندارد. اگر فرصت سرمایهگذاری نباشد، نمیتوانید پول خود را سرمایهگذاری کنید و یا به کسی قرض دهید. پس همین هزار دلار بدون هیچ سودی در نزد شما باقی خواهد ماند.
حال فرض کنید که یک شخص فنی هم در نزدیکی شما زندگی میکند که میتواند با هزار دلار شما ابزار کار بخرد و در صنعت خود استفاده کند. او با خرید ابزار جدید میتواند سالانه ۲۰۰ دلار بیشتر درآمد داشته باشد. اگر شما بتوانید با این شخص فنی همکاری کنید، میتوانید هزار دلار به او قرض دهید و سالانه از او ۱۰ درصد سود بگیرید. این به نفع هر دوی شماست. شما به ازای هزار دلار، ۱۰۰ دلار در سال سود میکنید. شخص فنی هم با خرید ابزار جدید ۱۰۰ دلار بیشتر سود میکند.
اگر بازار مالی در کار نباشد، شاید شما و این شخص فنی هیچوقت همدیگر را ملاقات نکنید و یا اصلاً ندانید که همسایه شما یک شخص فنی است که نیاز به سرمایه ۱۰۰۰ دلاری دارد! در این صورت هر دوی شما درجا خواهید زد. در نبود بازارهای مالی، انتقال پول از یک شخص به شخص دیگر کار سختی خواهد بود. به همین دلیل وجود بازارهای مالی برای بهبود کارایی اقتصاد ضروری است.
وجود بازارهای مالی تنها برای بالا بردن تولید و بهرهوری نیست. فرض کنید که ازدواج کردهاید و شغل خوبی دارید. ولی میخواهید خانهای برای خود داشته باشید. شما میتوانید با پسانداز کردن، خانهای که دوست دارید را بخرید، اما شاید چندین سال طول بکشد و شاید در زمان خریدن خانه بهقدری پیر شوید که نتوانید از خانه لذت ببرید. اگر بازار مالی نباشد، خرید خانه کار سختی خواهد بود. اما اگر بازار مالی باشد، شما حاضر خواهید بود که امروز پول قرض بگیرید و سود یا بهرهای هم برای این قرض پرداخت کنید، اما همین حالا خانه را خریداری کنید.
بازارهای مالی برای نحوه توزیع ثروت هم مهم هستند. بازارهای مالی باعث میشوند تا سرمایه و پول به دست افرادی برسد که شایستگی بیشتری دارند و میتوانند افراد بیشتری را استخدام و محصولات بیشتری تولید کنند.
اگر بازارهای مالی عملکرد خوبی داشته باشند، باعث بهبود رفاه و زندگی مصرفکنندگان خواهند شد. بازارهای مالی میتوانند نیازهای پولی افراد جوان برای خرید مایحتاج زندگی را فراهم کنند. در صورت وجود بازارهای مالی نیازی نیست که افراد جوان منتظر بمانند و پسانداز کنند تا نیازهای خود را خریداری کنند. آنها میتوانند با پرداخت سود یا بهرهای سالانه، پول خرید نیازهای خود را تأمین کنند.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با انواع بورس های بین المللی
بورس بین الملل بازاری است که شامل انواع کالاها، اوراق بهادار، سهام، ارز و… می شود و همه افراد از سراسر جهان می توانند با خرید و فروش و یا سرمایه گذاری در این بازار، سرمایه خود را افزایش دهند. در واقع بورس بین الملل یک بازار جهانی است که در آن انواع معاملات به منظور کسب سود انجام می گیرد.
موسسات مالی و بانک ها و اشخاص حقیقی از کشورهای مختلف جزو فعالان بورس های بین المللی هستند. در واقع حضور بسیاری از شرکت های بزرگ جهانی، موسسات و اشخاص معتبر به این بازار اعتبار و اهمیت می بخشند. بورس بین الملل با نقدینگی و پویایی بالای خود برای فعالان این بازار امکان رشد سرمایه را فراهم می کند.بورس بین المللی انواع مختلفی دارد: بازار کالا، بازار سهام، بازار اوراق بهادار و بازار تبادلات ارزی یا فارکس که در ادامه به توضیحات آنها پرداخته شده است.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با بازار سهام Stock
بازار سهام یا (Stock Market) بازاری است که معامله گران با سرمایه گذاری و خرید سهم یا سهامی از یک شرکت یا مجموعه ای از شرکت ها و کارخانه ها در سود و زیان تفاوت قیمت سهام آن بنگاه اقتصادی و یا در سود و زیان حاصل از فعالیت آن بنگاه شریک می شوند. نمونه این بورس، بورس اوراق بهادار تهران و سهام شرکت های داخل آن می باشد.
سهام روشی برای تأمین مالی از بازار است. سهام یک ورق بهادار است که ادعای مالکیت شما بر درآمدهای خالص و داراییهای یک شرکت را نشان میدهد. اگر شما سهام شرکتی را خریداری کنید، شما سهامدار آن شرکت هستید. به طور مثال اگر ۱۰۰ هزار سهم از سهام شرکتی را خریداری کنید که در کل یک میلیون سهم دارد، شما مالک ۱۰ درصد کل شرکت هستید. ۱۰ درصد درآمد خالص و داراییهای شرکت مال شماست.
معمولاً شرکتهای سهامی به طور متناوب سود پرداخت میکنند. البته اگر شرکت سودآور بوده باشد. به این پرداختها سود تقسیمی یا dividends گفته میشود. این سود به افرادی پرداخت میشود که سهامدار شرکت باشند. سهام هم یک ورق بهادار است، اما سررسیدی ندارد! سررسید سهام تا وقتی است که شرکت زنده باشد. همینکه شرکت ورشکسته شد، سهام هم بیارزش میشود.
خرید سهام تنها شما را سهامدار نمیکند. بلکه به شما حق رأی میدهد تا در انتخابات مهم شرکت مثل انتخاب مدیرعامل شرکت کنید.
بازار سهام، یکی از بازارهای مالی اصلی است که در آن سهام شرکتهای بزرگ مورد داد و ستد قرار میگیرد. در بازار سهام، سرمایهگذار بر اساس رشد سودآوری شرکت و یا قیمت سهام اقدام به خریدوفروش میکند. هر کس با خرید سهام شرکت، به سهامدار شرکت تبدیل میشود.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با بازار کالاها Commodity
بازار کالا یا (Commodity Market) شامل بورس هایی است که قیمت تبادلات کالاها به صورت جهانی یا منطقه ای بر اساس عرضه و تقاضا ارزش گذاری می شود. بورس های کالا به سه دسته عمده تقسیم می شود.
Hard- طلا، نقره، سیمان، فلزات و غیره
Soft- آب پرتقال، قهوه، اقلام خوراکی و غیره
Energy- نفت، گاز، برق، ذغال سنگ و غیره
در بازار کامودیتی کالاهای مربوط به بخش کشاورزی، انرژی، فلزات و سنگهای قیمتی، فزات صنعتی و … مورد داد و ستد قرار میگیرند.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با اوراق بهادار Bond Market
بازار اوراق قرضه (Bond Market) اوراق مشارکتی که اغلب از طرف دولت ها برای مشارکت مردم و جذب سرمایه های آنها برای طرح های سودآور جذب می شود. مانند اوراق مشارکت وزارت خانه ها در ایران.
هر کس (حقیقی یا حقوقی) به دو روش میتواند خود را از بازارهای مالی تأمین مالی کنند: انتشار اوراق قرضه یا سهام. رایجترین روش، انتشار اوراق قرضه است. یعنی شرکت یا شخص حقیقی چک میکشد! یعنی شرکت یا شخص به وام دهنده اعلام میکند که در زمان مشخصی به بانک برود و چک یا ورقه اوراق قرضه را نقد کند. شرکت در مقابل پولی که وام میگیرد باید سود بدهد، به همین دلیل قیمت اوراق قرضه یا چک خود را پایینتر میفروشد. خریدار این چک یا همان وام دهنده هم در قبال دریافت این چک، پول نقدی در اختیار شرکت قرار میدهد.
اوراق قرضه با چک تفاوت دارند. در اینجا صرفاً برای درک بهتر مفهوم اوراق قرضه از چک استفاده شد. اوراق قرضه نوعی اوراق بهادار هستند که دارنده (خریدار) میتواند در فاصلههای زمانی مشخص (مثلاً هر سه ماه یکبار) سود دریافت کند و یا در زمان سررسید اوراق قرضه (تاریخ انقضای اوراق) سود و اصل پول خود را دریافت کند.
سررسید یعنی تعداد سالهایی که به تاریخ انقضای ورقه قرضه باقیمانده است. مثلاً اوراق قرضه با سررسید ۱۰ سال یعنی ۱۰ سال بعد این اوراق منقضی خواهند شد و دارنده این اوراق باید ۱۰ سال بعد به بانک مراجعه کند و ارزش اسمی روی اوراق قرضه را دریافت کند. اگر شما اوراق قرضهای با سررسید ۱۰ سال خریداری کنید و روی ورقه هم ارزش اسمی ۱۰۰ دلار باشد، یعنی ۱۰ سال بعد میتوانید این اوراق را به بانک ببرید و ۱۰۰ دلار بگیرید. توجه داشته باشید که معمولاً قیمت بازاری اوراق قرضه با قیمت اسمی (روی ورق) متفاوت است.
سررسید اوراق میتواند کوتاهمدت باشد، یعنی کمتر از یک سال و یا بلندمدت باشد، یعنی حداقل ۱۰ یا بیشتر از ۱۰ سال باشد. اوراق با سررسید بین ۱ تا ۱۰ سال را هم اوراق میانمدت میگویند.
بازار اوراق قرضه شامل اوراق قرضه شهرداریها، دولتها و شرکتهای خصوصی است. بازار اوراق قرضه بازدهی کمتری نسبت به سایر داراییها دارد، اما در عین حال ریسک آن هم کمتر از سایرین است. بازار اوراق قرضه برای معامله گران بازار فارکس اهمیت بیشتری دارد، چونکه تصویری از انتظارات نرخ بهرهای کشورها را به نمایش میگذارد.
——————————————————————————————————————————
تاریخچه بازار فارکس یا بازار ارز جهانی
از سال ۱۸۷۶ تا جنگ جهانی اول پایه ارزش هر ارز، بر مبنای پشتوانه طلا باعث ثبات نسبی ارزها در مقابل یکدیگر بود قبل از این تاریخ دولت ها و کشورها همیشه سعی در تضعیف ارز خود را داشتند و این مساله عموما منجر به تورم و ناکارآمدی اقتصاد ها می شد.
پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۴) توافقنامه ای با نام برتن وودز (Bretton Woods) ایجاد شد که بر مبنای آن کشورهای امضا کننده متعهد شدند ارزش پول خود را در ارزش ثابتی در برابر دلار نگه داری کنند و نرخ مرجع دلار نیز، ۳۵ دلار برای هر اُنس طلا تعیین گردید. در این توافقنامه هیچ کشوری مجاز نبود به خاطر منافع تجاری ارزش ارز خود را بیش از ۱۰ درصد در مقابل سایر ارزها کاهش دهد.
این سیستم که برای ایجاد ثبات پولی بین المللی ایجاد شده بود با کاستی ها، نابسامانی ها و جلوگیری از به جریان افتادن سرمایه ها همراه بود. سرانجام در سال ۱۹۷۱ توافقنامه برتن وودز باطل گردید و از سال ۱۹۷۳ ارزش ارزهای کشورهای مهم صنعتی در بازارهای بین المللی شناور اعلام شد. در ابتدا، آزاد سازی ارزش ارزها بعد از سال ۱۹۷۳ اغلب روند کند تغییرات قیمت در بین ارزها را به دنبال داشت ولی آزادسازی کمک شایانی به ارزش گذاری ارزها بر مبنای عرضه و تقاضای بازارهای بین المللی انجام داد.
به مرور با کاهش مقررات، آزاد شدن بازار و فعالیت بازیگران در بازارهای مالی جهانی، کاراترین بازاری که تا به حال بشر به خود دیده به وجود آمد. امروزه دولت ها، بانک ها، شرکت های تجاری، سوداگران و مردم عادی پنج گروه عمده شرکت کنندگان بازار تبادلات ارزی هستند و در این بین از دهه ۱۹۹۰ به این سو با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی روند نظارت بر بازارهای جهانی، اجرای سفارش ها، تحلیل فرصت های مالی و گسترش این بازار سرعتی بیش از پیش پیدا کرده است.
تعداد زیاد بازیگران بورس های بین المللی ارز باعث بالا رفتن حجم معاملات در بازار شده است. امروزه حجم معاملات بورس های تبادلات ارزی به بیش از ۶ تریلیون دلار در روز می رسد. در این درس پس از آشنایی با دیگر بورس های بین المللی به مقایسه انحصاری بازار تبادلات ارزی با دیگر بورس های بین المللی خواهیم پرداخت. بطور کلی بورس های بین المللی را می توان به چهار نوع تقسیم کرد.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با بازار تبادلات ارزی – بازار فارکس – Foreign Exchange
بازار تبادلات ارزی فارکس (Foreign Exchange) بازاری که در آن مانند بورس های فوق الذکر، ارزش گذاری پول ملی کشورها بر اساس عرضه و تقاضا در مقابل سایر ارزها سنجیده می شود. مانند نرخ برابری دلار به ریال یا یورو به دلار. بازار فارکس همان جایی است که قیمت یورو در برابر دلار مشخص می شود! این بازار بزرگترین بازار مالی دنیاست و بالاترین حجم معاملات را دارد. در این بازار مشخص می شود که ارز ملی هر کشوری چقدر می ارزد؟ به طور مثال، در ژاپن دلار آمریکا چند ین ژاپن است؟ یا با یک دلار آمریکا چند لیر ترکیه را می توان خرید؟
در بازار فارکس قیمت هر ارز را با جفت ارز یا نرخ برابری نمایش میدهند. یعنی برای هر ارز باید جفت ارزی تشکیل شود تا قیمت ارز اصلی مشخص شود. در جفت ارزها، ارزی که در ابتدا نوشته میشود، همان ارز اصلی است. به طور مثال اگر جفت ارز EURUSD برابر ۱٫۱۰ باشد، یعنی با هر یک یورو میتوان یک دلار خریداری کرد. یا قیمت هر یک یورو برابر ۱٫۱۰ دلار است.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با بازار ارز دیجیتال، بازار رمزارز ها یا بازار کریپتوکارنسی (cryptocurrency exchange)
ارزهای دیجیتال الگوی جدیدی برای پول هستند. علت به وجود آمدن ارز دیجیتال این است که معماری مالی موجود را سادهسازی کنند تا معاملات، سریعتر و ارزانتر شود. فناوری و معماری این ارزها، سیستمهای پولی را غیرمتمرکز میکند و امکان مبادله ارزش و پول را بدون نیاز به موسسات واسطهای مانند بانکها، به طور مستقیم برای طرفین معامله فراهم میکند.
بورس رمز ارز یا بازار مبادلات ارزهای دیجیتال (DCE)، بازاری است که در آن سرمایهگذاران و معامله گران میتوانند رمزارز هایی مثل بیت کوین، اتریوم یا سایر رمزارز ها را مبادله کنند. درست مثل بازار فارکس، در بازار رمزارز ها هم تمامی نمادها به صورت جفت ارز هستند. به طور مثال اگر میخواهید بیت کوین معامله کنید، اول باید مشخص کنید که میخواهید بیت کوین را در برابر چه چیزی معامله کنید؟ آیا میخواهید بیت کوین را در برابر دلار آمریکا معامله کنید یا در برابر یک رمزارز دیگر؟ به طور مثال بیت کوین در برابر دلار با BTCUSD مشخص میشود و بیت کوین در برابر لایت کوین هم به صورت BTCLTC. بازار رمزارز ها شباهتهای زیادی با بازار فارکس دارد.
اولین ارز دیجیتال چیست؟
شخصی ناشناسی به نام “ساتوشی ناکاموتو” در سال ۲۰۰۸ بیت کوین را با انتشار “وایت پیپر” یا “سپیدنامه” این ارز دیجیتال، به دنیا معرفی کرد. بیتکوین در سال ۲۰۰۹ در دسترس عموم قرار گرفت و همچنان محبوبترین و باارزشترین ارز دیجیتال بازار است. شاید به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که کمتر با حوزه کریپتو آشنایی دارند، تصور میکنند که “بیت کوین” و “ارز دیجیتال” هر دو به یک مفهوم اشاره دارند و تفاوت ارز دیجیتال با بیت کوین را نادیده می گیرند!
تا ماه می ۲۰۲۲، بیش از ۱۹ میلیون بیت کوین در گردش بود که ارزش کل بازار این ارز در تاریخ مذکور، حدود ۵۷۶ میلیارد دلار برآورد میشود. در نوامبر ۲۰۲۱، ارزش کل ارزهای دیجیتال موجود در بازار کریپتو به بیش از ۲.۱ تریلیون دلار رسید و بیت کوین تقریباً ۴۱٪ از این ارزش کل را تشکیل میداد.
——————————————————————————————————————————
مقایسه سهام و اوراق قرضه
اگر بخواهیم سهام و اوراق قرضه را مقایسه کنیم، باید بگوییم که وقتی اوراق قرضه میخرید، شرکت به شما بدهکار است و باید به ازای پولی که از شما قرض گرفته، بهره یا سود پرداخت کند. اما وقتی سهام میخرید، یعنی مالک بخشی از آن شرکت هستید. در این صورت میتوانید در تصمیمات شرکت دخالت کنید و از سود پرداختی شرکت منتفع شوید. بایستی توجه داشته باشید که اگر شرکت ورشکسته یا تعطیل شود، اول پول طلب کاران (خریداران اوراق قرضه) پرداخت خواهد شد و اگر پولی ماند به سهامداران خواهد رسید.
سهام قیمت معینی ندارد و قیمت سهام بسته به متغیرهای سیاسی، اقتصادی و داخلی شرکت نوسان میکند. به همین دلیل احتمال افزایش یا کاهش شدید و سریع قیمت سهام وجود دارد. اما اوراق قرضه قیمت معینی دارد و همه چیز اوراق قرضه ثابت است. حتی نوسانات قیمت اوراق قرضه در بازار هم بسیار محدود و جزئی است.
——————————————————————————————————————————
ساختار بازار های مالی
بازار اولیه
بازار اولیه، بازار مالی است که در آن اوراق بهادار دست اول یا تازه منتشر میشوند. مثل سهام یا اوراق قرضه که برای اولین بار عرضه میشوند. بازار ثانویه، بازار ای است که در آن اوراق قرضهای که قبلاً منتشر شدهاند، معامله میشوند. در بازار اولیه اگر بخواهید سهام یا اوراق قرضه بخرید، مستقیماً از خود شرکت یا دولت میخرید. یعنی فروشنده یا شرکت است یا دولت. اما در بازار ثانویه شما از یک شخص ثالث سهام یا اوراق قرضه را میخرید.
بازار اولیه معمولاً خیلی برای عموم مردم شناخته شده نیست. چونکه اکثر معاملات این بازار در پشت درهای بسته انجام میشوند. مهمترین موسسه مالی که به عرضه اولیه کمک میکند، بانک سرمایهگذاری است. بانک سرمایهگذاری، قیمت تضمینی را برای اوراق بهادار شرکت تعیین میکند و سپس آنها را به مردم میفروشد.
بورس سهام نیویورک و نزدک مشهورترین نمونه بازارهای مالی ثانویه هستند. بازار فارکس، بازار آتی و آپشن هم بازار ثانویه هستند. کارگزاری یا بروکر اوراق بهادار نقش کلیدی در عملکرد درست بازار ثانویه دارند. کارگزار یا بروکر به خریداران و فروشندگان کمک میکند تا اوراق بهادار را معامله کنند. دیلر (dealer) یا بازار ساز هم خریدار و فروشنده را به هم وصل میکند.
معامله در بازار ثانویه خیلی ساده است. خریدار، قیمت اوراق بهادار (سهام یا اوراق قرضه) را پرداخت میکند. پول به دست فروشنده میرسد و اوراق هم به دست خریدار. در این وسط هیچ پولی به دست شرکتی که اوراق را منتشر کرده نمیرسد. شرکت تنها در عرضه اولیه سهام یا اوراق قرضه منتفع میشود. اما بازار ثانویه عملکرد مهمی دارد.
وقتی سهام یا اوراق قرضه به بازار ثانویه رسید، قیمت روز آن مشخص میشود. یعنی اگر شرکت بخواهد سهام یا اوراق قرضه جدیدی عرضه کند، با قیمتی که در بازار ثانویه داد و ستد میشود، میتواند عرضه کند. هم قیمت سهام یا اوراق قرضه بالاتر خواهد بود و هم خیلی سریع اوراق بهادار نقد خواهند شد. این به نفع شرکت است. به همین دلیل وضعیت بازار ثانویه برای عرضههای جدید اهمیت زیادی دارد.
بازار ثانویه
بازارهای ثانویه را میتوان در دو گروه قرار دارد: بورس و فرابورس. بورس یا مرکز معاملاتی بورس جایی است که اوراق بهادار معامله میشوند و یک جای مشخص و مرکزی برای این معاملات تعیین شده است. مثل بورس سهام نیویورک یا بورس کالای شیکاگو.
نوع دیگری از بورس هم وجود دارد که به آن فرابورس میگویند. فرابورس مرکز معاملاتی مشخصی ندارد. در فرابورس مکان مشخصی تعریف نشده و هر کسی میتواند در این بازار معامله کند، به شرطی که قیمتها را قبول داشته باشد. از آنجایی که فرابورس مکان مشخص و تعریف شدهای مثل بورس سهام نیویورک ندارد، اکثر معامله گران با کامپیوتر به یکدیگر وصل میشوند و قیمتهای پیشنهادی را اعلام میکنند. به همین دلیل فرابورس بسیار رقابتی است و هیچ تفاوت خاصی هم با بورس ندارد.
اکثر سهامی که در بازار آمریکا معامله میشود، متعلق به فرابورس است. حتی بازار اوراق قرضه دولتی آمریکا که بالاترین حجم معاملات را دارد و حتی ارزش معاملات آن از بورس سهام نیویورک هم بیشتر است، در بازار فرابورس معامله میشوند. در واقع چندین معاملهگر بزرگ جمع شدهاند و بازاری را تشکیل دادهاند و حاضر هستند که اوراق قرضه دولت آمریکا را خیلی سریع خرید و فروش کنند.
——————————————————————————————————————————
پول و بازارهای سرمایه
یک روش دیگر برای دستهبندی بازارهای مالی، مقایسه بازارها بر اساس زمان سررسید اوراق است. بازار پول، نوعی بازار مالی است که در آن اوراق بهادار با سررسید کوتاهمدت (زیر یک سال) معامله میشوند. بازار سرمایه هم نوعی از بازار مالی است که اوراق بهدار با سررسید بلندمدت (بالای یک سال) معامله میشوند.
اوراق بهاداری که در بازار پول معامله میشوند، معمولاً نقد شوندگی بالایی دارند و نوسان قیمتی شدیدی هم ندارند. به همین دلیل است که بسیاری از بانکها و شرکتها ترجیح میدهند که پول مازاد خود را در بازار پول سرمایهگذاری کنند. هم نوسان کمتری دارد، هم خیلی زود نقد میشود و از همه مهمتر، امنتر است.
اما بازار سرمایه، اوراق بهداری مثل سهام و اوراق قرضه بلندمدت را شامل میشود. معمولاً شک و تردیدها در رابطه با آینده زیاد است و به همین دلیل حدس و گمانهای متفاوت از آینده بر قیمت سهام و اوراق قرضه بلندمدت تأثیر میگذارند. همین مسئله باعث نوسان شدید قیمتها در بازار سرمایه میشود.
——————————————————————————————————————————
اصول انحصاری مقایسه بورس های بین المللی
هر کدام از بورس های فوق دارای مزایا و معایبی برای سرمایه گذاری نسبت به یکدیگر می باشند. در ادامه علت تمرکزمان بر روی بازار تبادلات ارزی را بیان کرده و مزایای این بورس را نسبت به سایر بورس ها به صورت خلاصه بررسی می کنیم.
- فعالیت ۲۴ساعته بازار – به علت باز بودن بانک ها و موسسات مالی گوناگون در سراسر جهان و وظیفه اعلام قیمت در هر ساعتی از شبانه روز (به جز شنبه و یکشنبه) در هفته بازار تبادلات ارزی فعال و امکان معاملات وجود دارد.
- وجود همیشگی خریدار و فروشنده – حجم بالای معاملات که به آن اشاره شد و تعدد شرکت کنندگان باعث شده در هر زمانی، امکان نقد شوندگی معاملات وجود داشته باشد و همیشه خریدار و فروشنده ای در نقطه مقابل فعالیت شما در بازار وجود دارد. همیشه بانک ها و موسسات طرف تجاری معامله گران مسئول نقد کردن دستورات شما در بازار هستند و از این نظر هیچ نگرانی مانند بورس های دیگر برای پیدا شدن خریدار و فروشنده وجود ندارد.
- معاملات دو طرفه – برای کسب سود در مورد کالاها فقط می توان از پیش بینی روند صعودی قیمت ها استفاده کرد ولی در بازار ارز به علت اینکه معاملات بر اساس ارزش گذاری دو نوع پول تعیین می گردد، با افزاریش ارزش یک ارز متقابلا ارزش ارز مقابل کاهش می یابد به همین دلیل نه تنها از روند صعودی افزایش ارزش یک ارز بلکه از روند نزولی کاهش ارزش یک ارز می توان سود گرفت. روند نزولی ارزش یک ارز در اصل روند صعودی ارزش ارز متقابل می باشد.
- معاملات لحظه ای – خرید و فروش لحظه ای از هر نقطه ای از جهان، تنها با دسترسی به اینترنت یا تلفن. مزیت دیگر معاملات لحظه ای شفاف و یکسان در بازار است که تا خبری به صورت جهانی و عمومی انتشار نیابد تاثیری بر بازار ندارد.
- احتمال کم تغییرات قیمت – به علت حجم بالای جابجایی مالی در بازار تبادلات ارزی و درعین حال تعداد زیاد معامله گران، به همراه نوع قراردادهای متفاوتشان در بازار، احتمال کمی برای جابجایی شدید و زیاد در بین جفت ارزهای اصلی وجود دارد. معمولا در بازار تبادلات ارزی در بین جفت ارزهای اصلی و مهم، روزانه بصورت میانگین یک تا دو درصد جابجایی را نسبت به ارزش ذاتی آن جفت ارز شاهد هستیم که در مقایسه با بازارهای کالا یا سهام مقدار کمتری است.
- اهرم افزایش سرمایه – تسهیلات سرمایه گذاری از سوی کارگزار به صورت وام به خریدار برای انجام معاملات انجام می شود. میزان این تسهیلات در بازار های مختلف متفاوت و گاه تا چند صد برابر اصل سرمایه می باشد. بدیهی است که حد ضرر به اندازه اصل سرمایه می باشد اما محدودیتی برای کسب سود وجود ندارد.
- امکان معامله CFD – شما به کمک بروکر های فارکسی می توانید در CFD ها هم معامله کنید. این یعنی نه تنها می توانید در بازار فارکس معامله کنید، بلکه امکان معاملات CFD سهام، کالا و رمزارز ها هم وجود دارد.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با انواع معاملات
- قرارداد لحظه ای – اسپات (Spot)
در این قرارداد خریدار باید کل مبلغ قرارداد را به علاوه کارمزد کارگزاربه صورت نقد پرداخت نماید و فروشنده نیز باید تا حداکثر دو روز کاری کالای مورد معامله را به خریدار تحویل نماید. این نوع قرارداد در بازار مبادلات ارز غالبا به صورت لحظه ای نقد می شود. - قرارداد سلف – فوروارد (Forward)
در این قرارداد، کل مبلغ در زمان انجام معامله از طرف خریدار پرداخت میشود و فروشنده متعهد می شود در تاریخ و زمان معین کالا را با قیمت مورد توافق به خریدار تحویل دهد. - قرارداد آتی – فیوچر (Future)
در این روش فروشنده مطابق یک قرارداد صلح تعهد می نماید مقدار معینی از دارایی یا کالایی مشخص را در زمانی معین در مقابل مبلغی به خریدار تحویل دهد. بر اساس این قرارداد، فروشنده مقدار دارایی مورد مصالحه را در سررسید مشخص تحویل می دهد و خریدار نیز مبلغ مورد مصالحه و توافق شده را در سررسید می پردازد. طرفین در قالب شرط ضمن قرارداد به شخص ثالث یا کارگزاری وکالت می هند که از وجه الضمان آنها متناسب با نوسانات قیمت در بورس به طرف دیگر اباحه تصرف بدهد. هر یک از طرفین می توانند قبل از سررسید با انعقاد قرارداد صلح دیگری شخص ثالثی را در قرارداد صلح اولیه جایگزین خود نمایند و پس از تسویه از قرارداد خارج شوند کلیه قرارداد ها در زمان سررسید مقرر حتما باید تسویه شوند. - قرارداد اختیار معامله – آپشن (Option)
قرارداد اختیار خرید: قراردادی است که به موجب آن عرضه کننده کالا، حق خرید مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت مشخص تعیین شده در حال حاضر به طرف دوم قرارداد اعطا می نماید بدون اینکه طرف دوم ملزم به خرید آن کالا باشد.
قرارداد اختیار فروش: قراردادی است که به عنوان شرط ضمن عقد، به موجب آن خریدار حق فروش مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت مشخص به طرف دیگر اعطا می نماید. بدون آنکه فروشنده ملزم به فروش کالا در تاریخ قید شده باشد.
در همه قراردادهای اختیار خرید و فروش کارمزد بالاتری نسبت به انواع قراردادهای دیگر مورد محاسبه قرار میگیرد. بسته به زمان لغو یا تحویل کالا این قراردادها به دو نوع سیستم آمریکایی و اروپایی نیز تقسیم بندی می شوند.
در اینجا چهار مورد از عمومی ترین قراردادهای استفاده شده در بورس های بین المللی توضیح داده شد. شایان ذکر است موارد دیگری مانند قرارداد اعتباری، قرارداد معاوضه، قرارداد صلح و موارد مختلف دیگری قرارداد وجود دارد که به علت عمومیت نداشتن در بازار مبادلات ارز از توضیح در مورد آنها صرف نظر می نماییم.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل سوم خواهید دید:
فارکس چیست؟ صفر تا صد بازار فارکس به زبان ساده
فصل سوم مقاله
فارکس چیست؟ صفر تا صد بازار فارکس به زبان ساده
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
از بازار فارکس به عنوان محبوب ترین بازار یاد می شود و فعالیت در این بازار بسیار ساده است. به راحتی می توان به این بازار دسترسی پیدا کرد و با یک کلیک معامله کرد. بدین ترتیب در این درس از سری درس های آموزش فارکس با تعریف فارکس آشنا خواهید شد. نگاهی کامل داریم به این که بازار فارکس چیست و چگونه کار می کند. همچنین یک معامله انجام میدهیم و در کنار این معامله با اصطلاحات رایج فارکس هم آشنا میشویم.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
بازار فارکس چیست؟
معاملات در بازار فارکس چگونه است؟
بروکر فارکس چیست؟
معنی اصطلاحات بازار فارکس چیست؟
جفت ارز به چه معناست (currency pairs)؟
حجم (volume)در بازار فارکس
حجم در بازار فارکس چیست؟
پیپ(pip)چیست؟
اهرم یا لوریج چیست؟
——————————————————————————————————————————
بازار فارکس چیست؟
بازار مبادلات ارز خارجی یا Forex مخفف Foreign Exchange است. همان طور که از نام آن پیداست، بازار فارکس بازاری برای خرید و فروش ارزهای خارجی است. به طور مثال شما میتوانید در بازار فارکس دلار آمریکا را با یورو مبادله کنید. بازار فارکس بزرگترین بازار مالی دنیاست. از سوی دیگر بالاترین نقد شوندگی را دارد. یعنی در هر قیمتی خریدار و فروشنده وجود دارد. حجم معاملات روزانه فارکس به چند تریلیون دلار میرسد که چندین برابر سایر بازارهای مالی دنیا مثل سهام و کالاست.
هیچ مرکز مشخصی برای مبادلات فارکس وجود ندارد. به طور مثال معاملات بازار سهام ایران در بازار سهام تهران انجام میشوند. اما مبادلات بازار فارکس مرکز فیزیکی خاصی ندارد. بازار فارکس شامل مجموعهای از شبکههای الکترونیکی است که بین بانکها، کارگزاریها، مؤسسات و معامله گران خرد در سرتاسر دنیا تشکیل شده است.
بازار فارکس یک بازار جهانی است و هر کسی میتواند در این بازار اقدام به خرید و فروش ارز کند. بازار فارکس شرایط را برای معامله ارزهای اصلی جهانی فراهم کرده است. حجم معاملاتی بسیار بالا، پراکندگی جغرافیایی، استفاده از اهرم معاملاتی برای بهبود ضرر یا سود معامله، فعالیت ۲۴ ساعته بازار فارکس بجز در روزهای آخر هفته و… از ویژگی های منحصر به فرد بازار فارکس به شمار می رود.
——————————————————————————————————————————
معاملات در بازار فارکس چگونه است؟
همه ما با قیمت کالا و خدماتی که استفاده میکنیم آشنایی داریم. قیمت یک وعده غذا، ماشین و یا دستمزد یک کار برای ما روشن است. اما قیمت خود پول را چگونه میتوانیم محاسبه کنیم؟ یک دلار چقدر قیمت دارد؟ بازار فارکس به این سؤال پاسخ میدهد!
نحوه انجام معاملات در فارکس چیست؟
در بازار فارکس هر ارزی را میتوان بر اساس ارز دیگری قیمتگذاری کرد. به طور مثال قیمت یک دلار چند ین ژاپن است؟ برای یافتن پاسخ این سؤال کافی است به جفت ارز USDJPY نگاه کنیم. اگر جفت ارز USDJPY 120 باشد، به این معنی است که قیمت یک دلار بر اساس ین ژاپن برابر ۱۲۰ است. یا یک دلار به اندازه ۱۲۰ ین ژاپن میارزد.
بازار فارکس جایی است که عرضه و تقاضا قیمتها را مشخص میکند. هیچکس حتی بانکهای مرکزی توان تعیین قیمت برای ارزهای شناور را ندارند. این بازار فارکس است که بر اساس عرضه و تقاضا قیمتها را مشخص میکند.
فعالیت در بازار فارکس میتواند به سادگی خرید لیر ترکیه برای مسافرت به این کشور باشد. یعنی ریال را بفروشیم و به جای آن لیر ترکیه بخریم تا از خدمات و کالای تولید شده در کشور ترکیه استفاده کنیم. پس اگر شما یک ارز خارجی را خریداری کردید و یا به فروش رساندید، در واقع در بازار فارکس مشارکت کردهاید.
مثال بالا نشان میدهد که بازار فارکس چقدر گسترده است و تقریباً تمامی مردم دنیا در این بازار مشارکت دارند! مشارکت اکثر مردم صرفاً جهت رفع نیاز برای داشتن یک ارز خارجی است تا بتوانند یک کالای خارجی را وارد کنند و یا به مسافرت بروند.
——————————————————————————————————————————
بروکر فارکس چیست؟
بروکر یا کارگزار یک حساب معاملاتی برای شما باز میکند و با نام کاربری و پسوردی که در اختیار شما قرار میدهد، دسترسی شما به بازار فارکس را هم فراهم میکند.
شما سرمایهای که برای معاملات کنار گذاشتهاید را به حسابی که در کارگزاری افتتاح کردهاید و به نام خودتان است واریز میکنید و بعد از آن به کمک کارگزاری در بازار فارکس معامله میکنید. این کار با استفاده از نرمافزار هایی مثل متاتریدر صورت میگیرد.
——————————————————————————————————————————
معنی اصطلاحات بازار فارکس چیست؟
بازار فارکس اصطلاحات خاص خود را دارد. مشهورترین آنها جفت ارز، لات، پیپ و لوریج (اهرم) هستند. به عنوان معاملهگر باید با این اصطلاحات آشنا باشید. در این بخش با یک مثال اصطلاحات رایج بازار فارکس را توضیح میدهیم.
اما پیش از بررسی اصطلاحات فارکس شما باید بدانید که در بازار فارکس به دنبال چه چیزی هستید؟ اگر معاملهگر هستید، هدف شما از خرید و فروش ارز کسب سود از نوسانات قیمتی است. یعنی یک ارزی را میخرید که فکر میکنید گران خواهد شد. و وقتیکه به اندازه کافی گران شد، همان ارز را میفروشید و سود میکنید.
یا اگر فکر میکنید که ارزی تضعیف خواهد شد، آن را میفروشید و وقتیکه به اندازه کافی ارزان شد، معامله فروش را میبندید و از تفاوت قیمتی سود میکنید.
پس در بازار فارکس دو نوع ساده معامله وجود دارد:
- ارزان بخرید و گران بفروشید! (خرید از کف)
- گران بفروشید و ارزان بخرید! (فروش از سقف)
در بازار فارکس مهمترین کار ما به عنوان معامله گر، نوسان گرفتن از تغییرات قیمت است. از اوج (High) بفروشیم و از کف (Low) بخریم!
——————————————————————————————————————————
جفت ارز به چه معناست (currency pairs)؟
در بازار فارکس قیمت هر ارزی با ارز دیگری محاسبه شده است! قیمت دلار چند است؟ این سؤال شاید در ایران به این معنی باشد که قیمت یک دلار چند ریال ایران است؟ اما در بازار فارکس باید به طور مشخص اعلام کنید که قیمت دلار با چه ارزی چند است؟ قیمت یک دلار در برابر یورو چند است؟ قیمت دلار در برابر فرانک سوئیس چند است؟ یا ارزهای دیگر.
فرض کنید میخواهیم قیمت دلار در برابر فرانک سوئیس را بدانیم. یعنی قیمت یک دلار چند فرانک سوئیس است؟ در بازار فارکس برای یافتن پاسخ این سؤال باید به جفت ارز USDCHF نگاه کنید.
جفت ارز یعنی دو تا ارز!
ارز اول در جفت ارز USDCHF دلار آمریکاست که با نماد USD نمایش داده میشود. ارز دوم که ارز مظنه هم به آن میگویند، فرانک سوئیس است که با نماد CHF نمایش داده میشود.
پس جفت ارز USDCHF به ما میگوید که قیمت یک دلار چند فرانک سوئیس است؟
آموزش فارکس – در تصویر بالا نمودار قیمتی جفت ارز USDCHF را مشاهده می کنید. در بالا و سمت چپ تصویر دو قیمت برای جفت ارز USDCHF مشخص شده است. اگر بخواهید جفت ارز را بفروشید، باید روی دکمه Sell کلیک کنید و از قیمت ۰٫۹۵۷۵۹ وارد معامله فروش شوید. برای خرید هم باید روی دکمه Buy کلیک کنید. برای خرید باید از قیمت ۰٫۹۵۷۶۷ وارد شوید. این قیمت، همان قیمت اسپات یا زنده بازار است.
در تصویر بالا نمودار قیمتی جفت ارز USDCHF را مشاهده می کنید. در بالا و سمت چپ تصویر دو قیمت برای جفت ارز USDCHF مشخص شده است. اگر بخواهید جفت ارز را بفروشید، باید روی دکمه Sell کلیک کنید و از قیمت ۰٫۹۵۷۵۹ وارد معامله فروش شوید. برای خرید هم باید روی دکمه Buy کلیک کنید. برای خرید باید از قیمت ۰٫۹۵۷۶۷ وارد شوید. این قیمت، همان قیمت اسپات یا زنده بازار است.
——————————————————————————————————————————
حجم (Volume) در بازار فارکس
در بازار فارکس قیمتها در کسری از ثانیه تغییر میکنند. در زمان نوشتن این گزارش، قیمت هر یک دلار آمریکا بر اساس فرانک سوئیس برابر بود با ۰٫۹۵۸۷٫ یعنی با یک دلار آمریکا میتوان ۰٫۹۵۸۷ فرانک سوئیس خرید.
حال فرض کنید که شما ۱۰۰۰ دلار پول دارید و میخواهید این ۱۰۰۰ دلار را به فرانک سوئیس تبدیل کنید. یعنی به اندازه ۱۰۰۰ دلار، فرانک سوئیس خریداری کنید. برای این کار باید این گونه عمل کنید:
اول، قیمت کنید!
سؤال: قیمت هر یک دلار چند فرانک سوئیس است؟
پاسخ: جفت ارز USDCHF چند است؟ در زمان نوشتن این گزارش ۰٫۹۵۸۷ است.
دوم، حساب کنید!
سؤال: با هزار دلار چند فرانک سوئیس میتوان خرید؟
پاسخ: اگر یک دلار برابر ۰٫۹۵۸۷ باشد، ۱۰۰۰ دلار هم میشود، هزار دلار ضرب در ۰٫۹۵۸۷٫ پس با هزار دلار میتوانید ۹۵۸٫۷ فرانک سوئیس خریداری کنید.
حجم در معاملات فارکس را این گونه به دست میآورند!
حجم این خرید چند دلار بوده است؟ یا حجم این خرید چند فرانک سوئیس بوده است؟ خیلی ساده است، حجم معامله بر اساس دلار برابر ۱۰۰۰ دلار و حجم خرید بر اساس فرانک سوئیس برابر ۹۵۸٫۷ فرانک.
همان طور که ملاحظه میکنید، برای یک معامله دو نوع حجم تعریف میشود.
——————————————————————————————————————————
حجم (Volume) در بازار فارکس چیست؟
در بازار فارکس جفت ارزهای زیادی وجود دارند. باید یک استانداردی باشد که محاسبه حجم را ساده و آسان کند!
برای راحتی کار از اصطلاحی به نام لات استفاده میکنیم. لات یا Lot برابر با ۱۰۰ هزار واحد از ارز اول است. لات واحد حجم در معاملات فارکس است. به طور مثال شاید معاملهگری بگوید که دو لات زدم! یعنی دو لات از یک جفت ارز را معامله کرده است. یا همان ۲۰۰ هزار واحد!
در معامله بالا، خرید روی جفت ارز USDCHF بوده است. ارز اول این جفت ارز USD است. پس حجم معامله بر اساس دلار است، اما برای راحتی کار میگوییم که معامله بالایی ۰٫۰۱ لات یا یک صدم یک لات بوده است. یک صدم لات میشود ۱۰۰ هزار تقسیم بر ۱۰۰ که میشود ۱۰۰۰!
استفاده از اصطلاح لات به ما کمک میکند تا خیلی ساده حجم معاملات را مشخص کنیم.
حال فرض کنید میخواهیم یورو بخریم.
اول، قیمت کنید!
سؤال: قیمت یک یورو چند دلار آمریکاست؟
پاسخ: به جفت ارز EURUSD نگاه میکنیم. مثال ۱٫۰۱ دلار است. یعنی با یک یورو میتوان ۱٫۰۱ دلار خریداری کرد! پس قیمت یک یورو برابر ۱٫۰۱ دلار است.
دوم، حساب کنید!
سؤال: با ۱۰ هزار یورو چند دلار میتوان خرید؟
پاسخ: خیلی ساده ۱۰ هزار یورو را به قیمت EURUSD ضرب میکنیم. پس با ۱۰ هزار یورو میتوان ۱۰۱۰۰ دلار خریداری کرد!
حجم این معامله چقدر است؟
در این معامله ما ۱۰ هزار یورو یا ۱۰ هزار واحد از جفت ارز EURUSD را معامله کردهایم. در بالا هم گفتیم که حجم معاملات بر اساس ارز اول جفت ارز EURUSD محاسبه میشود. پس حجم این معامله ۱۰ هزار یورو بوده است.
اگر بخواهیم به زبان فارکس آن را اعلام کنیم، حجم معامله برابر است با ۰٫۱ لات! هر لات ۱۰۰ هزار واحد بود، یک دهم ۱۰۰ هزار هم میشود، ۱۰ هزار!
پس به خاطر داشته باشید، مهم نیست که شما چقدر پول دارید! یا واحد پولی که دارید چیست! زمانی که از حجم حرف میزنیم منظورمان لات است و لات هم برابر ۱۰۰ هزار واحد از ارز اول جفت ارز است!
در دنیای فارکس برای اشاره به حجم معاملات از لات استفاده می کنیم. هر لات (استاندارد) برابر ۱۰۰ هزار واحد است. یک لات معامله در EURUSD به معنی معامله ۱۰۰ هزار یورو است.
——————————————————————————————————————————
پیپ (pip) چیست؟
پیپ خیلی ساده برابر با ۰٫۰۰۰۱ است! برای تمامی ارزهای اصلی در بازار هر پیپ برابر ۰٫۰۰۰۱ است. در این میان تنها ین ژاپن استثناست! هر پیپ در جفت ارزهایی که یک طرف آنها ین ژاپن است، به صورت ۰٫۰۱ تعریف شده است.
تصویر بالا به خوبی پیپ را توضیح می دهد. در این جا فرض شده جفت ارز شامل ین ژاپن نمی شود! برای جفت ارز های ین ژاپن هر پیپ برابر ۰٫۰۱ است!
اما در تحلیل تکنیکال بازار فارکس یا در ترید پیپ به چه دردی میخورد؟
فرض کنید شخصی میخواهد در فارکس معامله کند. قیمت را پرسیده، حجم را هم مشخص کرده است. اما کی معامله را خواهد بست؟
قیمت چقدر باید تغییر کند تا معاملهگر از معامله خارج شود؟
پیپ واحدی برای اندازهگیری فاصله قیمت است! به جای اینکه از ارزهای دیگر برای گران یا ارزان شدن قیمتها استفاده کنیم، از پیپ استفاده میکنیم. یورو چند سنت دلار آمریکا ارزان شده است، کاملاً قابل درک است. اما به جای اینکه بگوییم هر یورو به اندازه ۰٫۱ سنت آمریکا ارزان شده، میگوییم جفت ارز EURUSD ده پیپ تضعیف شده است! به طور مثال قیمت EURUSD از ۱٫۰۱۰۰ به ۱٫۰۰۹۰ رسیده است.
یک مثال از یک معامله فرضی فارکس:
فرض کنید که شما یک معاملهگر تازهکار هستید و میخواهید از سیگنال فارکس زیر استفاده کنید:
- جفت ارز GBPUSD
- خرید از محدوده ۱٫۲۵
- حد ضرر: ۲۰ پیپ
- حد سود: ۵۰ پیپ
حال فرض کنید شما از ۱٫۲۵ وارد معامله خرید GBPUSD میشوید. خرید GBPUSD یعنی فروش دلار آمریکا و خرید پوند انگلیس (ارز اول).
اگر معامله ۲۰ پیپ وارد ضرر شود، شما معامله را میبندید. یعنی اگر قیمت GBPUSD به ۱٫۲۴۸۰ سقوط کند، شما معامله را میبندید.
اگر معامله ۵۰ پیپ سود کرد، شما معامله را میبندید. یعنی اگر قیمت GBPUSD از ۱٫۲۵ به ۱٫۲۵۵۰ رسید، شما معامله را در سود میبندید.
——————————————————————————————————————————
اهرم یا لوریج چیست؟
بازار فارکس پر نوسانترین بازار مالی دنیاست! در کسری از ثانیه قیمتها تغییر میکنند! اما اندازه این نوسانات شاید در یک هفته یا حتی ماه به ۲ درصد هم نرسد! در واقع این بازار تنها برای معامله گران فارکس پر نوسان است و برای سایرین بازار آرامی است!
اما چرا بازار فارکس برای معامله گران آن بسیار پر نوسان است؟
نوسان یک یا دو درصدی نمیتواند سودآوری قابلتوجهی داشته باشد. باید یک راهی باشد که بتوان این نوسانات را به سودهای قابلقبول رساند. برای این کار تمامی کارگزاریهای فارکس به مشتریان خود که همان معامله گران فارکس هستند، اعتبار یا قرض میدهند!
در بازار فارکس به این اعتبار یا وام، اهرم میگویند. اهرم یا لوریج نشان میدهد که شما با یک دلار از پولتان چقدر قدرت خرید دارید! یک دلار در دنیای بدون اهرم، به اندازه یک دلار قدرت خرید دارد. اما وقتی بروکر فارکس به شما اهرم یک به صد میدهد، یعنی با هر یک دلار میتوانید ۱۰۰ دلار خرید یا فروش کنید!
اهرم یا لوریج به ما کمک می کند تا با پول کمتر، وارد معاملات بزرگتری شویم. یعنی حجم معامله را بالا می بریم تا از نوسانات کوچک بازار هم سود خوبی به دست آوریم.
در افتتاح حساب معاملاتی هم همیشه سطح لوریج یا اهرم را باید انتخاب کنید. اهرم میتواند یک به یک باشد. یعنی با یک دلار تنها میتوانید به اندازه یک دلار خرید و فروش کنید. یا اهرم را به یک به ۵۰ افزایش دهید. یعنی با یک دلار به اندازه ۵۰ دلار خرید و فروش کنید.
اگر شما یک حساب واقعی یا آزمایشی افتتاح کنید و اهرم آن یک به ۱۰۰ باشد، هر پولی که به این حساب واریز کنید، قدرت خرید آن ۱۰۰ برابر خواهد شد. یعنی اگر حساب بروکر خود را ۱۰۰۰ دلار شارژ کنید، میتوانید به اندازه ۱۰۰ هزار دلار خرید و فروش کنید!
حال فرض کنید شما ۱۰۰۰ دلار پول دارید، اگر با این ۱۰۰۰ دلار معامله کنید و اهرمی در کار نباشد و بازار هم به اندازه نیم درصد تغییر کند، پول شما بین ۹۵۰ تا ۱۰۵۰ دلار تغییر خواهد کرد. نیم درصد ۱۰۰۰ دلار میشود ۵۰ دلار! اما اگر اهرمی که استفاده میکنید یک به صد باشد، با ۱۰۰۰ دلار میتوانید یک لات معامله کنید! نیم درصد ۱۰۰ هزار دلار میشود ۵ هزار دلار! ۵ هزار دلار ۵ برابر سرمایه اولیه خواهد بود!
آیا فارکس سودآور است؟
اکنون که با یک معامله ساده فارکس آشنا شدهاید، بهتر میتوانید در رابطه با سودآور بودن سرمایهگذاری و معامله در بازار فارکس تصمیم بگیرد و دریابید که سود فارکس چیست؟ به نمودار زیر نگاه کنید. این یکی از نمودارهایی است که در بازار فارکس با آن مواجه خواهید شد. این تصویر، نمودار XAUUSD یا اونس طلا به دلار آمریکاست.
این نمودار فرصت های زیادی برای معامله و کسب سود دارد. اما میزان سودآوری که معامله گر می تواند از این نمودار بدست آورد، بستگی به دانش و مهارت های او دارد!
سعی نکنید خودتان را با جزئیات نمودار درگیر کنید. هدف ما از بررسی این نمودار پاسخ دادن به این سؤال است که آیا فارکس سودآور است یا خیر؟
هدف هر معاملهگری در بازار فارکس ورود به معاملهای است که سود خوبی برای او به ارمغان بیاورد. برای رسیدن به این هدف باید بتواند بازار را تحلیل کند، سیگنال یابی کند و معامله را مدیریت کند.
- اگر معاملهگری میتوانست از محدوده ۱۹۳۰ دلاری وارد معامله شود و در محدوده ۱۹۸۰ دلاری معامله را ببندد چقدر سود میکرد؟
- اگر معاملهگر وارد معامله فروش میشد، با ضرر زیادی از معامله خارج میشد!
- اگر معاملهگر وارد معامله خرید میشد و سیگنال یابی و تحلیل او درست بود، میتوانست در هر اونس طلا ۵۰ دلار سود کند. به نظر ساده میرسد. اما رسیدن به چنین مرحلهای کار هر کسی نیست! همین معامله ساده نیازمند دانش، تجربه و قدرت تصمیمگیری بالایی است!
حال اگر شما به همین درجه از مهارت برسید و یک لات یا ۱۰۰ اونس طلا را معامله کنید، در همین معامله به تنهایی ۵۰۰۰ دلار سود میکردید. اگر سرمایه کمی داشتید و حجم معامله ۰٫۱ لات انتخاب میکردید، میتوانستید با ۱۰ اونس طلا معامله کنید. یعنی سود این معامله میشد ۵۰۰ دلار. اگر تنها یک اونس طلا معامله میکردید هم سود شما میشد ۵۰ دلار. در اینجا هزینههای جانبی معامله در نظر گرفته نشدهاند.
بازار فارکس سودآور است، به شرطی که بتوانید خودتان را به این مرحله برسانید!
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل چهارم خواهید دید:
چرا فارکس بهتر از سایر بازار های مالی است؟
فصل چهارم مقاله
چرا فارکس بهتر از سایر بازار های مالی است؟
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
از مفاهیم اصلی و مهم فارکس آشنایی با بازار است. در این بخش از درس های فارکس با تعریف ساختار بازار فارکس آشنا خواهید شد. نگاه کاملی داریم که ساختار بازار فارکس چگونه است و چه کسانی در این بازار فعالیت می کنند؟ هم چنین بعد از مقایسه بازار فارکس با بازار سهام، انواع معاملات در بازار فارکس را خواهید آموخت.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
ساختار بازار فارکس
چه کسانی در بازار فارکس فعالیت می کنند؟
سلسله مراتب شرکت کنندگان در بازار فارکس
بانک مرکزی بزرگترین و تأثیرگذارترین بازیگر بازار فارکس!
بروکر یا کارگزار فارکس کیست؟
مقایسه بازار فارکس با بازار سهام
آشنایی مقدماتی با انواع معاملات در بازار فارکس(fx-forex)
——————————————————————————————————————————
ساختار بازار فارکس
بازار فارکس، عموماً به شبکه ای از مؤسسات بینالمللی (مانند بانکها) اطلاق میشود که به تجارت و با مبادله ارز میپردازند و اغلب واژه اختصاری فارکس (Forex) و یا اف ایکس (FX) برای اشاره به این بازار به کار میرود.
از آنجایی که این بازار فاقد سازمان مرکزی برای تنظیم سفارشات است، بازار فرا بورس (Over The Counter) خوانده میشود.
معامله گران و بازار سازان در بازار فارکس از سراسر جهان با استفاده از تلفن، کامپیوتر و فکس، یک بازار منسجم ۲۴ ساعته را به وجود آوردهاند.
از آنجایی که مبادلات متمرکز نیستند، رقابت بین بازار سازان، مانع ایجاد سیاستهای انحصاری برای نرخ گذاری میشود. اگر یک بازار ساز، نرخ را شدیداً تحریف کند، معامله گران این حق را دارند که بازار ساز دیگری را بیابند و معاملات خود را با وی انجام دهند.
در بازارهای غیرمتمرکز مانند بازار فارکس، بازار سازان متعددی وجود دارند که هر کدام نرخ خرید و فروش خود را ارائه میکنند که ممکن است نرخ آنها باهم متفاوت باشد.
——————————————————————————————————————————
چه کسانی در بازار فارکس فعالیت می کنند؟
در بازار فارکس
- بانک های مرکزی
- بانک های تجاری بزرگ
- بانک های سرمایه گذاری
- شرکت های بین المللی
- صندوق های پوششی
- صندوق های سرمایه گذاری و بازنشستگی
- بروکر های فارکس
- و سرمایه گذاران خرد
فعالیت دارند.
در بازار فارکس، ارز یا پول ملی کشور ها مبادله می شوند!
هر نماد یا سمبلی که در بازار فارکس می بینید، یک جفت ارز است. یعنی یک ارز در برابر ارز دیگر قیمت گذاری شده است.
جفت ارز یا Currency Pair از دو بخش تشکیل شده است. ارز اول، ارز اصلی است که خرید و فروش می کنید. ارز دوم، همان ارز مظنه است که قیمت ارز اول یا پایه را مشخص می کند. مثلا EURUSD نشانگر جفت ارز یورو به دلار آمریکاست. یورو ارز اصلی و پایه است و قیمت آن توسط ارز مظنه یا دلار مشخص می شود. اگر EURUSD برابر ۱٫۲۵ باشد، یعنی هر ۱ یورو، ۱٫۲۵ دلار قیمت دارد.
——————————————————————————————————————————
سلسله مراتب شرکت کنندگان در بازار فارکس
بازار فارکس یک بازار غیرمتمرکز است و به جای یک متخصص، بازار سازان متعددی در آن دخیل هستند، با این وجود میتوان شرکت کنندگان در این بازار را به طبقات متفاوتی تقسیم نمود. حق تقدم با آنهایی است که اعتبار، حجم معاملات و تجربه بیشتری دارند.
در رأس این طبقه بندی، بازار بین بانکی (Interbank) قرار دارد که روزانه بالاترین حجم معاملات در آن رخ میدهد که البته بیشتر این معاملات بر روی ارزهای محدودی همچون دلار آمریکا، یورو، پوند، ین ژاپن و… صورت میگیرد.
در بازار بین بانکی، بزرگترین بانکها میتوانند از طریق کارگزاران بین بانکی و یا سیستمهای واسطه الکترونیکی مانند EBS و رویترز، بهطور مستقیم باهم در ارتباط باشند.
در این بازار، معامله بانکها تنها بر اساس ارتباطات اعتباری آنها با یکدیگر صورت میگیرد و حجم عظیمی از این معاملات به جای نقل و انتقال واقعی ارز، از طریق بدهکار و بستانکار کردن حسابهای بانکی انجام میشود.
همه بانکها از نرخ یکدیگر آگاهند و با این وجود هر بانکی برای معامله در نرخ پیشنهادی، باید ارتباط اعتباری خاصی با بانک دیگر داشته باشد. مؤسسات دیگر مثل بازارسازان آنلاین (Brokers)، شرکتهای سهامی و صندوقهای تأمین سرمایه گذاری باید از طریق بانکهای تجاری به معامله بپردازند.
از آنجایی که بیشتر بانکها (بانکهای کوچک)، صندوقهای سرمایه گذاری و سرمایه گذاران نهادی، با بانکهای بزرگ خطوط اعتباری ثبت شده است ندارند، هیچ گونه دسترسی به نرخها پیدا نمیکنند. بنابراین معامله گران کوچک مجبور میشوند که تنها از طریق یک بانک، برای احتیاجات تبادلات ارزی خود اقدام کنند و به این ترتیب سرمایه گذاران طبقات پایینتر، نمیتوانند به نرخهای رقابتی دسترسی داشته باشند.
اخیراً تکنولوژی موانع بین مصرف کنندگان بازار ارز و بازار بین بانکی را از بین برده است. تجارت آنلاین، با ایجاد ارتباط مؤثر و کم هزینه بین بازار سازان و سایر شرکت کنندگان، راه را برای مشتریان خرده پا هموار کرده و امکان دسترسی آنها را به بازار بین بانکی فراهم ساخته است.
امروزه معامله گران شخصی هم قادرند دوشادوش بزرگترین بانکهای جهان، با عملکرد و نرخ مشابهی به معامله بپردازند. به بیان دیگر معامله گران و سرمایه گذاران خصوصی هم قادرند از همان فرصتهایی استفاده کنند که قبلاً در اختیار بانکهای بزرگ بوده است. امروزه فارکس یک فرصت نامحدود برای معامله گران آنلاین ارز است.
——————————————————————————————————————————
بانک مرکزی بزرگترین و تأثیرگذارترین بازیگر بازار فارکس!
در بازار فارکس، محرک اصلی بازار همان متغیرهای اقتصاد کلان مثل رشد اقتصادی، نرخ تورم و نرخ بهره است. از آنجایی که بانکهای مرکزی دنیا نقش کلیدی مدیریت و کنترل متغیرهای کلان اقتصادی دارند و منابع مالی نامحدودی در مقایسه با سایر بازیگران دارند، نقش کلیدی و پررنگی در بازار فارکس هم ایفا میکنند.
بانک مرکزی یک موسسه مالی است که عرضه و توزیع پول و اعتبار کشور را در اختیار دارد. بانک مرکزی همان چیزی را تولید و توزیع میکند که در بازار فارکس معامله میشود! یعنی همان ارز یا پولی ملی کشورها.
بانکهای مرکزی یا به طور مستقیم در بازار فارکس مداخله میکنند و یا با سیاستهای پولی خود بر ارزش پول ملی خود تأثیر میگذارند.
گاهی اوقات بانک مرکزی برای تحریک رشد اقتصادی و تورم، پول چاپ میکند و به سیستم مالی کشور تزریق میکند. با افزایش نقدینگی در کشور، دسترسی به پول تسهیل میشود و هر کسی که میخواهد فعالیت اقتصادی انجام دهد، سرمایه اولیه برای شروع کار را پیدا میکند. به این سیاست، سیاست انبساطی میگویند. این سیاست باعث تضعیف ارزش پول ملی میشود.
گاهی اوقات بانک مرکزی برای تثبیت رشد اقتصادی و تورم، دسترسی به پول نقد را کاهش میدهد. این کا باعث کاهش نقدینگی در سیستم مالی میشود. یعنی پول نقد به دلیل کمیابی گران میشود و برای دریافت وام، باید بهره بیشتری پرداخت شود. به این سیاست، سیاست انقباضی گفته میشود. این سیاست باعث تقویت ارزش پول ملی میشود.
پس اگر میخواهید در بازار فارکس کار کنید، باید حتماً با بانکهای مرکزی اصلی دنیا آشنا باشید و سیاستهای پولی بانکهای مرکزی را دنبال کنید.
در بازار فارکس، مؤسسات و شرکتهای زیادی هم فعالیت دارند. مثل بانکهای بزرگ تجاری و سرمایهگذاری یا صندوقهای سرمایهگذاری و پوششی. دیدگاه و تحلیل مؤسسات بزرگ مالی هم برای شما باید اهمیت داشته باشد. چرا که آنها معاملات با حجم بزرگی را در بازار فارکس انجام میدهند. دیدگاه آنها میتواند اطلاعات کلیدی و مهمی از آینده ارزها را در اختیار شما قرار دهند.
——————————————————————————————————————————
بروکر یا کارگزار فارکس کیست؟
بروکر یا کارگزار فارکس، خدمات دهنده سرویس مالی است که شما را به معاملات بازار فارکس وصل میکند. بروکر به شما امکان خرید و فروش جفت ارزها را میدهد. هر شرکت کارگزار فارکس تنها بخش کوچکی از حجم کل بازار ارز را اداره می کند.
مشتریان یک کارگزار فارکس شامل معامله گران ارز خرده فروشی هستند که از این پلتفرم ها برای پیش بینی جهت ارزها استفاده می کنند. هم چنین شرکت های خدمات مالی بزرگ نیز به عنوان مشتریان بروگرها به شمار می روند که به نمایندگی از بانک های سرمایه گذاری و سایر مشتریان معامله می کنند.
بروکر یا کارگزار مثل یک واسطه عمل میکند. امروزه تمامی بروکر های فارکس به طور آنلاین خدمات میدهند. یعنی نیازی به حضور فیزیکی در بروکر یا کارگزاری نیست. تمامی پروسه ثبتنام، افتتاح حساب و شارژ آن به صورت اینترنتی انجام میشود. برای معاملات هم پلتفرمهای معاملاتی مثل متاتریدر در اختیار شما قرار میگیرد و میتوانید خیلی سریع بازار را تحلیل و معامله کنید.
نقش یک کارگزار فارکس چیست؟
بیشتر مبادلات و معاملات ارزی بین جفت ارزهای ۱۰ کشوری است که آن را G10 می نامند. کشورها و ارزهای آنها عبارتند از: دلار آمریکا (USD)، یورو (EUR)، پوند استرلینگ (GBP)، ین ژاپن (JPY)، دلار استرالیا (AUD)، دلار نیوزلند (NZD)، دلار کانادا (CAD) و فرانک سوئیس (CHF). یک تریدر می تواند با استفاده از یک کارگزار فارکس به خرید و فروش جفت ارزها بپردازد. برای مثال، معاملهگری که میخواهد یورو را با دلار آمریکا مبادله کند، جفت EUR/USD را میخرد یا بلعکس نرخ برابری یورو در مقابل دلار آمریکا را می فروشد.
——————————————————————————————————————————
مقایسه بازار فارکس با بازار سهام
در این بخش به مقایسه اجمالی بازار فارکس با بازار سهام خواهیم پرداخت.
بازار ۲۴ ساعته
بازار فارکس به شکل اسپات (Spot Fx) در بین تمامی بازارهای جهان منحصر به فرد است، زیرا معامله در این بازار به صورت ۲۴ ساعته انجام میشود.
در هر ساعتی از شبانه روز یک مرکز مالی مهم در نقطهای از جهان، برای تجارت باز است و بانکها و دیگر مؤسسات در هر ساعتی از شب و روز به غیر از آخر هفتهها (بازار روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل است)، به تبادل ارز میپردازند. در حالی که بعضی از بازارها به تجارت روزانه خود خاتمه میدهند، بازارهای دیگر در جهان شروع به تجارت میکنند.
تجارت روزانه ابتدا از مرکز مالی استرالیا و اقیانوسیه آغاز میشود. مراکز مالی مهم در سراسر جهان در طول یک روز، یکی پس از دیگری فعالیت خود را آغاز میکنند.
ترتیب باز شدن مراکز مالی مهم جهان به این صورت است: نیوزیلند، استرالیا، آسیای جنوب شرقی (ژاپن، هنگ کنک و…)، خاورمیانه، اروپا و آمریکا.
مثلاً هنگامی که بازارها در توکیو در حال بسته شدن هستند، در اروپا معاملات شروع میشود. در نهایت نیویورک و سایر مراکز در آمریکا شروع به کار می کنند.
اواخر بعد از ظهر در آمریکا، شروع روز دیگر در منطقه استرالیا و اقیانوسیه است و با باز شدن این بازارها، فرآیند دوباره شروع میشود. به بیان دیگر، در بازار فارکس هیچ گاه خورشید غروب نمیکند.
معاملات فارکس به فرم اسپات (Spot Fx) تقریباً در همه جهان انجام میشوند اما سه بازار مالی توکیو، لندن و نیویورک، تأثیرگذارترین بازارها هستند، زیرا ۷۰ درصد از معاملات بازار فارکس در زمان فعالیت این مراکز صورت میپذیرد.
میزان فعالیت و حجم معاملات در همه ساعات بازار یکنواخت نیست. در برخی ساعات میزان فعالیت و حجم معاملات بهشدت افزایش مییابد و در مقابل در برخی از اوقات شبانه روز حجم معاملات به حداقل خود میرسد. در ساعاتی که بازارهای اصلی هم زمان باهم مشغول به فعالیت هستند. بیشترین حجم معاملات انجام میشود. خصوصاً ساعتهایی که بازارهای اروپا و آمریکا هم زمان باهم باز هستند.
بنا بر آنچه گفته شد، بازار فارکس یک بازار ۲۴ ساعته است اما در مقابل، بازار سهام ساعات کاری محدودی دارد. به عنوان مثال بازار سهام نیویورک کار خود را از ساعت ۹:۳۰ صبح آغاز میکند و ساعت ۵ بعدازظهر به آن خاتمه میدهد. چنانچه بین ۵ تا ۹:۳۰ به هر دلیل تغییری در قیمتها ایجاد شود، معامله گران ناچارند تا ساعت بازگشایی یعنی ۹:۳۰ صبح روز بعد منتظر بمانند تا بتوانند معاملات خود را انجام دهند.
بهعلاوه اگر فردی شغل تمام وقت داشته باشد و تنها بعد از ساعت کاری بتواند معامله انجام دهد بازار سهام، بازار مناسبی برای انجام معامله نیست. این شخص اساساً سفارشها را بر اساس قیمتهای قبلی و نه قیمتهای فعلی بازار قرار میدهد. این عدم شفافیت انجام معامله را بسیار دشوار میسازد. در بازار فارکس اگر فرد بخواهد بعد از ساعت کاری معامله کند میتواند مطمئن باشد که همان نقدینگی و مابهالتفاوت قیمت خرید و فروش را دریافت میکند که در ساعات کاری میتواند به دست آورد.
میزان بالای اعتبار اهرمی High Leverage
در بازار فارکس برای انجام معاملات از طریق کارگزار (Broker) نیازی نیست تا مشتری تمام سرمایه لازم برای انجام معامله مورد نظر را در اختیار داشته باشد. بلکه بر اساس اعتباری که کارگزار در اختیار وی قرار میدهد تنها با پرداخت سهم کوچکی از حجم کلی معامله مورد نظر (معمولاً ۱ تا ۲ درصد) میتواند اقدام به انجام آن معامله نماید.
به اعطای اعتبار از طرف کارگزار اصطلاحاً Leverage گفته میشود. از آنجایی که معمولاً میزان نوسانات نرخ یک ارز در طول روز بهندرت از یک یا دو سنت بیشتر میشود، اگر از این اعتبار در معاملات استفاده نگردد میزان سود (یا ضرر) در معاملات بسیار پایین خواهد بود و جذابیتی برای سرمایه گذاری در این بازار ایجاد نخواهد شد.
در بازار سهام مشتری باید تمام پول لازم برای انجام معامله مورد نظر خود را به صورت نقد پرداخت نماید. اما در بازار فارکس برای انجام یک معامله، مشتری تنها یک تا دو درصد از کل سرمایه لازم برای انجام معامله را پرداخت میکند و مابقی اعتباری است که بروکر به وی اعطا میکند.
اعتباری (Leverage) که بهطور معمول بروکرها به مشتریان خود ارائه میکنند برابر ۱:۱۰۰ (یک به صد) میباشد. این بدین معنی است که هر ۱۰۰۰ دلار از پول شما معادل صد هزار دلار خواهد بود.
امکان معامله هم در بازار صعودی و هم در بازار نزولی Two Way Market
در بازار فارکس احتمال رسیدن به سود، هم در بازار صعودی و هم در بازار نزولی وجود دارد.
در بازار سهام همواره یک معامله سودآور با خرید در قیمت پایینتر آغاز میشود و با فروش در قیمت بالاتر خاتمه مییابد. به بیان دیگر معامله گران تنها در زمانی که قیمتها رو به افزایش است میتوانند در بازار امیدوار به کسب سود باشند و در زمانی که روند قیمتها نزولی است تنها باید نظاره گر باشند تا مجدداً روند صعودی آغاز شود.
اما در بازار فارکس به دلیل اینکه ارزها به صورت جفت معامله میشوند (مانند EURUSD) یک جفت ارز را میتوان قبل از خرید به فروش رساند. یعنی با خرید ارز طرف اول در واقع در همان لحظه اقدام به فروش ارز طرف دوم نمودهاید!
بهطور مثال زمانی که نرخ جفت ارز EURUSD (EUR ارز طرف اول و USD ارز طرف دوم است) به میزان ۵۰ واحد سقوط میکند بدین معنی است که یورو پنجاه واحد در مقابل دلار سقوط کرده و در مقابل، دلار نیز در برابر یورو افزایش ارزش یافته است.
هزینههای پایین معامله Low Transaction Cost
در بازار سهام، معامله گران علاوه بر مابهالتفاوت قیمت خرید و فروش معمولاً کمیسیون هم میپردازند در حالی که کارایی بازار الکترونیک هزینهها را کم کرده و این امکان به سرمایه گذاران داده است تا مستقیماً با بازار سازان معامله کنند، که در این بین، هزینههای واسطه گری نیز حذف شده است.
نقدشوندگی ۲۴ ساعته بازار ارز باعث میشود که معامله گران این بازار در تمام طول شبانه روز نرخهای رقابتی را دریافت کنند. حال آنکه معامله گران بازار سهام نسبت به ریسکهای نقدینگی آسیبپذیرترند و عموماً مابهالتفاوت بیشتری را مخصوصاً بعد از ساعات کاری بازار پرداخت میکنند.
بازار فارکس به دلیل هزینههای پایین، بهترین گزینه برای معامله گران کوتاه مدت است. اگر یک معامله گر در بازار سهام، روزانه ۳۰ معامله انجام دهد. و بابت هر معامله ۲۰ دلار کمیسیون بپردازد. باید روزانه ۶۰۰ دلار برای پرداخت کمیسیون هزینه کند. این مبلغ قابل توجه میتواند باعث کاهش سود و یا افزایش ضرر شود.
احتمال کم تغییر قیمت Limited Slippage
برخلاف بازارهای سهام، اکثر بازار سازان در بازار فارکس در زمان کوتاهی معامله درخواستی مشتری را بر اساس قیمتهای ارائه شده انجام داده و تأیید آن را برای وی ارسال مینمایند.
سیستمهای قوی هرگز قبل از ارائه قیمت پیشنهادی خود، اندازه حجم معامله مورد نظر یا جهت خرید یا فروش ارز مورد نظر را از معامله گر درخواست نمیکنند.
بازار سازان ناکارآمد ابتدا تعیین میکنند که سرمایه گذار فروشنده است و یا خریدار و سپس قیمت واقعی را پنهان میکنند تا سود خودشان را در معامله افزایش دهند. بازار سهام عموماً به روشی عمل میکند که در آن معامله لزوماً باقیمت مورد نظر معامله گر انجام نمیشود بلکه معامله در نزدیکترین قیمت ممکن انجام میشود.
برای مثال فرض کنید که ارزش سهام شرکت مایکروسافت با نرخ ۵۲٫۵۰ در حال معامله می باشد. اگر فردی برای خرید در این نرخ سفارشی دهد تا زمانی که کارشناس دستور معامله وی را انجام دهد ممکن است قیمت به ۵۳٫۲۵ دلار برسد که در این شرایط عملاً مقداری ضرر به معامله گر تحمیل میشود و شفافیت قیمتی که توسط کارگزاران بازار ارز ارائه میشود. اطمینان میدهد که معامله گران همیشه یک قیمت مناسب و عادلانه را دریافت میکنند.
نقد شوندگی بالا High Liquidity
بازار معاملات ارز با میانگین حجم معاملات روزانه ۶٫۶ تریلیون دلار روانترین بازار جهان است. این بدین معنی است که معامله گران میتوانند به میل خود در هر شرایطی با حداقل ریسک یا وابستگی و بدون محدودیت زمانی (به غیر از روزهای شنبه و یکشنبه) وارد بازار یا از آن خارج شوند.
به بیان دیگر در بازار فارکس معاملات مشتریان در زمان بسیار کوتاهی انجام خواهد شد و مشتری هیچگاه نگران انجام نشدن معامله درخواستی خود نخواهد بود، در حالی که در بازار سهام این امکان وجود دارد که برای خرید یا فروش سهمی، صف خرید یا فروش تشکیل شود و در نهایت مشتری نتواند سهم مورد نظر خود را در قیمت دلخواه خریداری یا به فروش برساند.
——————————————————————————————————————————
آشنایی مقدماتی با انواع معاملات در بازار فارکس(fx-forex)
معاملات نقدی یا اسپات Spot Tracsactions
معاملهای است که سررسید و تسویه آن حداکثر دو روز کاری بعد از انجام معامله باشد.
معاملات سلف Forward Tracsactions
قرار داد سلف معاملهای است که در آن اختیار خریدار و فروشنده نسبت به تحویل کالایی با کمیت و کیفیت معین در تاریخ و محل مشخص به توافق میرسند. قیمت را میتوان در ابتدا یا زمان تحویل تعیین کرد. این نوع معاملات در دسته معاملات خارج از بورس (Over The Counter) قرار میگیرند.
معاملات آتی Future Transactions
این دسته از معاملات مانند معاملات سلف بوده اما صرفاً در بورسها قابل انجام هستند و شرایط استاندارد بر هر معامله آتی حاکم خواهد بود.
معاملات اختیار Option Transactions
این دسته از معاملات هم در بورسها و هم خارج از بورسها انجام میشوند، با این تفاوت که قراردادهای اختیار در بورسها تحت شرایط استاندارد انجام پذیر هستند. در هر معامله اختیار، یک فروشنده اختیار در برابر خریدار قرار خواهد گرفت. بر اساس این دسته از معاملات، خریدار اختیار در ازای پرداخت وجهی کمتر از ارزش کالای مورد مبادله، اختیار خواهد داشت در یک بازه زمانی مشخص اقدام به انجام معامله نماید و در طرف مقابل، فروشنده اختیار در طول این مدت و در صورت تمایل خریدار اختیار موظف به انجام معامله خواهد بود.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل پنجم خواهید دید:
مفاهیم پایه در بازار فارکس – جفت ارز، پیپ، اسپرد، لات، سواپ
فصل پنجم مقاله
مفاهیم پایه در بازار فارکس – جفت ارز، پیپ، اسپرد، لات، سواپ
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
در واقع اصطلاحات و مواردی وجود دارد که قبل از شروع به کار در بازار فارکس نیاز است و باید آنها را بیاموزید. به همین دلیل در این درس از دوره عمومی آموزش فارکس با مفاهیم ایزو کدها و جفت ارز ها آشنا خواهید شد. مفاهیم اسپرد، لوریج و لات را خواهید آموخت که یادگیری این مطالب قبل از ورود به معامله مورد نیاز است. هم چنین بعد از آموزش نحوه محاسبه حدضرر و حد سود، با انواع پوزیشن های معاملاتی آشنا خواهید شد.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
آشنایی با ایزوکدها ISO و نمادها در بازار فارکس ( بازار ارز )
آشنایی با مفهوم جفت ارز در بازار فارکس
آشنایی با مفهوم اسپرد ( Spread ) و قیمت خرید و فروش ( Bid & Ask )
آشنایی با تعریف لوریج ( Leverage ) اهرم افزایش سرمایه
آشنایی با لات ( Lot ) _ Amount واحد اندازه گیری حجم معاملات
اصول انجام محاسبه سود و زیان
آشنایی با مفهوم بهره شبانه ( سواپ _ Swap ) و نحوه محاسبه در معاملات
آشنایی با انواع دستورات
آشنایی با روش های بررسی بازارهای مالی
——————————————————————————————————————————
آشنایی با ایزو کدها ISO و نمادها در بازار فارکس (بازار ارز)
نمادها علامت های اختصاری هستند که سازمان استاندارد جهانی (ISO) برای ارزها، شاخص ها و کالاهای اساسی معین نموده است. این نماد ها معمولا سه حرفی هستند. در بازار فارکس، معمولا در نام اختصاری ارزها دو حرف اول نماد علامت اختصاری کشور مربوطه و حرف سوم نماد یا حرف اول ارز مربوطه می باشد.
- دلار ایالات متحده امریکا United States Dollar USD و نام مستعار آن باک
- یورو اتحادیه اروپا European Union Euro EUR و نام مستعار آن فیبر
- ین ژاپن Japanese Yen JPY و نام مستعار آن ین
- پوند انگلستان Pound Sterling GBP و نام مستعار آن کابل
- فرانک سوئیس Swiss Franc CHF و نام مستعار آن سوئیسی
- دلار استرالیا Australian Dollar AUD و نام مستعار آن آزی
- دلار کانادا Canadian Dollar CAD و نام مستعار آن لونی
- دلار نیوزیلند New Zealand Dollar NZD و نام مستعار آن کیوی
- یک اونس طلا Gold ounce XAU
- یک اونس نقره Silver ounce XAG
——————————————————————————————————————————
آشنایی با مفهوم جفت ارز در بازار فارکس (Currency Pairs)
جفت ارز چیست؟
همواره ارزش یا قیمت هر ارز در بازار فارکس با ارز دیگری تعیین می شود. به عنوان مثال ارزش یورو باید بر اساس ارز دیگری بیان شود، قیمت یورو در مقابل دلار (یعنی هر یک یورو چه میزان برابری نسبت به دلار ارزش دارد) قیمت یورو در مقابل پوند( برای هر یک یورو چه مقدار پوند باید پرداخت شود). از اینرو در بازار فارکس با جفت ارزها سر و کار خواهیم داشت. جفت ارزها با نماد اختصاری (ISO) دو ارز مشخص می شوند مانند:
EUR/USD (میزان برابری یورو در مقابل دلار)
GBP/USD (میزان برابری پوند در مقابل دلار)
USD/CHF (میزان برابری دلار در مقابل فرانک سویس)
USD/JPY (میزان برابری دلار در مقابل ین ژاپن)
چهار جفت ارز فوق را جفت ارزهای اصلی (Major Currency) می گویند و در صورتی که در یک جفت ارز دلار ایالات متحده وجود نداشته باشد آن را ارز متقاطع (Cross Rate) می نامند. مانند: EUR/JPY- GBP/CHF- AUD/CAD
در یک جفت ارز، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) می نامند. این ترتیب از آنجا حائز اهمیت است که نرخ یک واحد از ارز پایه را بر اساس ارز متقابل بیان می کنند. بعنوان مثال اگر نرخ خرید جفت ارز EUR/USD برابر ۱٫۴۳۲۸ باشد بدین معنی است که هر یک یورو، ۱٫۴۳۲۸ دلار می ارزد و برای خرید یک یورو باید ۱٫۴۳۲۸ دلار بپردازیم.
آشنایی با واحد سنجش تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points)
به علت حجم بالای معاملات در فارکس (بازار تبادلات ارزی) معمولا نرخ برابری ارزها تا پنج رقم صحیح و اعشار محاسبه می شوند. در اغلب موارد، در ارزهای اصلی به جز ین ژاپن برابری ارزها به شکل یک رقم صحیح و چهار رقم اعشار آورده می شوند. در جفت ارزهایی که نرخ برابری آنها تا چهار رقم اعشار محاسبه می شود، به رقم چهارم بعد از اعشار پیپ (Pips) یا (Point) می گویند.
مثلا اگر قیمت یورو به دلار از ۱٫۳۳۸۲ به ۱٫۳۳۸۴ برسد، می گوییم ۲ پیپ افزایش یافته است. به عنوان یک مثال دیگر اگر قیمت پوند به دلار از ۱٫۸۸۵۵ به ۱٫۸۷۵۷ برسد می گوییم نرخ برابری پوند به دلار ، ۹۸ پیپ کاهش یافته است.
در جفت ارزهایی که شامل ین ژاپن هستند(و طبق آنچه گفته شد تا دو رقم اعشار محاسبه می شوند) رقم دوم بعد از اعشار را پیپ یا پوینت می نامیم.
به عنوان مثال اگر قیمت GBP/JPY از ۱۸۸٫۹۹ به ۱۸۸٫۸۸ برسد می گوییم ۱۱ پیپ افزایش یافته است.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با مفهوم اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask)
اسپرد چیست؟
در بازار فارکس، برای هر جفت ارز در هر لحظه دو قیمت متفاوت وجود دارد. یکی قیمتی است که شما می توانید در آن قیمت خرید انجام دهید (این نرخ را Ask می گویند) و دیگری قیمتی است که شما می توانید در ان قیمت فروش انجام دهید (این قیمت را Bid می گویند) تفاوت این دو قیمت را اسپرد (Spread) می نامیم.
مثلا در نرم افزار معاملاتی به EUR/USD نگاه کنید، خواهید دید: Ask1.4703 و Bid1.4701 بدین معنی که قیمت خرید جفت ارز یورو به دلار برای شما ۱٫۴۷۰۳ و قیمت فروش این جفت ارز برای شما ۱٫۴۷۰۱ می باشد. تفاوت این نرخ ها معمولا در یک کارگزار مقدار ثابتی است. مثلا در این مثال اسپرد EUR/USD دو پوینت یا دو پیپ می باشد.
اسپرد در واقع هزینه ای است که معامله گر برای انجام معامله خود می پردازد. همانطور که ملاحظه می کنید، نسبت به حجم معامله عدد بسیار کوچکی خواهد بود.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با تعریف لوریج (Leverage) اهرم افزایش سرمایه
از آنجا که تغییر نرخ برابری ارزها در بازار فارکس، روزانه در حدود یک درصد می باشد، ممکن است معامله گران و سرمایه گزاران شخصی و خرده پا رغبتی به معامله در بازار فارکس نداشته باشند. چرا که اگر بتوانند با انجام معامله مناسب در زمان مناسب کل این تغییر نرخ را به نفع خود داشته باشند نیز در روز حداکثر یک درصد سود خواهند داشت که برای سرمایه های کوچک رقم بسیار ناچیزی خواهد شد. از این رو در بازار مبادلات ارز مفهومی به نام اعتبار اهرمی یا Leverage مطرح می گردد.
با استفاده از اعتبار اهرمی، سرمایه گزار می تواند تا ۱۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شود (این رقم می تواند بسته به کارگزار شما بین ۵۰ تا ۵۰۰ متغیر باشد) به عنوان مثال معامله گری که ۱۰۰۰۰ دلار سرمایه در اختیار دارد، می تواند تا ۱۰۰۰۰۰۰ دلار معامله انجام دهد. بنابراین اگر در یک معامله ۱۰۰۰۰۰۰ دلاری، بتواند یک دهم نوسان روزانه یک جفت ارز را شکار کند، یعنی ۰٫۱ درصد، ۱۰۰۰ دلار سود عاید وی خواهد شد که برابر ۱۰ درصد سرمایه اولیه وی می باشد. به این معنی که با در اختیار داشتن ۱۰۰۰۰ دلار، یک معامله یک میلیون دلار را آغاز می کند. در اینجا معامله گر صاحب یک معامله یک میلیون دلاری است، هر چقدر که این معامله سود ایجاد کند متعلق به وی خواهد بود ولی اگر این معامله به ضرر منجر شود، ضرر معامله یک میلیون دلاری از ۱۰۰۰۰ دلار وی کاسته می شود تا جایی که ممکن است ضرر این معامله به اندازه کل ۱۰۰۰۰ دلار سرمایه برسد. در چنین وضعیتی، معامله به طور خودکار از طرف کارگزار بسته می شود. همانطور که مشاهده می کنید، اعتبار اهرمی یا Leverage مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند. هم می تواند سودهای معامله گر را صدها برابر کند و هم منجر به ضرر او شود.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با لات ( Amount -،( Lot واحد اندازه گیری حجم معاملات
Contract Size اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات ارز می باشد. اندازه قراردادها با واژه هایی مانند لات Amount یا Lot سنجیده می شود. در Amount حجم معامله به ارز پایه یا ارز اصلی سنجیده میشود و Lot واحد اندازه گیری حجم معامله می باشد در بیشتر قراردادها هر لات برابر با ۱۰۰۰۰۰ واحد ارز پایه است. ۱۰۰۰۰۰ واحد ارز پایه= Lot 1 = K Amount100
اندازه اغلب معاملات مضربی از ۱۰۰۰۰۰ واحد محاسبه می شود.
۱۰۰۰۰ واحد ارز پایه= Lot 0.1 = K Amount10
——————————————————————————————————————————
اصول انجام محاسبه سود و زیان
محاسبه سود و زیان معامله ای از یک جفت ارز بر اساس ارز دوم (Counter Currency) انجام می شود.
نحوه محاسبه سود و زیان تغییرات قیمت بر اساس ارز دوم
(Profit or Loss= (Sell Price – Buy Price) * (Amount
مثال: معامله گری جفت ارز یورو به دلار آمریکا را با اعتبار نیم لات در قیمت ۱٫۲۷۴۴ فروخته و در قیمت ۱٫۲۷۱۷ خرید انجام داده است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر محاسبه می شود.
EUR/USD
Buy Price= 1.2717
Sell Price= 1.2744
Contract Size= 0.5 Lot or 50K
Profit or Loss = (1.2744 – ۱٫۲۷۱۷) * ۵۰۰۰۰= ۱۳۵$
این معامله ۱۳۵ دلار سود داشته است.
از آنجا که ارز مبنا اغلب حساب های معاملاتی در بازار فارکس به دلار می باشد معامله گران ترجیح می دهند سود و زیان معامله ایشان به دلار محاسبه گردد. روش محاسبه ای که در بالا ذکر شد سود و زیان بر مبنای ارز دوم (Counter Currency) محاسبه می شود. در صورتی که ارز دوم دلار نباشد یک مرحله عملیات تقسیم قیمت لحظه خروج معامله به دلار نیز محاسبه می گردد.
(Profit or Loss=((Sell Price – Buy Price)/Closing Price)* (Amount
قیمت خروجی (Closing Price) قیمتی است که فارغ از نوع فرمان اولیه خرید یا فروش، معامله در این قیمت پایان می یابد. در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت فروش می باشد و در صورتی که در ابتدا اقدام به فروش کرده باشیم قیمت خروجی قیمت خرید می باشد. در انتها، محاسبه ما تقسیم بر این قیمت خروجی می شود تا سود و زیان معامله به ارز اول سنجیده شود.
مثال: معامله گری جفت ارز دلار آمریکا به ین ژاپن را با اعتبار ۲Lot ابتدا در قیمت ۱۰۶٫۸۹ خریده و در قیمت ۱۰۷٫۱۰ فروخته است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر حساب می شود.
USD/JPY
Buy Price= 106.89 (Opening Price)
Sell Price= 107.10 (Closing Price)
Contract Size= 2 lot or 200K
Profit or Loss= ((107.10 – ۱۰۶٫۸۹)/۱۰۷٫۱۰) * ۲۰۰۰۰۰= ۳۹۲٫۱۶$
این معامله ۳۹۲٫۱۶ دلار سود داشته است.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با مفهوم بهره شبانه (سواپ – Swap) و نحوه محاسبه در معاملات
از آنجا که اغلب معاملات در بازار ارز (فارکس) در شبکه بانکی انجام می شود و واسطه سرمایه گذاران با بانک ها در قالب موارد بروکر (کارگزاران) می باشند. کارگزاران به علت اینکه نرخ بهره در کشورهای مختلف نزد بانک ها متفاوت می باشد بر اساس ساعت مشخص خویش ما به تفاوت نرخ بهره معاملات باز مشتریان را محاسبه و نرخ بهره آنرا در سود و زیان معامله لحاظ می کنند. بروکرهایی نیز وجود دارند که در زمان بازگشایی حساب به مشتریان اطلاع می دهند سیستم آنها بر مبنای کسر مبلغی معین به ازای هر لات معامله بعد از پایان روز کاری می باشد. مفهوم بهره شبانه در معاملات اسپات (لحظه ای) که کمتر از دو روز کاری معاملات باز می باشند کاربرد زیادی ندارد ولی در صورتی که قصد سوداگری با معاملات بلند مدت را دارید حتما از روش محاسبه بهره شبانه کارگزار و نرخ های بهره کشورهای مختلف آگاهی داشته باشید.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با انواع دستورات
انواع دستورات بازار فارکس چیست؟
هر نوع معامله در بازار فارکس با مشخص شدن چهار شاخص دستوری انجام می پذیرد:
نوع جفت ارز
حجم معامله
تعیین دستور خرید یا فروش
قیمت ورودی
معاملات در بازار فارکس به دو شکل کلی انجام می پذیرد:
Market Order
Pending Order
آشنایی با Market Orders
سفارش و دستوری که معامله گر به صورت دستی و لحظه ای بر اساس نرخ های موجود ارائه شده وارد بازار می شود. دستوراتی که برای کارگزار دارای چهار شاخص بالا باشد دستورات لحظه ای ورود به بازار نامگذاری می شود. این دستورات توافق مشتری با نرخ لحظه ای ارائه شده کارگزار را برای ورود به معامله جدید نشان می دهد.
آشنایی با Pending Order
سفارش و دستوری که بر اساس قیمت حال حاضر بازار تعیین نشود بلکه بر اساس تغییرات قیمت دستور ورود به بازار تنظیم گردد دستورات معلق نامیده می شود. به عنوان مثال اگر قیمت جفت ارز EUR/USD برابر ۱٫۴۳۲۸ باشد، معامله گر می تواند یک دستور به کارگزار ارسال کند که اگر قیمت به ۱٫۴۴۲۱ رسید، خرید یا فروشی برای وی انجام دهد. دستورات معلق نسبت به دستورات بازاری دارای یک پارامتر اضافی یعنی زمان می باشد. در زیر دو نمونه از این دستورات بسته به جهت و قیمت توضیح داده می شود.
۱- (GTC (Good till cancelled دستوری که تا زمانی که معامله گر آن را باطل نکند در بازار آماده فعال شدن باقی می ماند.
۲- (GFD (Good for day دستوری که تا پایان همان روز کاری اعمال دستور آماده باقی می ماند و در صورت اتمام روز کاری دستور غیر فعال می شود. اتمام روز، ساعت توافقی کارگزار می باشد که از قبل به اطلاع سرمایه گذار رسیده است. اغلب کارگزاران ساعت ۲۴ گرینویچ را پایان روز کاری خود قرار می دهند و دستورات GFD در صورت فعال نشدن در این ساعت ابطال می شود.
انواع Pending Order غیر از مبحث زمان فعال سازی به قیمت فعال سازی دستور نیز وابستگی دارند و از این لحاظ به چهار دسته تقسیم می شوند.
A) Buy Limit) دستور بای لیمیت دستوری است که سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از قیمت فعلی بازار پیش بینی می کند.
B) Sell Limit) دستورسل لیمیت دستوری است که سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتر از قیمت فعلی بازار پیش بینی میکند.
C) Buy Stop) دستور بای استاپ دستوری است که سفارش خرید را در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
D) Sell Stop) دستور سل استاپ دستوری است که سفارش فروش را در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
آشنایی با سایر دستورات معاملاتی
غیر از انواع دستوراتی که برای ورود به معاملات نزد کارگزار قابل تعریف می باشد دستورات دیگری نیز وجود دارند که از جنبه های مختلف مدل معاملات را برای کارگزار مشخص می کند. از مهمترین این دستورات که برای معاملات فعال و باز تعریف می شود (تیک پرافیت و استاپ لاس) Stop Loss و Take Profit هستند.
Stop Loss یا استاپ لاس از خانواده دستورات استاپ می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد ضرر شد در چه قیمتی کارگزار معامله را با زیان متوقف کند.
Take Profit یا تیک پرافیت دستوری از خانواده دستورات لیمیت می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد سود شد کارگزار معامله را با چه میزان سود به پایان برساند.
با اینکه دستورات دیگری نیز بین کارگزاران یا شبکه بانکی وجود دارد به علت عمومیت نداشتن فعلا به ذکر همین نمونه ها بسنده می کنیم.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با روش های بررسی بازارهای مالی
بطور کلی سوداگران(معامله گران) از سه روش پایه برای تحلیل و پیش بینی بازار استفاده می کنند.
الف: Technical Analysis (تحلیل تکنیکال) تکنیکالیست ها افرادی هستند که از مطالعه رفتار های بازار با استفاده از نمودارها با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها استفاده می کنند. آنها عقیده دارند هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد عینا در قیمت فعلی لحاظ شده است. تکنیکالیست ها بر پایه سه نظریه پایه به تجزیه و تحلیل بازار می پردازند:
– تغییر قیمت ها هدفمند می باشد
– قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند
– در مورد قیمت، تاریخ تکرار می شود
ب: Fundamental Analysis (تحلیل فاندامنتال) فاندامنتالیست ها، سوداگرانی هستند که بر اساس متغیرهای سیاسی، واقعیت های اقتصاد بین الملل و وضعیت اقتصاد داخلی با تفسیر بنیادی در جستجوی انگیزه ها و دلایل حرکت نرخ های مبادله ارزی می باشند.
ج: Technical & Fundamental Analysis (تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) سوداگرانی که با ترکیب و تجزیه تحلیل عوامل تکنیکال و فاندامنتال به تفسیر و پیش بینی آینده قیمت در بازار می پردازند. روش این دسته از سوداگران بیش از آنکه وابسته به هر کدام از دو دسته بالا باشد بر اساس تجربه و ترکیب عوامل گوناگون تغییرات قیمت و عوامل بنیادی می باشد.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل ششم خواهید دید:
مفاهیم پایه در بازار فارکس – اهرم، مارجین، بالانس، اکوئیتی
فصل ششم مقاله
مفاهیم پایه در بازار فارکس – اهرم، مارجین، بالانس، اکوئیتی
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
معامله گران زیادی در بازار فارکس (بازار ارز)، طلا، نفت خام و… در حال معامله هستند، بدون اینکه به مفاهیم اولیه بازار فارکس همانند حاشیه (Margin)، اهرم (Leverage) و… آشنایی و تسلط کافی داشته باشند. این مساله می تواند ضررهایی را برای معامله گر به دنبال داشته باشد، بدون آنکه شخص بداند ایراد کار از کجاست.
به نظر می رسد که معامله گران بازار فارکس، اونس طلا و نفت خام در درک مفاهیم لوریج (اهرم) و مارجین (حاشیه) دچار مشکل هستند و به خاطر ظاهر پیچیده این مفاهیم، قید فهمیدن آن را می زنند و سعی می کنند تا درک شهودی در این زمینه به دست آورند که با توجه به نقش مهم و حساسی که لوریج و مارجین در معاملات دارند، ممکن است درک معامله گر در بازار فارکس مطابق با واقعیت این مفاهیم نباشد و برای او مشکل ایجاد کند.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
لوریج یا اهرم (Leverage)
مارجین یا حاشیه (Margin)
بالانس یا تراز حساب (Balance)
اکوئیتی (Equity)
مارجین آزاد (Free Margin)
سطح مارجین (Margin Level)
لغو توسط معامله گر(Cancelled By The Dealer) کنسل شده یا تریگر نشده
چگونه بالانس، اکوئیتی، مارجین و مارجین لول اکانت خود را کنترل کنیم؟
——————————————————————————————————————————
لوریج یا اهرم (Leverage)
اهرم یا لوریج چیست؟
اهرم یا لوریج ابزاری است که کارگزاران بازار فارکس در اختیار معامله گران قرار می دهند که آنها بتوانند مقادیر بزرگتری از ارز یا سهام را با مقدار کمتری وجه در حساب خود معامله کنند. با یک مثال شروع می کنیم، وقتی که حساب شما دارای لوریج ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد، شما می توانید صد دلار را با پرداخت یک دلار معامله کنید. بنابر این برای معامله یک لات (صد هزار واحد) دلار تنها نیاز است که ۱۰۰۰ دلار بپردازید. می توان گفت با لوریج ۱:۱۰۰، قدرت معامله پول شما در حساب مضربی از ۱۰۰ پیدا می کند.
در نظر بگیرید که لوریج یا همان اهرم برای شما ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد. اگر شما تصمیم داشته باشید که یک معامله صد دلاری انجام دهید تنها کافی است که در حساب خود یک دلار پول داشته باشید. به بیان دیگر شما برای انجام یک معامله ای که نیازمند صد دلار پول هست با یک دلار می توانید این معامله را انجام دهید. در واقع هر واحد از پول شما در معامله، ضریبی به اندازه مقدار لوریج پیدا می کند (که در این مثال ضریب صد می باشد). این بدان مفهوم است که شما برای انجام معامله ای با حجم یک لات دلار (صد هزار واحد) با توجه به اهرم ۱:۱۰۰، باید هزار دلار پول در حساب خود داشته باشید.
تعریف لوریج را با طرح یک مساله ادامه می دهیم. تصور کنید که شما تصمیم دارید معامله ای با حجم ۱۰ لات USD، در حسابی که لوریج آن ۱:۲۰۰ (یک به دویست) است انجام دهید. چه مقدار دلار در حسابتان برای انجام این معامله لازم دارید؟
بدون احتساب لوریج، هر لات استاندارد USD برابر صد هزار دلار می باشد. شما قصد معامله ۱۰ لات را دارید، پس حجم معامله شما ده ضربدر صد هزار می باشد. یعنی یک میلیون دلار. با لوریج ۱:۲۰۰ باید یک دویستم حجم معامله را تامین کنید. پس ۵۰۰۰ دلار لازم دارید تا ۱۰ لات در این حساب ترید کنید (یک میلیون دلار تقسیم بر ۲۰۰)
——————————————————————————————————————————
مارجین یا حاشیه (Margin)
مارجین چیست؟
مارجین یا حاشیه، بر اساس لوریج محاسبه می گردد؛ اما برای درک بهتر مفهوم حاشیه یا مارجین، ابتدا لوریج را فراموش کنید. اجازه دهید تصور کنیم که لوریجی در کار نیست، در حقیقت حساب شما لوریج ۱:۱ دارد. بعد از بیان مفهوم اولیه، تاثیر لوریج در مارجین را نیز بیان می کنیم. مارجین مقداری از پول است که در یک پوزیشن یا معامله، شرکت می کند.
اینگونه تصور کنید که شما یک حساب ۲۰،۰۰۰ دلاری دارید و تصمیم دارید ۲۰۰۰ یورو در مقابل دلار آمریکا (EUR/USD) بخرید. برای خرید این ۲۰۰۰ یورو با فرض اینکه نرخ یورو به دلار آمریکا برابر ۱٫۴۳۴۵ باشد، شما چه میزان دلار آمریکا باید بپردازید؟ در واقع چه میزان مارجین نیاز دارید؟
وقتی نرخ در جفت ارز EUR/USD برابر ۱٫۴۳۴۵ است، یعنی ارزش هر یک یورو برابر ۱٫۴۳۴۵ دلار آمریکا می باشد، پس برای خرید ۲۰۰۰ یورو، شما باید ۲۸۶۹ دلار آمریکا بپردازید.
۲۰۰۰ یورو = ۲۰۰۰ × ۱٫۴۳۴۵
بنابر این
۲۰۰۰ یورو برابر ۲۸۶۹ دلار آمریکا است
اگر شما یک پوزیشنِ خرید ۲۰۰۰ EUR/USD بگیرید. (یعنی شما ۲۰۰۰ یورو در مقابل دلار آمریکا خریده اید) پس مقدار ۲۸۶۹ دلار از کل ۲۰،۰۰۰ دلار موجودی حساب فرضی شما، بلافاصله در این معامله درگیر می شود. وقتی شما حجم معامله (Volume) را به طور مثال روی ۰٫۰۲ لات قرار می دهید (هر لات، یکصد هزار واحد از ارز سمت چپ می باشد، پس در اینجا ۰٫۰۲ لات یعنی ۰٫۰۲ × ۱۰۰،۰۰۰ = ۲۰۰۰ واحد از ارز سمت چپ که در مثال ما برابر ۲۰۰۰ یورو می گردد) و روی دکمه خرید کلیک می کنید. برای خریدِ این ۲۰۰۰ یورو ۲۸۶۹ دلار از حساب شما پرداخت می شود که این مبلغ مارجین نامیده می شود.
اکنون مفهوم لوریج را وارد بحث می کنیم، بیایید فرض کنیم که حساب شما لوریج یک به صد (۱:۱۰۰) دارد. در این حالت برای خرید همان دو هزار یورو در مقابل دلار آمریکا که در حالت قبل بررسی کردیم، شما باید یک صدم (یک از صد واحد ۱:۱۰۰) مقدار پول لازم را پرداخت کنید. در حالت قبل لوریج ۱:۱ بود که شما نسبت یک از یک واحد پول را باید پرداخت می کردید در واقع همه پول را باید پرداخت می کردید. بنابراین با لوریج ۱:۱۰۰، برای خرید ۲۰۰۰ یورو در مقابل دلار (۰٫۰۲ لات)، با همان نرخ ذکر شده در مثال قبل، شما باید یک صدم از ۲۸۶۹ دلار را پرداخت کنید که می شود ۲۸/۶۹ دلار.
با طرح یک سوال، مسئله را بیشتر بررسی می کنیم. اگر شما بخواهید ۱ لات یورو در مقابل دلار آمریکا را در حساب تان به لوریج یک به صد (۱:۱۰۰) با نرخ ۱٫۴۳۴۵ معامله کنید، مقدار مارجین لازم برای انجام این معامله چقدر می باشد؟
هر لات یورو در مقابل دلار آمریکا، صد هزار یورو می باشد. (صد واحد از ارز سمت چپ در EUR/USD)
نرخ EUR/USD برابر ۱٫۴۳۴۵
۱۰۰ هزار × ۱٫۴۳۴۵ برابر ۱۴۳۴۵۰ است
پس یک لات یورو برابر ۱۴۳۴۵۰ دلار است. لوریج ما ۱:۱۰۰ است پس یک صدم آن را باید تامین کنیم. یعنی
۱۴۳۴۵۰ تقسیم بر ۱۰۰ برابر ۱۴۳۴٫۵۰ دلار.
پس یک پوزیشن با حجم یک لات EUR/USD در یک حساب با لوریح ۱:۱۰۰ به ۱۴۳۴٫۵۰ دلار مارجین نیاز دارد.
——————————————————————————————————————————
بالانس یا تراز حساب (Balance)
مفهموم بالانس حساب در فارکس چیست؟
زمانی که شما هیچ پوزیشن بازی نداشته باشید؛ بالانس حساب شما، مقدار پولی است که در حسابتان دارید. برای مثال اگر شما یک اکانت ۲۰۰۰ دلاری داشته باشید و هیچ پوزیشن بازی هم نداشته باشید، بالانس حساب شما ۲۰۰۰ دلار می باشد. هم چنین در صورتی که وارد یک پوزیشن معاملاتی شوید، بالانس به مقدار پولی که یک معامله گر در حساب معاملاتی خود دارد، اشاره می کند. به خاطر داشته باشید که بالانس شامل هیچ سود یا زیانی از موقعیت باز معاملاتی نمی شود، بلکه بالانس معامله بعد از بسته شدن پوزیشن معاملاتی مشخص می شود.
بالانس معامله گر بسته به اینکه تریدر از کدام پلتفرم MT4 یا MT5 استفاده می کند، در بخش های مختلفی در پلتفرم قرار دارد. در MT4، موجودی یا بالانس حساب در پنجره ترمینال در بخش Trade نمایش داده می شود. در MT5، موجودی را می توان در جعبه ابزار در بخش Trade مشاهده کرد.
نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که اگر پوزیشن معاملاتی خود را یک شب باز نگه دارید، کارمزد سواپ نیز بر روی تراز یا بالانس حساب شما تأثیر می گذارد.
——————————————————————————————————————————
اکوئیتی (Equity)
اکوییتی چیست؟
اکوئیتی برابر بالانس حساب (موجودی حساب) به علاوه مقدار متغیر سود یا ضرر پوزیشن های باز (در هر لحظه) می باشد.
اکوییتی = بالانس + سود یا زیان متغیر
هنگامی که شما هیچ پوزیشن بازی نداشته باشید، در نتیجه سود یا زیان متغیری هم ندارید، بنابراین بالانس و اکوئیتی حساب شما زمانی که پوزیشن بازی ندارید با هم برابر می باشد. در این حالت مقدار اکوئیتی همان مقدار بالانس است.
در حالتی که شما یک یا چند پوزیشن باز دارید و به طور مثال مجموع سود این پوزیشن ها ۲۰۰۰ دلار می باشد، اکوئیتی حساب شما، بالانس حساب به علاوه این ۲۰۰۰ دلار می باشد. حالا در نظر بگیرید که پوزیشن های شما ۱۰۰۰ دلار در ضرر قرار داشته باشد در این حالت اکوئیتی حساب شما برابر بالانس حساب منهای ۱۰۰۰ دلار است.
در ادامه به معرفی سه نوع اکوییتی پداخته شده است:
Balance Equity: بالانس اکوییتی به مقدار سرمایه موجود در حساب معامله گری بدون وجود پوزیشن معاملاتی اشاره می کند.
Floating Equity: این نوع اکوییتی سود یا زیان تحقق نیافته است که هنوز در بالانس شما ثبت نشده است.این اکوییتی تا زمانی که پوزیشن معاملاتی باز باشد، نوسان می کند(مقدار اکوییتی کم یا زیاد می شود).
Negative Equity: اکوییتی منفی زمانی اتفاق می افتد که پوزیشن معاملاتی منجر به بسته شدن حساب معاملاتی شود. گاهی اقات این اتفاق می افتد که تریدر مقدار ضرر بیشتری نسبت به بالانس حساب خود دارند و در نتیجه اکوییتی حساب منفی می شود. اما خوشبختانه، بسیاری از بروکرهای فارکس دستورالعمل هایی برای محافظت از اکوییتی منفی را ارائه می دهند تا معامله گران از چنین حوادثی اجتناب کنند.
——————————————————————————————————————————
مارجین آزاد (Free margin)
مارجین آزاد یا فری مارجین چیست؟
مارجین آزاد ، تفاوت اکوئیتی حساب و مارجینِ پوزیشن های باز شما می باشد.
مارجین آزاد = اکوئیتی منهای مارجین
وقتی که شما هیچ پوزیشن بازی نداشته باشید، هیچ مقدار پولی از حسابتان در مارجین استفاده نشده است. بنابراین همه پولی که در اکانت تان دارید آزاد است. تا زمانی که شما هیچ پوزیشنی نداشته باشید. اکوئیتی حساب شما و فری مارجین با بالانس حساب شما برابر است.
فرض کنید که شما یک حساب ۲۰۰۰۰ دلاری با تعدادی پوزیشن باز در آن با مجموع مارجین ۱۰۰۰۰ دلار دارید که این
معاملات ۴۰۰۰ دلار در سود می باشند بنابراین
اکوئیتی = ۲۰۰۰۰ به اضافه ۴۰۰۰ = ۲۴۰۰۰
فری مارجین = ۲۴۰۰۰ منهای ۱۰۰۰۰ =۱۴۰۰۰
——————————————————————————————————————————
سطح مارجین (Margin Level)
سطح مارجین یا مارجین لول چیست؟
سطح مارجین (مارجین لِوِل) ، همان نسبت اکوئیتی به مارجین می باشد (به درصد).
سطح مارجین = (اکوئیتی تقسیم بر مارجین) × ۱۰۰
توجه داشته باشید که درک مفهوم سطح مارجین یا مارجین لول، بسیار با اهمیت هست. بروکر توسط این معیار تشخیص می دهد که معامله گر امکان ترید دارد یا نه. هر بروکری محدودیت های خاص خود را برای سطح مارجین دارد. اما می توان گفت اکثر بروکر ها سطح صد درصد را برای سطح مارجین در نظر گرفته اند. این محدودیت را سطح کال مارجین (Margin Call) نامیده می شود. سطح کال مارجین صد درصد به این معنی است که اگر مارجین لول حساب شما به صد درصد برسد، شما هنوز می توانید پوزیشن هایتان را ببندید، اما نمی توانید پوزیشن جدیدی بگیرید. بنابراین وقتی که سطح کال مارجین صد درصد رخ دهد، اکوئیتی حساب شما با مارجین حساب تان برابر شده است و شما در حال ضرر دادن در پوزیشن هایتان هستید و روند بازار برخلاف پوزیشن های شما در حرکت است، هنگامی که اکوئیتی حساب شما برابر مارجین گردد، شما به هیچ عنوان نمی توانید پوزیشن جدیدی بگیرید. در حقیقت کارگزاری با این کار به شما اجازه نمی دهد که بیشتر از پول موجود در حساب خود ریسک کنید و در نهایت به کارگزاری بدهکار شوید.
تصور کنید که شما یک حساب ۲۰۰۰۰ دلاری و یک پوزیشن ضررده با مارجین ۲۰۰۰ دلار دارید. اگر بازار بر خلاف پوزیشن شما در حرکت باشد و ضرر شما به ۱۸۰۰۰ دلار برسد اکوئیتی شما ۲۰۰۰ دلار خواهد بود (۲۰۰۰۰ دلار منهای ۱۸۰۰۰ دلار) که با مارجین شما برابر می باشد. بنابراین سطح مارجین شما (۲۰۰۰ تقسیم بر ۲۰۰۰) × ۱۰۰، مساوی صد درصد خواهد بود. هنگامی که سطح مارجین به صد درصد برسد، دیگر نمی توانید هیچ پوزیشن جدیدی بگیرید، مگر اینکه بازار تغییر جهت بدهد و اکوئیتی شما بیشتر از مارجینتان گردد.
اما اگر بازار بازهم به روند خلاف معامله شما ادامه دهد، چه اتفاقی می افتد؟ اگر بازار به روند خلاف پوزیشن شما ادامه دهد. بروکر پوزیشن های ضررده شما را خواهد بست. البته هر بروکری، محدودیت های خاص خود را در این زمینه دارد. این محدودیت سطح استاپ اوت (Stop Out Level) نامیده می شود. به عنوان مثال؛ هنگامی که توسط بروکر، سطح استاپ آوت پنجاه درصد قرار داده می شود، متاتریدر به طور اتوماتیک معامله شما را هنگامی که سطح مارجین شما به پنجاه درصد برسد، می بندد و این کار را با بستن معامله ای که بیشترین ضرر را داشته است، شروع می کند.
معمولا، بسته شدن یک پوزیشن ضرر ده باعث می شود که سطح مارجین به بالای پنجاه درصد برسد، زیرا این کار، مارجین پوزیشن را آزاد می کند؛ به بیان دیگر، مجموع مارجین استفاده شده پایینتر می آید و بنابراین سطح مارجین بیشتر خواهد شد. می توان گفت که سیستم در ابتدا با بستن ضررده ترین پوزیشن، سطح مارجین را به بالاتر از پنجاه درصد می رساند. اما اگر پوزیشن های دیگر شما همچنان در حالت ضررده باقی بمانند و سطح مارجین به پنجاه درصد برسد، سیستم پوزیشن های دیگر شما را هم خواهد بست.
چرا بروکر زمانی که سطح مارجین به سطح استاپ آوت می رسد، پوزیشن های شما را می بندد؟ این مساله به این دلیل است که بروکر نمی تواند اجازه دهد تا شما بیشتر از پولی که در حساب دارید ضرر بدهید. زیرا ممکن است بازار همچنان مخالف با پوزیشن شما پیش برود و بروکر برای همیشه ضرر شما را متقبل نمی شود.
——————————————————————————————————————————
لغو توسط معامله گر (Cancelled By the Dealer) (کنسل شده یا تریگر نشده)
تصور کنید که شما تعدادی پوزیشن باز دارید و همزمان تعدادی هم دستور شرطی یا در حال انتظار (pending orders) دارید و بازار در حال برخورد به یکی از پندینگ اردرهای شما است، در حالی که شما فری مارجین کافی در حسابتان برای این معامله ندارید؛ اتفاقی که رخ می دهد به این صورت است که این پندینگ اردر یا اجرا نمی شود یا به طور اتوماتیک کنسل می گردد. معامله گرانی که از این مساله “لغو توسط معامله گر” اطلاعی ندارند، وقتی که می بینند پندینگ اردر کنسل شده یا عمل نکرده است، از عملکرد بروکر شاکی می شوند. آنها تصور می کنند که بروکر نتوانسته است دستور آنها را انجام دهد و آن بروکر را یک بروکر ناکارآمد و بد می دانند. در حالیکه واقعیت این است که پندینگ اردر شما به علت اینکه شما فری مارجین کافی در حساب تان ندارید، نمی تواند عمل کند و کنسل می شود.
یک سیستم کنترل مارجین وجود دارد که کنترل می کند که مارجین لِوِل اکانت متاتریدر شما بعد از بازشدن ترید چقدر می گردد. اگر این سطح یا لِوِل بالای سطح قابل قبول باشد، اجازه می دهد که ترید انجام شود. این نسبت لازم برای سنجش مارجینِ پس از ترید (Post-Trade Margin) معمولا در سطح ۱۲۰% توسط بروکر تنظیم شده است. به این معنی که سیستم محاسبه می کند که اگر این پوزیشن را باز کند، مارجین شما پس از باز شدن پوزیشن چقدر خواهد شد، اگر نسبت اکوئیتی به مارجین (پس از ترید) یا همان مارجین لول شما پس از باز شدن پوزیشن کمتر از ۱۲۰ درصد بشود، سیستم رابط اکانت شما به طور خودکار دستور شما را کنسل می کند. البته این سطح در بروکر های مختلف می تواند متفاوت باشد (معمولا ۱۲۰% است)
——————————————————————————————————————————
چگونه بالانس، اکوئیتی، مارجین و مارجین لول اکانت خود را کنترل کنیم؟
این اطلاعات را می توانید در پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۴ خود در برگه ترید در قسمت ترمینال کنترل کنید. متاتریدر خود را باز کنید. اگر این قسمت در پایین صفحه دیده نمی شود، کلید های کنترل و T را همزمان فشار بدهید. قسمت ترمینال باز می شود و مقادیر بالانس، اکوئیتی، مارجین و مارجین لول اکانت حساب شما را نمایش می دهد.
ترمینال شما وقتی پوزیشن بازی ندارید به این شکل دیده می شود:
و وقتی یک پوزیشن باز دارید به این شکل است (البته ممکن است در پلفرم های مختلف، متفاوت باشد):
بالانس فقط وقتی که پوزیشن باز خود را می بندید، تغییر می کند. در واقع پس از بستن پوزیشن، سود یا زیان در بالانس شما لحاظ می شود و با افزودن سود یا کسر زیان، بالانس جدید اکانت شما نمایش داده می شود.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل هفتم خواهید دید:
توانایی کار با نرم افزار معاملاتی متاتریدر ، پلاتفرم MT4
فصل هفتم مقاله
توانایی کار با نرم افزار معاملاتی متاتریدر ، پلاتفرم MT4
فصل هشتم مقاله
مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
برای ورود به هر بازار و حرفه ای مهم ترین انگیزه و دلیل برای اغلب افراد کسب درآمد می باشد حال آنکه شرایط گوناگون شخصی، اجتماعی و بازده درآمد می تواند در انتخاب مسیر و نوع کار یا سرمایه گذاری تاثیر گذار باشد. همانطور که می دانید شرایط ورود به بازار سهام و مالی بسیار آسان است و معامله گر می تواند به بازده بسیار بالایی از این بازارها برسد. در این بازارها معامله گر در حال محک زدن معلومات خود است. به همین دلیل در این بخش شرایط سرمایه گذاری و معامله طبق استراتژی و برنامه آورده شده است.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
شرایط سرمایه گذاری
شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات
آشنایی با دراو داون – Drawdown و اندازه گیری بازگشت از ضرر
شناسایی اصول استفاده از نسبت سود به ضرر (ریسک به ریوارد)
شناسایی اصول محاسبه حداکثر میزان ضرر بر اساس سرمایه
آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی
جمع بندی : مراحل اصولی انجام یک معامله
معامله طبق استراتژی و برنامه
——————————————————————————————————————————
شرایط سرمایه گذاری
اگر بخواهیم بی پرده با اغلب کسانی که می خواهند وارد بورس های با فراریت بالا مانند (مبادلات ارز، طلا، نقره، نفت و غیره) صحبت داشته باشیم باید اذعان کنیم که شرایط ورودی و سرمایه گذاری در این بورس ها بسیار آسان می باشد و با توجه به ریسک موجود نیز بازده سرمایه میتواند تا ده ها و صد ها برابر باشد اما از یاد نبریم که ماهیت فرار و بازیگران زیاد این بورس ها باعث به وجود آمدن ضوابط خاص شده است که این ضوابط از قوه تشخیص بسیاری افراد پنهان می باشد. بیشتر از آن که در این بورس ها فرد در حال رقابت با بازیگران دیگر باشد، در حال رقابت با خود و محک زدن دانش، تجربه و شرایط روحی روانی خویش در بورس می باشد. برای موفقیت در بورس های این چنینی سه عامل مهم در موفقیت فرد نقش دارد.
الف: دانش و تجربه
ب: مدیریت سرمایه (Money Management)
ج: نگرش و روانشناسی
در صورتی که سرمایه گذار هر یک از عوامل فوق را نادیده بگیرد و یا در اجرای اصول کوتاهی نماید مستقیما باعث زیان خود شده و قسمت قابل توجهی از سرمایه خود را از دست خواهد داد. تجربه نشان داده است افرادی که از دانش و تجربه کافی برخوردار نبوده و یا مدیریت ریسک و سرمایه را جدی نمی گیرند و افرادی که نگرش صحیحی به معاملات نداشته و بر خود تسلط کافی ندارند، سرمایه خود را در زمانی کوتاه از دست می دهند.
توجه داشته باشید که این بخش، قسمتی کوچک از کل دوره می باشد ولی با این وجود رعایت، تسلط و بکارگیری تمامی دستورات و پیشنهادهای این قسمت به طور مستقیم با ماندگاری و سودآوری سرمایه گذاری نسبت مستقیم دارد. بنابراین توجه و تمرکز فراوان شما نسبت به این قسمت را برای موفقیت امری واجب و ضروری می دانم.
——————————————————————————————————————————
شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات
پیش بینی ریاضی، فرآیند بسیار مهمی در ترید است. شما میتوانید این علم رابه نفع خودتان بکار ببرید و یا اجازه دهید بازار از آن به نفع خویش استفاده کند.
همانطور که قبلا گفته شد برای موفقیت در بازار و کسب سود مداوم به سه عامل کلی نیاز داریم، نقش و اهمیت سه عامل بالا تا حدی می باشد که ایراد و نقصان در اجرای هر کدام از آنها منجر به از دست رفتن کل حساب خواهد شد. به عنوان مثال در صورتی که تریدر به دو عامل “دانش و تجربه” و “نگرش و روانشناسی” تسلط کافی داشته باشد ولی اصول مدیریت سرمایه را برای تعیین حجم معاملات در نظر نگیرد، پس از مدت کوتاهی سرمایه اش را از دست خواهد داد.
عامل دیگری که شانس کسب در آمد و افزایش حساب را برای معامله گران کمتر می کند میزان اسپرد و تفاوت نرخ خرید و فروش می باشد. اگر شما به صورت کاملا اتفاقی در بازی شیر یا خط شرکت کنید شانس پیروزی و بخت شما کاملا برابر و ۵۰ درصد می باشد حال آنکه در بازار های مالی شما شانسی برابر ۵۰ در صد ندارید و بابت هر معامله مبلغی را به عنوان کارمزد (اسپرد) به کارگزار خود می پردازید. در این صورت حتی اگر شانس موفقیت سیستم تحلیل و پیش بینی شما ۵۰ در صد باشد باز هم در بلند مدت شما یازنده خواهید بود چرا که به مرور سرمایه شما تحلیل می رود. بنابراین باید سیستمی را پیدا کنید که شانس موفقیت تان را به بیش از ۵۰ در صد برساند. مساله دیگر میزان سرمایه ای می باشد که بر اساس آن معامله می کنید. دوباره به مثال شیر یا خط بر میگردیم من ۱ دلار و شما ۱۰ دلار دارید با هر شیر من یک سنت برنده و با هر خط یک سنت می بازم در صورتی من کل پولم را از دست می دهم که شما ۱۰۰ خط متوالی بیاورید و شما در صورتی می بازید که من ۱۰۰۰ خط متوالی بیاورم. در صورتی که بین ما کسی مانند بروکر کارمزد نگیرد!!! حال اگر هر شیر ۲۵ سنت مرا برنده و هر خط ۲۵ سنت مرا بازنده کند چه اتفاقی روی می دهد؟ بعد از چهار خط متوالی من سرمایه ام را از دست می دهم و بعد از ۴۰ شیر متوالی شما سرمایه خود را از دست می دهید، شانس چهار احتمال متوالی بیشتر است یا ۴۰ احتمال متوالی؟ کاملا معلوم است که احتمال از دست رفتن سرمایه من ۱۰ برابر احتمال سرمایه شما می باشد. احتمالات این بازی در بازار فارکس کاملا عینیت دارد و در صورت استفاده از سرمایه کم یا لوریج بالا احتمال بازنده شدن و از دست رفتن سرمایه بسیار زیاد می باشد. برای این منظور غیر از تلاش برای افزایش شانس موفقیت در معاملات، با سرمایه زیاد یا لوریج کمی وارد بازار شوید تا احتمال بازنده شدن شما در مقابل بازار کاهش یابد.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با دراو داون – Drawdown و اندازه گیری بازگشت از ضرر
Drawdown نشان دهنده حداکثر افت سرمایه از مقدار ماکزیمم می باشد و عموما به صورت درصد بیان می گردد. به عنوان مثال اگر یک معامله گر حساب ۲۰۰۰۰ دلاری داشته باشد و با ضرری معادل ۵۰۰۰ دلار، حساب خود را به ۱۵۰۰۰ دلار برساند ۲۵ درصد drawdown را تجربه کرده است. نکته جالب توجه در مورد Drawdown این است که اگر یک معامله گر درصدی ضرر کند، برای بازگشت به رقم اولیه باید درصدی بیش از آن مقدار را سود کند! اجازه بدهید مثالی بیاوریم: معامله گری ۲۰۰۰۰ دلار سرمایه دارد. ۵۰ درصد سرمایه خود را ضرر می کند و سرمایه او به ۱۰۰۰۰ دلار می رسد. حال اگر وی بخواهد به رقم ۲۰۰۰۰ دلار اولیه برگردد، باید سرمایه فعلی خود را دو برابر کند. یعنی برای جبران ۵۰ درصد ضرر، باید ۱۰۰ درصد سود کند که این کار بسیار دشواری است.
به همین ترتیب اگر معامله گر ۱۰ درصد drawdown داشته باشد، برای جبران آن باید ۱۱٫۱۱ درصد سود کند…
به توجه به مطالب فوق، معامله گر باید توجه داشته باشد که “حفظ سرمایه و ضرر نکردن در اولویت قرار دارد”
——————————————————————————————————————————
شناسایی اصول استفاده از نسبت سود به ضرر (ریسک به ریوارد)
یکی از مهمترین اصول مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه رعایت نسبت زیان به سود (Risk/Reward یا R/R) می باشد. قبل از انجام هر معامله شما باید بدانید سود احتمالی که از آن معامله توقع دارید چقدر است و برای به دست آوردن این مقدار سود حاضرید چه میزان از سرمایه خود را به خطر بیندازید. آیا منطقی است که برای به دست آوردن یک سود ۱۰۰۰ دلاری، ۵۰۰۰ دلار ریسک را بپذیریم؟ قطعا پاسخ منفی است. اصول مدیریت ریسک بیان می کند که در هر معامله، میزان ریسک حداکثر باید نصف سود مورد انتظار باشد. یعنی اگر برای یک معامله فرضا ۳۰ پوینت استاپ لاس در نظر گرفته اید، حد اقل ۶۰ پوینت یا بیشتر را باید به عنوان تارگت در نظر بگیرید. اگر فرصت معاملاتی پیش بیاید که نتوانیم این نسبت را برای آن به کار گیریم، توصیه اکید این است که کلا از آن معامله صرف نظر کنیم.
——————————————————————————————————————————
شناسایی اصول محاسبه حداکثر میزان ضرر بر اساس سرمایه
معمولا معامله گران مبتدی به دو صورت موجودی حسابشان را از بین می برند یا با نگذاشتن حد ضرر (استاپ لاس) و یا با معاملات زیان آور پشت سر هم.
در حالت اول برای افراد مبتدی حد ضرر مانند محافظی محکم جلوی از بین رفتن حساب را می گیرد اما آنها عموما با نگذاشتن حد ضرر اجازه می دهند ضررشان انباشته شود. شاید چندین معامله برایشان پیش بیاید که با نگذاشتن حد ضرر، معامله پس از مدتی وارد سود شود اما حتما پس از مدتی به دامی گرفتار می شوند که بازار بر خلاف جهت آنان حرکت می کند و موجب از بین رفتن کل سرمایه در یک معامله می شود.
حالت دوم در صورتی پیش می آید که معامله گر مدیریتی بر ضررهای خویش ندارد و اجازه می دهد ضررهای متوالی و بعضا بزرگ موجودی حسابش را از بین ببرند. برای پیش گیری از این حالت توصیه می شود در هیچ معامله واحدی، مقدار حد ضرر (استاپ لاس) بیش از ۳ درصد کل موجودی سرمایه نگردد و در هیچ زمانی مجموع مقدار حد ضرر (استاپ لاس) معاملاتی که همزمان باز هستند بیش از ۶ درصد موجودی حساب نباشد. به عنوان مثال برای حسابی ۱۰۰۰ دلاری حداکثر ریسک یک معامله در صورت رسیدن بازار به حد ضرر باید ۳۰ دلار باشد و پیرو این قضیه تنظیم لات (حجم) معامله انجام شود و هیچ زمانی ریسک مجموع معاملات همین حساب نباید بیش از ۶۰ دلار بشود. توصیه می شود معامله گران برای هر بازه زمانی خود حد ضرری خاص داشته باشند. به عنوان نمونه در صورت ۶درصد زیان در روز یا ۱۰ درصد زیان سرمایه در هفته از معاملات دست کشیده و علت زیان های خود را بر اساس روش معاملاتی خود و مدیریت سرمایه مورد بازبینی قرار دهند و پس از بررسی و رفع اشکالاتی که باعث به وجود آمدن معاملات زیان ده شده است فعالیت خود را از سر گیرند.
——————————————————————————————————————————
آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی
۱- کمبود دانش: یکی از اصلی ترین دلایل معاملات زیان آور، کمبود یا نداشتن دانش و آگاهی لازم نسبت به شرایط و واقعیات بازار می باشد. معامله در بازار مبادلات ارز نیز مانند هر حرفه دیگر، نیازمند دانش و تجربه کافی است.
۲- معاملات احساسی: این مورد آسیب رسان ترین دلیل برای از بین رفتن حساب می باشد. معاملاتی که برگرفته از برنامه و روش معاملاتی نیست با احساس تریدر سرو کار دارد و به علت اینکه برای این معاملات از تفکر و تعقل استفاده نشده عموما زیان آور هستند. احساسات گوناگونی می تواند در معاملات دخیل باشد اما یک نکته در تمام احساسات معامله گران یکسان است، تمامی معاملات احساسی منجر به ضرر میگردند. احساس غالب، در اکثر موارد طمع برای کسب سود بیشتر است. در حالی که جلوگیری از ضرر نکته مهم تری است. احساسات خود را بشناسید و در زمان ترید کردن تا حد امکان آنها را کنترل کنید.
۳- معاملات زیاد: معاملات زیاد (over trading) معمولا به این دلیل انجام می شود که معامله گرتمایل دارد تمام حرکت های بازار را بدون کم و کاست شکار کند. این امر تقریبا محال است و بزرگترین تحلیل گران و معامله گران دنیا نیز این کار را انجام نمی دهند.
۴- معامله با حجم زیاد: حجم زیاد معاملات، ریسک سرمایه گذار و آسیب پذیری سرمایه را افزایش می دهد. هنگامی که یک معامله گر با حجم بالا معامله می کند، با تعداد کمی معامله ضررده می تواند کل حساب خود را از دست بدهد.
۵- اعتماد به پیش بینی دیگران: از معاملات دیگران برداشت و الگوبرداری نکنید، شرایط حساب، دیدگاه و دلایل افراد با یکدیگر برای حضور در بازار متفاوت است. هر کسی حتی در صورت استفاده از پیش بینی دیگران مسئول حساب خویش است ، مگر آنکه کل مدیریت حساب خویش را به تریدری دیگر بدهد. تا حد امکان از تحلیل خود پیروی کنید.
۶- نداشتن حد ضرر (استاپ لاس): نداشتن استاپ لاس به معنی این است که معامله گر حدی برای اشتباه خویش متصور نیست، هر انسانی امکان اشتباه دارد و حد ضرر امکانی برای جلوگیری از فاجعه بار بودن اشتباهات می باشد. قبل از آغاز معامله حد ضرر خود را بشناسید. در زمان معامله اغلب معامله گران تحت تاثیر ترید خود قرار می گیرند و از لحاظ روانی برایشان سخت است که حد ضررشان را بپذیرند. در زمان معامله تغییر حد ضرر عموما منجر به زیان های بیشتر می شود. هیچ زمانی حد ضرر خود را خلاف جهت معامله خود تغییر ندهید. یعنی مقدار حد ضرر خود را بیشتر نکنید.
۷- معامله در ساعات نامناسب: آشنایی نداشتن با میزان نوسان بازار در ساعات متفاوت هر جفت ارزی می تواند باعث تخمین های اشتباه معامله گران شود. ارزهای اروپایی در مقابل دلار، در ساعات بازار توکیو نوسانات زیادی ندارند و نباید برای معاملات در این ساعات سودهای زیادی متصور بود و یا در ساعات اولیه بازار لندن و نیویورک نباید نوسانات کوتاه و کوچک ما را از نوسانات بزرگی که بازار در پیش دارد غافل کند.
۸- معامله یک ارز نه یک جفت ارز: ما در اصل ارزش برابری دو ارز را معامله می کنیم. با تحلیل صرف عوامل تکنیکال یا فاندامنتال یک کشور نمیتوان نتیجه گرفت که یک جفت ارز در چه جهتی حرکت خواهد کرد. شاید فاندامنتال و تکنیکال ارز مقابل، شرایط متفاوتی را برای برابری آن جفت ارز رغم زده باشد که نباید از دید معامله گر پنهان بماند.
۹-نداشتن سیستم معاملاتی: نداشتن برنامه، روش یا سیستم معاملاتی از اصلی ترین دلایل زیان می باشد. نداشتن برنامه و روش عموما باعث معاملات احساسی می شود در حالی که روش معاملاتی به تریدر دیدگاهی برای تفسیر تمامی قیمت های بازار می دهد. شاید برنامه و روش مکانیزه و کامپیتری نباشد اما حتما باید وجود داشته باشد. برنامه باید قابلیت تفسیر بازار، بازدهی در گذشته و همخوانی با شرایط تریدر را داشته باشد. نقصان در هر کدام از این شرایط، باعث معیوب بودن برنامه و پیرو آن از دست رفتن بخش قابل توجهی از سرمایه می شود.
۱۰- معامله خلاف روند: عموما بیشتر برنامه ها و روش های معاملاتی برای استفاده از جهت حرکت بازار استفاده می شوند. هم جهتی معاملات با روند اصلی، امکان سود بیشتر و ریسک کمتر را به همراه دارد. تا زمانی که برنامه و روش امتحان شده شما معاملات خلاف جهت را تایید نکرده است از معامله در خلاف روند اصلی بازار بپرهیزید.
۱۱- خروج های بی برنامه (خروج از معاملات به خاطر ترس): معامله گر مبتدی عموما با سود و یا ضرر های کم، از ترس زیان های بیشتر از معامله خود خارج می شود و برنامه ای غیر از سیستم معاملاتی خود را در پیش می گیرد. در اغلب موارد پتانسیل سود خود را با سود کم یا زیان از دست می دهد و پس از حرکت بازار خود را نکوهش می کند که این امر می تواند عواقب منفی دیگری برای حساب داشته باشد.
۱۲- معاملات با اهداف کوچک: کسانی که برای اهداف کوچک وارد می شوند حد ضرر و سود کوچکی در نظر می گیرند (اسکالپر ها) در اغلب موارد، حد ضررشان بیشتر از حد سودشان است و به این نکته توجه نمی کنند که بازار در کوتاه مدت، تحت تاثیر معاملات لحظه ای می تواند جهاتی خارج از جهت اصلی خود ایجاد کند و همین تغییر جهت کوچک می تواند موجب زیان آنها شود. معاملات با اهداف کوچک ریسک حد سود را نسبت به اسپرد افزایش می دهد. اگر یک معامله گر برای معامله ای ۱۰ پیپ حد سود و حد ضرر را در نظر بگیرد با احتساب اسپرد، تنها با ۷ پیپ حرکت بازار در خلاف جهت، ضرر می کند در حالی که برای رسیدن قیمت به حد سود، باید بازار ۱۳ پیپ به نفع شما حرکت کند. به نظر شما کدام قیمت نزدیکتر است و به احتمال زیاد دیده خواهد شد؟
۱۳- معامله در قله ها و دره ها: افرادی که برای استفاده از تمامی یک روند تلاش می کنند زیان های بسیاری را متحمل می شوند. افراد کمال طلب تنها به دنبال قله ها و دره ها هستند در حالی که قله ها و دره ها در بازارهای دو جهته نسبی بوده و هر زمانی امکان اینکه بازار دره ها و قله های جدیدی بسازد وجود دارد. این مساله را برای خود حل کنید که نمیتوان از تمام حرکات بازار استفاده کرد. شما اگر با رعایت اصول، قسمتی از حرکت مفید بازار را هم شکار کنید، در دراز مدت سود خوبی به دست می آورید.
۱۴- ساده انگاری بیش از حد: اینکه روشهای ساده، اصولی و کاربردی عموما بازده خوبی دارند بر هیچ کس پوشیده نیست اما ساده انگاشتن بیش از حد معاملات، عموما منجر به زیان می گردد. باید توجه داشت بازار با شرایط و دلایل گوناگونی به حرکت در می آید. ساده انگاری و بی توجهی به عوامل تاثیر گذار بازار عموما موجب زیان می گردد. نسبت به آنها آگاه باشید.
۱۵- معامله نزدیکی خبر: معامله در نزدیکی زمان اعلام اخبار مهم اقتصادی بیشتر مواقع برای ارضای احساس سود گرفتن می باشد. حرکات سریع و ناگهانی قیمت ها در زمان اعلام خبر می تواند هر تریدر آماتوری را وسوسه کند اما آیا نتیجه این معاملات برای وی قابل تصور است؟ در صورت نداشتن تجربه و اشراف کامل نسبت به خبر و موضوع آن، از معامله در زمانهایی که بازار تحت تاثیر خبر است اجتناب کنید.
۱۶- اطمینان به روش اشتباه: بسیار دیده شده که معامله گران با سودهای کم تعداد و کوچک تحت تاثیر روشی قرار میگیرند و حتی در صورت زیان آور بودن، آن را تغییر نمی دهند یا بهینه نمی سازند. دائمابا خوشبینی بی مورد به خود امید واهی می دهند در حالی که روش یا کارایی خود را از دست داده یا حتی امتحانی کامل و درست پس نداده تا به نتیجه برسد. روش خود را بشناسید و در صورت مشکل داشتن یا آنرا بهینه کنید و یا کلا تغییر دهید.
۱۷- نداشتن دستور توقف زیان (استاپ لاس) نزد کارگزار: تریدرهای مبتدی با توجیحات و دلایل گوناگون ممکن است دستور توقف زیان خود را برای کارگزارشان مشخص نکنند. شاید با رسیدن قیمت به نقطه زیان، ایشان ضرر را بپذیرند و به صورت دستی از معامله خارج شوند ولی حتما باید فکری هم برای حوادث ناگهانی کرد تا از زیانهای بزرگ جلوگیری شود. قطع دسترسی به بروکر (قطع اینترنت و تلفن) و حوادث ناگهانی تغییرات قیمتی می تواند باعث شود که شما بیش از مقداری که قبل از معامله پیش بینی کرده اید متضرر شود و در صورت بروز این اتفاق هیچ کسی پاسخ گوی شما نخواهد بود. همزمان با آغاز هر معامله دستور زیان خود را برای بروکر مشخص کنید. بدین صورت معامله خود را برای زیانهای بزرگ به نوعی بیمه کرده اید.
۱۸- توجه نکردن به معاملات باز: توجه نکردن به معاملات و دستورات باز میتواند یکی از دلایل از بین رفتن سرمایه باشد. همه می دانیم ترید و تمرکز مداوم روی قیمتها امری کسالت آور و خسته کننده است اما غفلت و بی توجهی نیز میتواند عواقب بدی برای موجودی حساب داشته باشد. در صورت داشتن معاملات باز بر اساس روش خود شرایط بازار را زیر نظر بگیرید خود را درگیر معاملات متعدد نکنید چرا که با اینکار تمرکز را از بعضی از معاملات خود می گیرید. چه بسا آن معاملات سود بیشتری داشته اند یا امکانش بوده که در ضرر کمتر متوقفشان کرد. در صورتی که احساسات بر شما قالب نمی شوند از معاملات خود غافل نشوید و آنها را ترک نکنید.
۱۹- تفسیر نادرست اخبار: تفسیر نادرست اخبار شاید نشات گرفته از کمبود دانش باشد اما موارد بسیاری نیز وجود دارد که دانش شما به حد کافی است اما تجربه عکس العمل بازار نسبت به آن خبر را ندارید. فرضیات شما برای خبر میتواند کاملا درست باشد اما نقش تجربه و بینش برای تفسیر خبرها بسیار مهمتر و حیاتی تر از دانش می باشد. تا زمانی که تجربه لازم روی اخبار ندارید از معامله بر اساس آنها اجتناب کنید.
۲۰- سپردن معاملات به شانس: سپردن معاملات به اما و اگر برگرفته از رفتار قماربازان می باشد. معاملات خود را مدیریت کنید، برای بهبود آنها تلاش کنید و آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئن باشید با شانس نمیتوان در بازار های مالی موفق شد. دانش، تجربه و مدیریت معاملات از مهم ترین عوامل موفقیت در معاملات می باشند. سرمایه خود را به بخت و اقبال نسپارید.
۲۱- تاثیرپذیری از نوسانات قیمت: بسیار دیده شده معامله گران تحت تاثیر نوسانات، روش و برنامه خود را فراموش می کنند. این تفکر در زمانهایی که بازار حرکات شدیدتری دارد شیوع بیشتری پیدا می کند. افراد در این زمان ها با این تصور که “بازار حرکات شدیدی دارد. چرا من استفاده نکنم” از روش خود پیروی نکرده و ناخواسته موجب زیان حسابشان می شوند. تنها بعد از قبول ضرر است که فرد می فهمد که حرکتش کاملا اشتباه بوده است.
۲۲- نداشتن شجاعت معامله: برخی افراد اساسا بیش از حد محافظه کار هستند. اغلب در زمانی که روششان سیگنال میدهد در مکان لازم وارد نمی شوند و مدام در پی بدست آوردن قیمت های بهتر هستند. شاید در گذشته معاملات زیان آور سختی را پشت سر گذاشته باشند که حال می ترسند. این افراد سعی می کنند مدت زیادی بازار را زیر نظر بگیرند اما در مکان لازم وارد معامله نمی شوند و تنها بعد از حرکت بازار در جهت دلخواهشان، افسوس گذشته را می خورند. تمایل بسیار زیاد به تحلیل بازار بدون گرفتن معامله از علامت های اصلی این افراد می باشد.
۲۳- عدم تمرکز و زمان کافی: زمان و تمرکز از مهم ترین اصولی می باشد که آنقدر بدیهی است که بسیاری از آن غافل می شوند. اگر سیستم تحلیل و معامله شما بر مبنای این است که بعد از معامله آنرا زیر نظر بگیرید بنابراین لازم است قبل از آغاز معامله زمان مورد نیاز را محاسبه کنید. آیا می توانید برای آن معامله تا زمان مورد نیاز، بازار را زیر نظر بگیرید؟ بسیاری هم با اینکه می دانند نمی توانند زمان زیادی بازار را زیر نظر بگیرند سعی در این دارند در مدت کوتاهی نظر خود را بر بازار تحمیل کنند و بالاخره کاری انجام دهند. این افراد نیز به علت اینکه تمرکز کافی ندارند و در عین حال از روش همیشگیشان استفاده نمی کنند اسباب زیان خود را فراهم می کنند.
۲۴- توجیه معاملات: توجیه معمولا زمانی بوجود می آید که معامله گر می داند که اشتباه میکند اما با فرضیات غلط، خود را برای انجام آن معامله یا روش اشتباه توجیه می کند. فرد توجیه کننده عموما عوامل اصلی را فراموش می کند و تنها خود را با عوامل فرعی متغیر فریب می دهد. در بسیاری موارد با خود عهد می بندد که همین یک بار اشتباهی را انجام دهد اما باز آن را تکرار می کند و معاملات معدودی را که با توجیه اشتباه به سود رسیده مدام به خاطر می آورد. توجیه و بهانه آوردن برای معاملات سود آور و زیان آور تنها یک نتیجه دارد و آن هم از بین رفتن حساب فرد است.
۲۵- تعمیم اشتباه قیمت ها: این فرضیه که در بسیاری موارد قیمت بعضی کالا ها و ارزها با هم ارتباط نزدیکی دارند بر هیچ معامله گری پوشیده نیست اما این مساله نباید باعث بوجود آمدن فرضیات غلط بشود. با فرض اینکه میدانیم یورو به دلار و پوند به دلار حرکات شبیه به هم دارند، نمیتوان این نتیجه را گرفت که همیشه به مانند هم حرکت می کنند. این اشتباه که معامله گران مبتدی با تحلیل یکی از آنها بر روی جفت ارز دیگر معامله انجام می دهند میتواند فرضیه غلطی باشد. تعمیم نمودارها و قیمت ها به یکدیگر برای انجام معاملات کاری اشتباه است که تنها از معامله گران مبتدی سر میزند.
۲۶- تحت تاثیر جهت قرار گرفتن: اولین و مهمترین کاری که یک تریدر انجام میدهد پیش بینی جهت آینده بازار است. شاید شما جهت را درست تشخیص بدهید اما به علت ورود در جای نامناسب معاملات زیان دهی انجام می دهید. تحت تاثیر جهت بازار قرار نگیرید اجازه بدهید روش و برنامه معاملاتی شما سیگنال ورود را صادر کنند نه جهت قیمت. یعنی ممکن است شما در جهت بازار وارد معامله شوید اما چون در جای مناسبی معامله خود را آغاز نکرده اید، متضرر شوید.
۲۷- درگیر جزییات زیادی شدن: درگیر شدن با جزییات زیاد، تحلیل های گوناگون و استفاده از اندیکاتورهای بسیار، تنها باعث تشویش تریدر و بوجود آمدن سیگنالهای اشتباه می شود. از یک یا حداکثر دو روش استفاده کنید و برای تایید سیگنال های خود، از یکی دو اندیکاتور بیشتر استفاده نکنید و تا حد امکان سعی کنید چشم و گوش خود را روی سیستم ها و روش های دیگران ببندید. اگر روش شما سودآور بوده چه دلیلی دارد که به دنبال تایید گرفتن از دیگر روش ها باشید؟ مگر آنکه روش شما سود آور نباشد و به آن اطمینان نداشته باشید.
۲۸- نپذیرفتن اشتباه: نپذیرفتن اشتباه تنها لجبازی با خود و از بین بردن حساب خویش است. تفاوتی ندارد که تریدر یک معامله اشتباه را نمی پذیرد و از آن درس نمی گیرد و یا کلا از یک سیستم معاملاتی اشتباه به طور مداوم استفاده می کند. بازار محل قدرت نمایی معامله گران نیست. هیچ زمانی بازار خود را با هیچ کس هماهنگ نمی کند. این تریدرها هستند که باید خود را با شرایط بازار هماهنگ کنند. اشتباهات خود را بشناسید، آنها را بپذیرید و از آنها درس بگیرید.اولین گام در راه موفقیت، شناسایی اشتباهات است.
۲۹- کسی یک شبه پولدار نمی شود: تعریف شما از پولدار شدن چیست؟ اگر حسابتان را چند برابر کنید به خود پولدار می گویید؟ اینها سوالاتی است که عموما تریدرهای مبتدی جوابی برایشان ندارند. ایشان از یک سو رویاهای بسیار بزرگ دارند و از سوی دیگر راه رسیدن به آنها را نمی دانند. احتمال اینکه یک حساب ده هزار دلاری از بین برود یا به یک میلیون دلار برسد یک به صد است. بسیاری افراد این مساله را درک نمی کنند و با هر معامله به دنبال سود های آنچنانی هستند که امری محال است. این واقعیت که سرعت موفقیت در این بازار (مبادلات ارز) می تواند بیش از بازارهای دیگر باشد امری واضح است اما این سرعت به حدی نیست که با یک یا چند معامله میلیونر شوید. موفقیت پروسه ای است که زمان لازم دارد. برای موفقیت باید مجموع سودهای شما بیش از زیان های شما باشد. زمان لازم را به معاملات اختصاص دهید و مدام روشتان را تصحیح کنید.
۳۰- ترس دیدن ضرر: ترس احساس طبیعی انسان است که او را از آسیب دیدن محافظت می کند. اما همین احساس اگر بیش از حد مجال یابد مانع پیشرفت و موفقیت می گردد. از اینکه معامله شما وارد ضرر شده نترسید مگر آنکه از سیستمتان پیروی نکرده باشید. زمانی که با برنامه و روش وارد معامله شده اید ترس عاملی بی معناست که تنها می تواند جلوی سودهای بیشتر شما را سد کند. با بازار منطقی برخورد کنید و تلاش کنید که قبل از انجام معامله، هنگام انجام معامله و بعد از آن احساسات بر تصمیم گیری شما تاثیر گذار نباشد.
۳۱- در نظر نگرفتن نسبت ریسک به ریوارد: شما هیچ زمانی در تجارت بدون لوریج، حاضر به معامله کالایی که احتمال ضررش چند برابر امکان سودش است نمی شوید. اما زمانی که صحبت از لوریج می شود با هدف کسب سود بیشتر این ریسک را می پذیرید. انجام معامله ای که حد سود آن کمتر از حد ضررش است تنها استفاده از احتمالات علیه خویش است. سعی کنید به مبادلاتی مبادرت کنید که حد زیان به سودش، یک به یک ونیم یا بیشتر است.
۳۲- فرضیات غلط: فرضیات غلط از مهمترین عوامل زیان ها هستند. بازارهای با فراریت زیاد (مانند مبادلات ارز) با اینکه از قوانین و فرضیات خاصی پیروی می کنند اما هیچ چیز در آنها ثابت و همیشگی نیست. اگر اتفاقی در گذشته روی داده هیچ تضمینی نیست که در آینده آن اتفاق یا عکس آن حتما روی دهد. بازار ترکیب و تلفیقی از اتفاقات گذشته و حال است. برای خود فرضیه بافی نکنید. از روش و سیستم معاملات خود پیروی کنید. تناقضات بازار را بشناسید و از فرضیاتی که اثبات نشده اند یا متزلزل هستند پیروی نکنید.
۳۳- تاثیر شایعات: شایعات با اینکه مواقعی موتور متحرک بازار هستند اما زمان های بسیاری وجود دارد که بازار از شایعات پیروی نمی کند از شایعات دوری کنید حتی اگر هر از گاهی درست باشند. سعی کنید از واقعیات بازار فرضیه بسازید. برداشت های خود را با واقعیات بازار تطبیق دهید و سپس وارد بازار شوید. به این شکل حتی اگر متضرر شوید نگرانی چندانی ندارید چون شما کاری را که درست بوده انجام داده اید.
۳۴- فریب سرعت بازار: حرکت شدید بازار در یک جهت، تضمین کننده ادامه حرکت در آن جهت نیست. این مساله در اغلب بازارهای مالی مشاهده می شود و باعث زیان بسیاری از مبتدی ها می گردد. اگر پیش بینی کرده اید که بازار در دو روز آینده به هدف سود شما می رسد و بازار در عرض چند ساعت به قیمت مورد نظر رسید هیچ تضمینی وجود ندارد که با همان سرعت یا در همان جهت ادامه مسیر دهد. سعی کنید در سود و ضرری که پیش بینی کرده اید از بازار خارج شوید وسرعت بازار شما را فریب ندهد. اغلب روندهایی که مدت های طولانی دوام میاورند، در نمودار قیمت شیبی بین ۴۵ تا ۵۵ دارند. گرچه باز هم یادآوری می شود که شما باید در قیمت خروجی که قبل از آغاز معامله برای خود در نظر گرفته اید از بازار خارج شوید.
۳۵- انتقام: انتقام احساسی است که بعد از هر شکست سراغ هر انسانی می آید. معاملات زیان آور خود را شکست تعبیر نکنید. بدون تحلیل و از روی احساس سعی در پس گرفتن پول از دست رفته خود نداشته باشید. تنها معامله گران مبتدی بعد از شکست (قطعی یا در جریان) برای جبران زیان به حجم معامله خود می افزایند. اگر زیان کردید آنرا بپذیرید. سعی کنید دلیل آنرا بیابید. حداقل تا ساعاتی بعد از ضرر از معامله پرهیز کنید و در معامله جدید حجم آنرا افزایش ندهید.
۳۶- نداشتن استراحت: هر از گاهی به خود استراحت بدهید. کار کردن پیوسته انسان را خسته و دلزده میکند. نمی گویم بازار را زیر نظر نداشته باشید اما گهگاهی از بازار فاصله بگیرید و پس از استراحت، دوباره شرایط را بررسی کنید. حتی برای معاملات خود نیز استراحت را فراموش نکنید. اگر سیستم شما بصورتی است که نیاز به زیر نظر گرفتن بازار دارد در مواقع خستگی از کامپیوتر خود فاصله بگیرید. ساعاتی را که فکر می کنید بازار حرکات چندانی ندارد به استراحت بپردازید و بعد به بازار برگردید. برای کسب درآمد سلامتی خود را به خطر نیندازید. ذهن شما مهمترین ابزار حضور شما در بازار است با استراحت راندمان و بازده کاری آنرا بالا ببرید.
۳۷- رویا پردازی: یکی از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی را رعایت نکردن ریسک به ریوارد (زیان به سود) دانستیم اما نقطه مقابلی نیز برای این اشتباه وجود دارد: معامله گرانی که حد سود به ضررشان بیش از حد رویا پردازانه است. آنها با انتخاب حد ضرر های کوچک در پی سودهای بیش از حد بزرگ هستند. ریسک به ریوارد آنها اغلب از یک به چهار فراتر است. عموما آنقدر معاملات در سود فرو رفته خود را نمی بندند که یا آن معاملات در برگشت با صفر بسته شوند و یا در ضرر فرو روند. آنقدر ضررهای کوچک را می پذیرند تا زمانی که متوجه می شوند سرمایه ای برای سود های بزرگ و بلند مدت ندارند.
۳۸- اعتماد به نفس کاذب: حتما تا به حال با افرادی مواجه شدید که چون چندین بار کاری را به درستی انجام داده اند فکر می کنند همیشه شرایط بر وفق مراد ایشان است. تصور می کنند بازار در دستان آنها است و فریب سود های گذشته را خورده و پل شکست خویش را می سازند. بازار اگر در جهت آنها حرکت نکند با آن لجبازی می کنند یا از بازار و معامله خود عصبانی می شوند اما هیچ فکر معقولی برای خروج از بحران نمی یابند. راه حل این افراد اجتناب از اعتماد به نفس کاذب است. هر میزان و هرچه معامله سودآور داشتید در زمان حال به فراموشی بسپارید و تنها تلاش کنید در مقابل معاملات حال حاضرتان بهترین و معقول ترین تصمیم را بگیرید.
۳۹- عدم آرامش: آرامش از مهمترین و بدیهی ترین عوامل ترید است. زمانی که مشکل یا مساله ای در زندگی خصوصی دارید ترید نکنید. اصلا به بازار نزدیک نشوید. بازار مکانی برای برون رفت از احساسات منفی شما نیست. چه بسا با تحمل ضرر احساسات منفی شما تشدید شود همانطور که همیشه توصیه شده احساس غرور و سرخوردگی ناشی از سود و زیان شما را از حالت تعادل خارج نکند. باید بتوانید احساسات خارج از بازار را نیز در زمان ترید کنترل کنید.
۴۰- استفاده از ابزارهای دارای تاخیر: استفاده از ابزارهای دارای تاخیر مخصوصا در استفاده از روش های تکنیکال و فاندامنتال می تواند عواقب وحشتناکی برای حساب شما داشته باشد. هر عامل تاثیر گذار غالبا در لحظه و خیلی زود تاثیر خود را روی قیمت در بازار نشان می دهد. بنابراین اگر از ابزاری استفاده کنیم که بعد از یک بازه زمانی اخطار خرید یا فروش را اعلام نماید به هیچ وجه منطقی نمی باشد. مهم ترین این ابزارهای دارای تاخیر ایندیکاتورهای لگینگ (Lagging) هستند.
۴۱- عدم یادداشت برداری از معاملات: در صورتی که واقعا به موفقیت و رسیدن به اهداف در بازار ایمان دارید حتما از معاملات خود یاد داشت برداری نمایید. با این کار فرد از تکرار اشتباهات جلوگیری کرده و عوامل موفقیت خود را بیش از پیش شناسایی می نماید. مکتوب کردن تمامی عوامل مهم از دیدگاه یک معامله گر در کنار یادداشت احساسات در زمان معامله، روشی کمّی برای مشاهده آماری کیفیت ترید شما می باشد.
۴۲- نداشتن راهنما: راهنما کسی است که شما را از اشتباهاتتان آگاه می کند و راه درست را به شما نشان می دهد. دیگر معاملات احساسی انجام نمی دهید چون باید به راهنمای خود توضیح دهید. امیدوارم درک کنید راهنما بازار را برای شما پیش بینی نمی کند، او به شما فورکست نمی دهد بلکه تنها شما را از اشتباهات بر حذر می دارد. نیازی نیست راهنما حتما یک تریدر باشد. آشنایی مختصر با مبادلات ارز هم کافیست گرچه اگر راهنمای شما معامله گری با تجربه باشد بهتر است. راهنما باید از همه شرایط شما و حسابتان آگاه باشد و متعهد باشد که هیچ اطلاعاتی از زندگی خصوصی شما به دیگران نمی دهد. راهنما تاثیر فوق العاده ای در پیش گیری از اشتباهات و تصحیح آنها دارد. برای خود راهنمایی امین بیابید.
——————————————————————————————————————————
جمع بندی : مراحل اصولی انجام یک معامله
آن چه درباره مدیریت سرمایه و روانشناسی ترید (معاملات) تا به اینجا گفته شد قسمتی از اعمال و محاسباتی می باشد که باید مد نظر قرار دهیم. برای عملی کردن اطلاعات بالا در قسمت انتهایی این بخش، نمونه عملی و قدم های لازم برای مدیریت سرمایه را یادآوری می کنیم. فراموش نشود که این قدم ها باید مو به مو اجرا شود و تخطی از قسمتی از آن مساویست با از دست دادن سرمایه. برای مدیریت سرمایه این قسمت را یا کامل مطابق دستورات اجرا کنید و یا به روش خود بازگردید.
۱- تحلیل بازار : بر مبنای سیستم خود بازار را تحلیل کنید جهت آنرا تشخیص دهید و آماده معامله بشوید. اگر سیستم شما سیگنالی نمی دهد از وارد شدن به بازار بپرهیزید.
۲- تشخیص نقطه خروج : حد ضرر و سود خود را قبل از آغاز معامله تایین کنید. تایین حد ضرر و سودتان باید بر اساس تحلیل و سیستم معاملاتی شما باشد نه عوامل دیگر. اگر سیستم و روش شما حد سود و زیانتان را مشخص نکرده از وارد شدن به بازار بپرهیزید.
۳- ریسک به ریوارد : بعد از آنکه سیستم معاملاتی شما نقاط خروج را برای شما مشخص نمود، ببینید که آیا ریسک به ریوارد شما منطقی است یا خیر. اگر نسبت زیان به سود در قالبی که گفته شد نمی گنجد، بهتر است از از انجام معامله پرهیز کنید.
۴- محاسبه سه درصد زیان : محاسبه کنید سه درصد زیان از کل حسابتان چه مقدار می شود. اگر می خواهید بیش از سه درصد پول خود را روی یک معامله ریسک کنید از ورود به بازار بپرهیزید.
۵-ارزش هر پوینت زیان- سه درصد پول(دلار) حسابتان را بر میزان پوینت هایی که برای حد ضررتان در نظر گرفته اید تقسیم کنید به این صورت مشخص می شود هر پوینت ضرر شما چه میزان ضرر به شما تحمیل می کند.
اگر این محاسبات را بی ارزش می دانید تا زمانی که آنها را محاسبه نکرده اید از ورود به بازار بپرهیزید.
۶- محاسبه مارجین برای هر پوینت – حال که فهمیدید اگر بازار در خلاف پیش بینی شما برود هر پوینت آن چه میزان ضرر برای شما به همراه دارد ارزش هر پوینت زیان را در ۱۰۰ ضرب کنید.(یا میزان مارجین برای یک پوینت استاندارد آن جفت ارز را محاسبه کنید و سپس با نسبت بندی مارجین و لوریج ارزش هر پوینت ورودی را به دست آورید) مارجین درگیر پوزیشن شما باید به این میزان باشد.
اگر تمایل به استفاده مارجین بیشتر از محاسبات دارید به خاطر متضرر نشدن از ورود به بازار بپرهیزید.
۷- مارجین کراس ریت ها – برای ارزهایی که طرف دوم آنها دلار است به محاسبات این قسمت نیازی نیست اما اگر ارز طرف دوم دلار نیست باید مارجین بدست آمده قسمت قبل را در نرخ برابری لحظه ای آن ارز نسبت به دلار ضرب کنید تا مارجین آن معامله بدست بیاید.
اگر ۷ قانون مدیریت سرمایه بالا را رعایت کرده اید دیگر دلیلی برای تعلل وجود ندارد از معامله خود لذت ببرید. وارد بازار شوید و نگرانی از بابت مدیریت سرمایه نداشته باشید در بدترین حالت شما سه درصد زیان می کنید که در آینده قابل جبران است.
——————————————————————————————————————————
معامله طبق استراتژی و برنامه
انجام معامله موفقیت آمیز ، کاری چندان ساده و آسان نیست و به مولفه های متعددی از قبیل دانش وسیع، درک شرایط بازار و نیز اعتماد به نفس و خونسردی نیاز دارد .
باید بدانید، هر شخصی که ادعا کند شما می توانید بطور دائم در بازار تبادلات ارز ی سود و پول بدست آورید، فرد راست گویی نیست. معاملات ارز برحسب طبیعت بازار، فوق العاده تغییر پذیر هستند. علاوه بر آن، معامله با مارجین، نوسانات و تغییر پذیری قیمتها را شدیداً افزایش می دهد. بنابراین ما در بازاری معامله می کنیم که طبیعتاً ناپدار است. با این توضیح، منطقی است که بگوئیم به منظور انجام معامله موفقیت آمیز، یک معامله گر بایستی اطلاعات بنیادی ، اساسی و تکنیکی داشته باشد و بتواند تصمیم صحیحی را مطابق برداشت خود و با توجه به وضعیت و انتظارات بازار اتخاذ کند. در بازار ارز، زمان سنجی و ورود به موقع به معامله ، مهمترین عامل در انجام یک معامله موفقیت آمیز است، ولی بعضی اوقات تعیین زمان مناسب برای معامله، چندان مشخص نیست. هرگز انتظار نداشته باشید که در هر معامله ، سود کسب کنید.
در ادامه به نکاتی اشاره می شود که هر معامله گر موفق می بایست آنها را مد نظر داشته باشد:
با پولی معامله کنید که تحمل از دست دادن آن را داشته باشید:
انجام معامله در بازار تبادلات ارزی بر اساس حدس و تخمین می باشند و می توانند باعث ضرر و زیان شوند. در عین حال، این معاملات می تواند هیجان انگیز، نشاط آور و حتی اعتیاد آور باشد. هر قدر که شما به پول و سرمایه خود وابستگی بیشتری داشته باشید، تصمیم گیری با ذهن راحت و آسوده درباره آن مشکل تر خواهد بود. پول شما با ارزش است، اما با پولی که شما برای زندگی لازم دارید، هرگز نباید معامله کرد.
وضعیت بازار را مشخص کنید:
قبل از انجام معامله باید بدانید، بازار در چه وضعیتی است؟ آیا روند حرکت صعودی است ، نزولی و یا خنثی می باشد؟ آیا این روند قوی است یا ضعیف؟ و آیا این روند از خیلی قبل شروع شده یا روندی جدید است؟ بدست آوردن تصویر دقیق و واضح از موقعیت بازار، زمینه ساز انجام یک معامله موفقیت آمیز است.
دوره زمانی را که با آن معامله می کنید، مشخص نمایید:
بسیاری از معامله گران بدون مشخص کردن زمان خروج از معامله، اقدام به انجام معامله می کنند. البته جای تردید نیست که اولین هدف همه کسب سود است، با این حال معامله گر می بایست دقیقاً ذهن خود را معطوف به پیش بینی حرکات بازار نماید. برای انجام معامله،دقت نظر و پیش بینی در خصوص تعیین حرکت بازار در یک دوره زمانی معین امری ضروری است. یکی از مواردیکه در این زمینه باید در نظر گرفته شود، نقطه خروج از معامله است. اهمیت این مسئله، این است که ذهن خود را برای آن آماده می سازید و اگر چه مشخص کردن زمان دقیق خروج از معامله امکان پذیر نیست، اما مشخص کردن این زمان قبل از ورود به معامله بسیار مهم است. خصوصاً اگر شما معامله را به روش ” اسکالپ” (گرفتن چند پیپ و خروج سریع از معامله) انجام می دهید و یا حتی در معاملات بلند مدت، می بایست زمان خروج از بازار را معین نمایید. برای تعیین زمان خروج، دوره زمانی نموداری را که با آن معامله می کنید نیز اهمیت خواهد یافت. اگر تعداد معاملات شما در طول روز بالا باشد، تحلیل تکنیکی بر روی نمودارهای روزانه کم اهمیت است، و بهتر است که از نمودارهای ۳۰دقیقه ای یا یک ساعتی استفاده کنید. علاوه بر این موارد، می بایست از ساعات شروع و خاتمه کار مراکز مالی و اقتصادی جهان نیز مطلع باشید و این زمانها را در هنگام انجام معاملات در نظر داشته باشید زیرا در این ساعات، نوسانات، نقدینگی و حرکتهای بازار تغییر محسوسی دارند.
زمان انجام معامله را مشخص کنید:
شما می توانید همگام و هم جهت با پتانسیل بازار اقدام به معامله کنید، اما ممکن است این کار را خیلی زود یا دیر انجام دهید. توجه به زمان معامله می تواند در نتیجه آن موثر باشد. اخباری که در بازار اعلام می شوند، از قبیل) CPI شاخص بهای مصرف کننده)، اعلام میزان خرده فروشی و یا تصمیم بانکهای مرکزی برای افزایش نرخ بهره بانکی، می توانند حرکت قبلی بازار را تثبیت نمایند. توجه به زمانبندی معامله بدین معنی است که قبل از انجام معامله بدانید انتظار چه چیزی را دارید و پیشاپیش آنها را مشخص کنید. تحلیلهای تکنیکی می تواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید که تغییر قیمت چه هنگام و چگونه صورت خواهد گرفت. در بخشهای بعدی، با تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا خواهیم شد.
اگر شک دارید، معامله نکنید:
اگر درباره انجام صحیح یک معامله مطمئن نیستید و تردید داردید، وارد بازار نشوید.
با مقدار مشخص و منطقی معامله کنید:
معامله با مارجین به معامله گر امکان می دهد که با بهره گیری از ضریب افزایش سرمایه، به معامله بپردازد. انجام معامله با استفاده از تمامی ظرفیت مارجین (این میزان درایران بورس آنلاین ۱% یا ۰٫۵% است) می تواند به کسب سود یا ضرر قابل توجه منتهی شود. عاقلانه ترین راه آن است که با میزان کم و در دفعات متعدد وارد معامله شوید و بدین ترتیب خواهید توانست بر روی سایر ارزها نیز معامله انجام دهید. بطور خلاصه باید گفت، با مقدار معینی و مطمئنی به معامله بپرازید که از دست دادن آن مقدار شما را کاملاً از بازار خارج نکند و سرمایه شما از بین نرود ، به عبارت دیگر “همه تخم مرغ ها یتان را در یک سبد قرار ندهید.ایران بورس آنلاین” بدون در نظر گرفتن میزان حجم معاملات، خدمات و قیمتهای یکسانی را ارایه می نماید، بنابراین اگر مشتری با معامله کوچک شروع کند هیچ چیزی را از دست نخواهد داد.
روند بازار را مشخص کنید:
آنچه اکثریت بازار در خصوص وضعیت و جهت آن در نظر دارد و حرکتی که انجام می دهد و یا انجام خواهد داد،، تمایل و گرایش بازار نامیده می شود. بطور کلی به این حرکت، روند گفته می شود. ممکن است این اصطلاح را شنیده باشید که “روند رفیق شماست ” بدین معنی که که اگر شما در جهت صحیح و همراه روند بازار معامله می کنید، قطعاً موفق خواهید شد. البته باید خاطر نشان کرد که این برداشت، تصویری بسیار ساده و ابتدایی است چون یک روند ممکن است در هر زمان در جهت مخالف حرکت کند. تحلیلهای تکنیکی و بنیادی می توانند مشخص کنند که روند از چه زمانی شروع شده و آیا این روند قوی یا ضعیف است.
انتظارات بازار را در نظر داشته باشید:
انتظارات بازار مشخص کننده تمایلاتی است که بیشتر معامله گران و تحلیلگران از بازار و اخباری که در آینده نزدیک اعلام می شود، دارند. اگر آنها انتظار داشته باشند که نرخ بهره افزایش یابد و سپس چنین شود، تغییر زیادی در حرکتهای بازار دیده نخواهد شد، چون بازار قبلاً نسبت به اعلام این تغییر واکنش نشان داده و برای آن آمادگی داشته است، اما اگر خبر، برخلاف پیش بینی اعلام شود، بازار ناگزیر شدیداً به آن عکس العمل نشان خواهد داد.
از روشهایی که سایر معامله گران بکار می برند، استفاده کنید:
در شرایط ایده آل، همه معامله گران در انجام معاملات خود به اندیکاتور RSI 14روزه توجه می کنند و تصمیمات انجام معامله را براساس آن انجام می دهند. در این صورت وقتی که RSI زیر سطح ۳۰ باشد، همه با هم خرید خواهند کرد و در نتیجه قیمت افزایش خواهد یافت.البته می دانیم که همیشه شرایط ایده آل برقرار نمی باشد و همه معامله گران نیز از یک اندکاتور تکنیکی استفاده نمی کنند و روند، سطوح حمایت و مقاومتی را که بر روی نمودارها رسم می کنند، یکسان و همانند نیست. شاید یکی از عوامل تغییر قیمتها، تحلیلها و برداشتهای متفاوتی است که از بازار وجود دارد. با این حال، هنوز هم معامله گران فقط از تعداد محدودی از ابزارهای تکنیکی استفاده می کنند. معرفترین این اندیکاتورها، RSI 9 و ۱۴ روزه ، خطوط روند و سطوح حمایت و مقاومت، فیبوناچی ریتریسمنت، اندیکاتور MACD و میانگین متحرک توزیعی ۹، ۲۰ و ۴۰ روزه هستند. هر چه بیشتر بدانید که معامله گران به چه روشی عمل می کنند و چه چیزهایی را در نظر می گیرند، تحلیلها و حدس های شما دقیقتر خواهد شد. دلایل این امر یک قاعده ساده ریاضی است: در یک قیمت معین، هر چه تعداد خریداران نسبت به فروشندگان بیشتر باشد، روند حرکت بازار صعودی خواهد شد و بلعکس.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل نهم خواهید دید:
آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازار فارکس
فصل نهم مقاله
آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازار فارکس
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
همانطور که در درس دوم اشاره شد، تحلیل تکنیکال بررسی نمودار قیمت و شناسایی الگوهای قیمتی در جهت پیش بینی حرکت های آینده بازار می باشد. مهمترین ابزار یک تحلیل گر تکنیکال (Technical Analyst) نمودار تغییرات قیمت می باشد. در این درس انواع نمودارها را خواهیم شناخت و با پایه ای ترین ابزار تحلیل آنها یعنی خطوط حمایت – ساپورت (Support) و خطوط مقاومت – رزیستانس (Resistance) آشنا خواهیم شد.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
انواع نمودارها – چارت قیمت
اوج و کف قیمتی (High and Low)
عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
حمایت و مقاوت (Support and Resistance)
آشنایی با تعریف ساپورت و رزیستانس S&R
شناسایی اصول تشخیص ساپورت و رزیستانس S&R
اصول استفاده از ساپورت و رزیستنس Support & Resistances
اصول درجه اهمیت ساپورت و رزیستنس S&R
استفاده از تعویض نقش و شکسته شدن ساپورت و رزیستنس S&R
آشنایی با محدوده های S&R Zone
اصول کار با ساپورت و رزیستنس S&R
اصول استفاده از گپ ها و کاربردشان به عنوان S&R
——————————————————————————————————————————
انواع نمودارها – چارت قیمت
نمودارها اصلی ترین ابزار تحلیل تکنیکال می باشند. هر نمودار از دو پارامتر اصلی تشکیل شده، قیمت و زمان. قیمت در محور عمودی نمودار و زمان در محور افقی قرار دارد.
قیمت در هر نموداری برگرفته از ارزش شاخص، کالا یا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم می باشد.
زمان نیز بازه زمانی هر نمودار را نمایش می دهد بازه های زمانی نمودارها از تیک چارت (تغییر لحظه ای قیمت) تا نمودارهای ساعتی، روزانه و حتی ماهانه می تواند متغیر باشند. تغییرات قیمت در بازه های مختلف نمودار به اشکال متفاوتی نمایش داده می شود. اما در کل ماهیت تفسیر نمودارها در بازه های مختلف تفاوت چندانی ندارد.
تایم فریم
بهتر است در همین ابتدای کار با اصطلاح بازه زمانی – تایم فریم (Time Frame) آشنا شوید. همانطور که از اسم آن پیدا است بازه زمانی اشاره دارد به مدت زمانی که تغییرات قیمت در آن ثبت می شود. به عنوان مثال اگر قیمت را در پایان هر هفته بر روی نمودار ثبت کرده و این نقاط را به هم متصل کنیم، نموداری به دست می آید که می گوییم بازه زمانی آن هفتگی است و یا اگر این کار را برای هر ساعت انجام دهیم، یعنی قیمت را در پایان هر ساعت بر روی نمودار ثبت کنیم، نموداری با بازه زمانی یک ساعته به دست می آوریم.
نمودارهای میله ای – بار چارت (BarChart)
معمولا در آموزش نمودارها، ابتدا نمودار خطی را بیان می کنند اما ترجیح می دهم که ابتدا شما را با نمودار میله ای آشنا کنم. قبل از اینکه وارد جزئیات یک نمودار میله ای شویم مایل هستم شما را با مفهوم تایم فریم (TimeFrame) یا بازه زمانی آشنا کنم. هر نمودار قیمت، بنا به انتخاب کاربر می تواند بازه های زمانی متفاوتی را نشان دهد از بازه یک دقیقه ای (یا تیک چارت) تا بازه زمانی هفتگی و حتی ماهیانه. وقتی که شما برای نمودار خود تایم فریم یک روزه را انتخاب می کنید، یعنی هر واحد بر روی محور زمان (محور افقی) نشان دهنده یک روز است. به همین ترتیب اگر تایم فریم یک ساعته را انتخاب کنید، هر واحد بر روی محور افقی نمودار برابر یک ساعت خواهد بود.
به بحث اصلی در مورد نمودار میله ای برگردیم. اگر به تصویر زیر توجه شود (شکل ظاهری یک نمودار میله ای) نمودار میله ای از تعداد زیادی از این میله ها (Bars) تشکیل شده که هر کدام از اینها، تغییرات قیمت را در بازه زمانی انتخاب شده نشان می هند. یعنی به طور اجمالی می گویند که در بازه زمانی مورد نظر چه اتفاقی روی داده و چه تغییراتی در آن ایجاد شده است.
فرض کنیم بازه زمانی (تایم فریم) یک روزه را انتخاب کرده ایم. در این حالت هر میله نشان دهنده یک روز می باشد. زائده سمت چپ میله قیمت باز شدن (Open Price) را نشان می دهد. یعنی در روز مورد نظر، اولین قیمت چه عددی بوده است. زائده سمت راست قیمت بسته شدن (Close Price) را نمایش می دهد. یعنی قیمت در آخرین لحظه از آن روز را نشان می دهد. نقطه پایینی میله حداقل قیمتی را نشان می دهد که در آن روز وجود داشته است (Low Price) و به همین ترتیب نقطه بالایی میله حداکثر قیمت آن روز را نشان می دهد( High Price). حالا دوباره به شکل ظاهری یک میله از نمودار میله ای نگاه کنید و سعی کنید مطالب گفته شده را به خاطر بسپارید. با کمی دقت متوجه می شوید که اگر در یک میله (Bar) قیمت باز شدن (Open) پایین تر از قیمت بسته شدن (Close) باشد، یعنی در آن بازه زمانی قیمت صعود کرده و یا بالعکس. این چهار قیمت برای هر بازه زمانی بسیار مهم هستند و بعد ها استفاده زیادی از آنها خواهیم کرد. پس حتما مفهوم High، Low، Open، Close را به خوبی یاد بگیرید.
نمودارهای خطی – لاین چارت (Line Chart)
نمودار خطی ساده ترین نوع نمودار می باشد. در این نوع از نمودار، قیمت های Close در هر بازه زمانی به هم متصل شده و نمودار را به وجود می آورند و در این نمودار نمی توانیم قیمت Open، High، Low را مشاهده کنیم.
نمودارهای شمعی – کندل استیک چارت (CandleStick Chart)
نمودار شمعی (Candlestick) یکی از پر کاربردترین نمودارها می باشد که در واقع نسخه تکامل یافته نمودار میله ای است. از این نوع نمودار ژاپنی ها در قرن هجدهم استفاده می کرده اند که تاریخچه آن در نوع خود جالب است.
همانطور که در نمودار میله ای هر میله نشان دهنده تغییرات قیمت در یک بازه زمانی بود، در نمودار کندل استیک Candlestick نیز هر کندل نشان دهنده قیمت باز شدن، بسته شدن، قیمت حداکثر و قیمت حداقل در بازه زمانی مورد نظر است. همانطور که در شکل ظاهری یک کندل مشاهده می کنید، هر کندل شامل یک قسمت پهن (بدنه یا Body) و دو خط نازک در بالا و پایین (Shadow) است. فاصله بین قیمت Open و قیمت Close بدنه را تشکیل می دهد و قیمت High و Low را خط های باریک (سایه و Shadow نیز خوانده می شوند) نمایش می دهند.
علت اینکه آنقدر افراد نمودار کندل استیک را بر نمودار میله ای ترجیح می دهند این است که در نمودار شمعی، صعودی و نزولی بودن قیمت در هر بازه زمانی به راحتی قابل تشخیص است. معمولا کندل های صعودی – بولیش کندل (Bullish Candle) با رنگ سبز، سفید، آبی و یا توخالی نمایش داده می شوند و کندل های نزولی – بریش کندل (Bearish Candle) با رنگ مشکی، قرمز، قهوه ای و یا توپُر نشان داده می شوند.
شکل ها و الگوهایی که کندل ها با قرار گرفتن در کنار یکدیگر ایجاد می کنند مطالب بسیاری را بیان می کنند که بعد ها مفصل به آنها خواهیم پرداخت.
——————————————————————————————————————————
اوج و کف قیمتی (High and Low)
اولین گام در هر تحلیل تکنیکالی یافتن سطوح اوج و کف قیمتی است. تعیین سطوح اوج و کف قیمتی در نمودار ها کار بسیار آسانی است. فقط کافی است به نمودار قیمتی نگاه کنید و بالاترین سطحی که قیمت آن را لمس کرده، علامت بزنید. این سطح، اوج قیمتی بازار است. به طور مشابه برای یافتن کف قیمتی، کافی است پایین ترین سطحی را که نمودار به آن برخورد کرده، پیدا کنید.
برای مشخص کردن اوج و کف قیمتی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. عده ای پایین ترین قیمت بسته شده را کف قیمتی، و بالاترین قیمت بسته شده را اوج قیمتی می خوانند. عده ای دیگر هم کاری با قیمت های بسته شده ندارند و تنها به بالاترین/پایین ترین سطحی که بازار توانسته لمس کند، اوج/کف قیمتی می گویند.
به طور کلی، اگر به اوج/کف قیمتی، کلمه موج هم اضافه شود، منظور بالاترین یا پایین تریین سطحی است، که قیمت توانسته به آن برسد. همان طور که مشخص است، در اینجا منظور قیمت بسته شدن نیست، بلکه منظور بالاترین یا پایین ترین سطح لمس شده است.
به طور مثال در نمودار بالایی شاهد هستیم که موج صعودی از محدوده ۱٫۱۱۸۰ دلاری شروع شده است. موج صعودی در محدوده ۱٫۱۲۹۵ دلار بسته شده، که بالاترین قیمت بسته شده در این نمودار است. پس این محدوده اوج قیمتی است. اما همان طور که مشاهده می شود، بعد از بسته شدن قیمت در محدوده ۱٫۱۲۹۵ دلاری، نرخ برابری تا ۱٫۱۳۲۲ صعود کرده است، به این سطح، اوج موج یا بالاترین سطح موج گفته می شود. در ادامه شاهد موج اصلاحی هستیم که تا ۱٫۱۲۴۶ دلار پایین آمده، که این کف موج اصلاحی است. اما پایین ترین سطح بسته شدن قیمت در ۱٫۱۲۵۹ قرار دارد. در اینجا منظور از موج، حرکتی است که قیمت را از یک نقطه به نقطه دیگر می رساند.
——————————————————————————————————————————
عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
قیمت ها در بازار همواره از طریق عرضه و تقاضا مشخص می شود. فروشندگان اقدام به فروش کالا، سهام یا ارز می کنند و در مقابل خریدران با تقاضای خود، کالای مبادلاتی را می خرند. وقتی صحبت از محدوده عرضه می شود، منظور ما محدوده ای است که فروشندگان زیادی منتظر عرضه کالای مبادلاتی هستند. و وقتی در مورد تقاضا صحبت می شود، منظور محدوده ای است که خریداران قیمت بازار را در آن سطح منصافنه ارزیابی می کنند و اقدام به خرید می کنند.
این تعاریف بسیار شبیه به تعریف سطوح مقاومت و حمایت است. در واقع سطح مقاومت مشابه عرضه بازار است و همچنین سطح حمایت هم مشابه تقاضای بازار است. اما مفهوم حمایت/مقاومت با تقاضا/عرضه تفاوت دارد. هر چند در هر دو مورد خریداران و فروشندگان نقش اساسی دارند، اما بایستی بین این دو مفهوم فرق قائل شد.
اعتبار سطوح حمایت/ مقاومت تنها به واکنش احتمالی بازار وابسته است. هر چه تعداد واکنش های بازار به حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، آن سطح اهمیت بیشتری دارد. اما وقتی صحبت از محدوده عرضه است، منظور ما محدوده ای است که در گذشته موجب اُفت قیمتی بازار شده و احتمال اینکه دستورات فروشی از دور قبل در این محدوده باقی مانده باشد وجود دارد. برای همین پیش بینی می شود که وقتی بازار وارد محدوده عرضه شد، دستورات فروش از قبل مانده دوباره فعال شوند و بازار را به سمت پایین بکشند. محدوده تقاضا هم درست به همین شکل است. در محدوده تقاضا انتظار می رود که از گذشته تعدادی دستور خرید باقی مانده باشد، که با فعال شدن این دستورات بازار می تواند صعود کند.
تعیین سطوح عرضه و تقاضا یک هنر است. قانون کلی برای تعیین محدوده عرضه و تقاضا وجود ندارد، ولی اکثریت معامله گران حرفه ای بازار به روش زیر اقدام به شناسایی محدوده های عرضه و تقاضا می کنند.
مراحل تعیین محدوده عرضه:
۱- حرکت قوی صعودی که در بازار رُخ داده را پیدا کنید.
۲- در انتهای حرکت صعودی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را زیر نظر بگیرید.
۳- در محدوده تعادلی که بازگشت بازار رُخ داده، آخرین کندل صعودی را قبل از کندل های نزولی پیدا کنید. یک خط اُفقی از قیمت باز شدن کندل صعودی رسم کنید و خط اُفقی دیگر را هم در انتهای بالایی کندل صعودی قرار دهید. محدوده مابین این دو خط، محدوده عرضه بازار است. (تصویر زیر)
در اینجا باید گفت که برخی از معامله گران حرکات قیمتی رویکرد متفاوتی در تعیین محدوده عرضه دارند. یکی از شایع ترین روش ها، رسم خطوط افقی از ابتدا و انتهای کندل بازگشتی است. باید گفت که هیچ کدام از روش های تعیین محدوده عرضه یا تقاضا قطعی نیستند و بیشتر تقریبی هستند. همان طور که اشاره شد تعیین این محدوده های بازگشتی بیشتر یک هنر است تا یک علم. با این حال کارآموزان به مرور زمان مهارت لازم در رسم محدوده های عرضه و تقاضا را بدست خواهند آورد.
روش تعیین محدوده تقاضا هم دقیقا عکس محدوده عرضه است:
۱- قوی ترین حرکت نزولی را در نمودار تعیین کنید.
۲- در انتهای حرکت نزولی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را در نظر بگیرید.
۳- در این محدوده، آخرین کندل نزولی که بعد از آن بازار صعود کرده است را مشخص کنید و یک خط افقی از قیمت باز شدن کندل نزولی رسم کنید و خط دیگر را در انتهای پایینی کندل نزولی قرار دهید. این محدوده تقاضای بازار است.
در نمودار بالایی، NZD/USD تا محدوده تقاضا پایین آمده و دوباره به سمت بالا برگشته است. این محدوده تقاضا در دومین برخورد بازار مجددا عملکرد کرده و دلار نیوزیلند را در برابر دلار آمریکا تقویت کرده است.
برخلاف سطوح حمایت و مقاومت که تعداد برخورد های متوالی به معنی قدرت آن سطح حمایت/مقاومتی است. در بحث عرضه و تقاضا ما به دنبال محدوده های تازه ای هستیم که قبلا در بازار وجود نداشته اند. برای همین بعد از اینکه محدوده عرضه یا تقاضا مشخص شد، با اولین ورود قیمت به این محدوده وارد معامله می شویم. اگر این محدوده دوباره در بازار توسط قیمت لمس شود، یعنی برای بار سوم قیمت وارد این محدوده شود، ارزش و اهمیت محدوده هم کاهش پیدا می کند. چونکه احتمال شکست محدوده تقاضا یا عرضه بسیار بالاست. دلیل این امر به ماهیت محدوده عرضه و تقاضا بر می گردد. محدوده عرضه، محلی است که دستورات فروش از قبل در آن باقی مانده است و با هر بار برخورد بازار به این محدوده، تعدادی از دستورات فروش فعال می شوند، تا اینکه نهایتا دستور فروش دیگری باقی نمی ماند. در این حالت می گوییم که محدوده عرضه تمام شده است، و راه برای صعود بازار هموار است.
نواحی یا محدوده های عرضه و تقاضا هم مثل سطوح مقاومت و حمایت شکسته می شوند و بعد از شکسته شدن می توانند نقش قبلی خود را تغییر دهند. شکست ناحیه عرضه می تواند بعدا در قالب ناحیه تقاضا در نمودار ظاهر شود و یا برعکس. تبدیل نواحی عرضه به تقاضا و برعکس یکی از ارزشمندترین حرکات قیمتی بازار است، که می تواند سیگنالی از ادامه روند یا شروع روند جدید باشد.
——————————————————————————————————————————
حمایت و مقاوت (Support and Resistance)
آشنایی با تعریف ساپورت و رزیستانس S&R
به طور کلی برای هر معامله، نیاز به سه فاکتور می باشد تایین جهت، نقاط خروج (حدضرر و حدسود) و حجم. در گذشته در مورد تکنیک های مدیریت سرمایه و تعیین حجم معامله به تفصیل صحبت کردیم اما دو فاکتور دیگر چیست ؟ مهمترین هدف هر تریدر برای افزایش سرمایه تشخیص جهت بازار می باشد جهت از آن رو حائز اهمیت است که سود معامله گران از تشخیص درست جهت ساخته می شود تنها هدف باید این باشد که تریدر جهت غالب خریداران یا فروشندگان را تشخیص دهد و همسو با آنان وارد بازار شود. از آنجا که پویایی بازار فارکس یعنی حجم و تعداد زیاد خریداران و فروشندگان از تغییرات قیمت ها و جهات آنها ناشی می شود تشخیص نقاط تغییر قدرت بین خریداران و فروشندگان از مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد. بنابراین نقاط تغییر جهت روند اصلی قیمت از صعودی به نزولی و یا از نزولی به صعودی از اهمیت بالایی برخوردار است. نقاط حداقل (Minimum) که روند نزولی قیمت با برخورد به آنها تغییر جهت داده و به روند صعودی تبدیل می شود را نقاط حمایت یا Support (به اختصارS) می نامیم و به نقاط حداکثر (Maximum) که روند صعودی قیمت با برخورد به آنها تغییر جهت داده و به روند نزولی تبدیل می شود را نقاط مقاومت یا Resistance ( به اختصارR) می گوییم. درک و تشخیص نقاط S و R برای معاملات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در پنج درس آینده انواع روش های تشخیص و استفاده از نقاط حمایت و مقاومت توضیح داده خواهد شد.
سطوح حمایت و مقاومتی بازار، سطوحی هستند که قبلا یا نقش حمایتی داشتند یا نقش مقاومتی. زمانیکه قیمت ها در بازار کاهش می یابد و به سطح مشخصی می رسد و قیمت درست از همین سطح مشخص به سمت بالا بر می گردد، می توان ادعا کرد که بازار به حمایت برخورد کرده و این سطح، حمایت بازار است. یعنی با رسیدن قیمت ها به این محدوده، تقاضا از عرضه پیشی گرفته است، و بازار توسط خریداران حمایت شده است.
در مقابل اگر بازار صعود کند و به سطح مشخصی برسد و سپس به سمت پایین برگردد، بازار به مقاومت برخورد کرده، و قیمت مورد نظر مقاومت بازار خواهد بود. یعنی تقاضا که همان خریداران بازار هستند، به قیمت تعادلی رسیده اند که فروشندگان تمایل به عرضه آن ارز، کالا یا سهام را دارند، یا اصطلاحا مشارکت کنندگان بازار در برابر افزایش بیشتر قیمت ها مقاومت می کنند.
در اینجا بایستی توجه کرد که حمایت یا مقاومت بازار گاها شکسته می شود. شکست حمایت یا مقاومت یعنی اینکه کندل قیمتی در بالای مقاومت یا در زیر حمایت بسته شود، و صرفا مشاهده دنباله کندل قیمتی در بالای مقاومت یا زیر حمایت به معنی شکست آن سطح کلیدی نیست.
در نمودار زیر به راحتی می توان دید که بازار به مقاومت رسم شده به خوبی واکنش نشان داده و نتوانسته این مقاومت را بشکند.
دلیل اهمیت این سطوح کلیدی، احتمال بالای واکنش بازار به آن محدوده است. تعیین حمایت یا مقاومت بازار کار آسانی است. در نمودار به دنبال نقاطی باشید که قیمت چندین بار به آن ها واکنش نشان داده است، سپس با رسم یک خط افقی، این نقاط را به طور تقریبی به هم وصل نمایید. وقتی بازار به این سطح نزدیک شد، انتظار واکنش بازار را داشته باشید.
نکته ای که بایستی به آن توجه شود، تقریبی بودن سطوح حمایت و مقاومت است. گاهی اوقات سطوح حمایت یا مقاومت بازار می توانند یک محدوده باشند، محدوده ای که می تواند بین ۱۰ تا ۱۵ پیپ یا گاها تا ۵۰ پیپ هم وسعت داشته باشند. پس همواره دقت کنید که سطوح حمایت مقاومت به جای اینکه تنها یک نرخ قیمتی باشد، می تواند یک محدوده قیمتی باشد.
سریع ترین روش برای تعیین حمایت یا مقاومت در بازار بدین گونه است که به نمودار نگاه کنید و به دنبال سطحی باشید که قیمت در بالا (حمایت) یا زیر آن (مقاومت) بسته شده باشد، و سپس در آن سطح یک خط افقی رسم کنید. برای مثال، اگر کندل های قیمتی، چندین بار در بالای نرخ ۱٫۲۵۰۰ بسته شده باشند، آنگاه می توان ادعا کرد که این سطح حمایت بازار است، و در صورت اُفت قیمت ها تا محدوده ۱٫۲۵۰۰، امکان بازگشت بازار بسیار بالاست ( یعنی تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر خواهد شد).
همان طور که در نمودار زیر مشاهده می شود، کندل های قیمتی بازار یا در زیر خط افقی قرار دارد یا در بالای آن. یعنی در دوره ای از زمان، این سطح، نقش مقاومت را داشته و در دوره ای دیگر نقش حمایت را. می توان دید که کندل های قیمتی چندین بار اقدام به عبور از این سطح کلیدی کرده اند، اما در نهایت تنها دنباله کندل در زیر یا بالای خط افقی قرار گرفته است، نه بدنه آن. که این به معنی واکنش بازار به سطح کلیدی اشاره شده است.
در نمودار بالا، مقاومت بازار تبدیل به حمایت شده است. این قوی ترین سطح کلیدی نمودار محسوب می شود و بهترین سطح برای معامله کردن است. هر چه تعداد تبدیل های یک سطح کلیدی از حمایت به مقاومت و برعکس بیشتر باشد، قدرت آن سطح بیشتر خواهد بود.
زمانیکه قیمت به سطح حمایت یا مقاومت نزدیک می شود، بازار شاید سریعا واکنش نشان ندهد، یعنی واکنش بازار می تواند زمان بر باشد. همچنین به یاد داشته باشید، که قیمت همواره به خط حمایت یا مقاومت برخورد نمی کند و گاها از نزدیکی آن بر می گردد.
هیچ ضمانتی وجود ندارد که قیمت ها به حمایت یا مقاومت واکنش نشان دهند، اما تجربه ثابت کرده که احتمال واکنش بازار به سطوح کلیدی همواره بالاست، که می توان از این احتمال سود برد. در این میان مسلما سایر عوامل هم می توانند احتمال واکنش بازار به حمایت یا مقاومت را تشدید یا تضعیف کنند، بر فرض مثال اگر در روند صعودی باشیم، بازار به حمایت برسد و در این حمایت هم شاهد ظهور یکی از الگو های حرکات قیمتی باشیم (اصل انطباق)، می توان انتظار برگشت مثبت قیمت ها را از حمایت داشت.
حمایت و مقاومت سطوحی هستند که نا برابری میان دو نیروی اصلی بازار، یعنی خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. در سطوح حمایتی، همواره تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر است، به همین دلیل قیمت با رسیدن به سطح حمایت، به سمت بالا بر می گردد. در سطوح مقاومتی، تعداد فروشندگان از خریداران بیشتر است، به همین دلیل، قیمت با رسیدن به مقاومت، به سمت پایین بر می گردد.
در بخش قبلی به بررسی مفاهیم اوج و کف قیمتی پرداختیم. اوج قیمتی معمولا نقش مقاومت را ایفا می کند. یعنی با نزدیک شدن قیمت به اوج قیمتی قبلی، احتمال واکنش منفی بازار وجود دارد. به طور مشابه، کف قیمتی هم معمولا نقش حمایت را ایفا می کند. با رسیدن قیمت به کف قیمتی قبلی، شانس جهش صعودی یا برگشت صعودی بازار بسیار بالاست. با این حال یکی از آسان ترین و در عین حال قوی ترین روش ها، بررسی واکنش نمودار قیمتی است. در نمودار های قیمتی، سطوحی وجود دارند که بازار بار ها به آن ها واکنش نشان داده است. یعنی قیمت با رسیدن به سطح خاصی به سمت پایین برگشته و یا برعکس به سمت بالا صعود کرده است. هر چه تعداد واکنش های بازار به یک سطح قیمتی بیشتر باشد، آن سطح هم از قدرت بالایی برخوردار است. پس این می تواند یک گزینه مناسب برای حمایت یا مقاومت باشد.
به طور مثال به نمودار زیر توجه کنید، در اینجا اوج های قیمتی با خط چین قرمز و کف های قیمتی با خط چین سبز مشخص شده اند.
همان طور که در بالا مشاهده می شود، جفت ارز یورو / دلار آمریکا از محدوده ۱٫۱۱۸۰ دلاری موج صعودی را شروع کرده و در ادامه تا ۱٫۱۳۲۲ صعود کرده است، این اوج موج صعودی است. اما بالاترین قیمت بسته شده، در محدوده ۱٫۱۲۹۴ قرار دارد. کف قیمتی بعدی هم در قیمت بسته شدن ۱٫۱۲۵۹ و پایین ترین سطح قیمتی موج اصلاحی در ۱٫۱۲۴۶ قرار دارد. به طور کلی می توان گفت که نرخ های اعلام شده برای اوج های قیمتی، مقاومت بازار هستند. نرخ های اعلام شده برای کف های قیمتی هم سطوح حمایتی نمودار قیمتی هستند.
در ادامه شاهد هستیم که قیمت با نزدیک شدن به هر کدام از این سطوح با واکنش بازار مواجه شده است. کف های قیمتی که نقش حمایت را ایفا می کنند، موجب صعود قیمتی شده اند. اوج های قیمتی هم که نقش مقاومت را ایفا می کنند، موجب کاهش قیمت یورو در برابر دلار آمریکا شده اند.
نکته ای که در نمودار وجود دارد، یکی از ویژگی های اصلی سطوح حمایت و مقاومت است. سطوح حمایت و مقاومت معمولا با حرکات بازار مقابله می کنند، اما بعد از مدتی این سطوح شکسته می شوند. شکست سطوح حمایت و مقاومت، ماهیت این سطوح را تغییر می دهد، اما تغییری در قدرت آن ها ایجاد نمی کند. یعنی اگر حمایت شکسته شود، به مقاومت تبدیل می شود، اما مقاومت جدید همان قدرت حمایت قبلی را خواهد داشت. همچنین اگر مقاومت بازار شکسته شود، سطح مقاومتی به حمایت تبدیل خواهد شد.
به طور کلی می توان گفت که قدرت حمایت و مقاومت، به تعداد برخورد های بازار و واکنش های قیمت به این سطوح بستگی دارد و در عین حال تعداد تبدیل حمایت به مقاومت و بالعکس، بر قدرت آن سطح کلیدی هم می افزاید.
در مثال بالا، مقاومت ۱٫۱۲۹۴ بعد از شکسته شدن به حمایت تبدیل شده و در ادامه که قیمت به این سطح نزدیک شده، جفت ارز یورو / دلار با واکنش قوی بازار مواجه شده است.
——————————————————————————————————————————
شناسایی اصول تشخیص ساپورت و رزیستانس S&R
اولین گام برای تشخیص نقاط بازگشت قیمت (S&R) مکان هایی روی نمودار می باشد که در گذشته معامله گران نسبت به آن قیمت ها عکس العمل نشان داده اند عموما از این نقاط در اصطلاح به ساپورت و رزیستنس چشمی یاد می کنند.
همانطور که در شکل مشاهده می شود با دوبار برخورد قیمت به سطح قیمتی خاص زمانی که بار سوم قیمت به این سطوح می رسد حجم زیادی از معاملات خرید به فروش یا بالعکس تبدیل می شود و از همین رو بازار در جهت معکوس حرکت می کند.
——————————————————————————————————————————
اصول استفاده از ساپورت و رزیستنس Support & Resistances
در زمان تشخیص ساپورت S و رزیستنس R می توان با مد نظر قراردادن قوی بودن این سطوح، انتظار داشت قیمت در هنگام برخورد با آنها در خلاف جهت روند قبلی حرکت کند و معامله در جهت خلاف روند قبلی باید انجام شود. البته تا زمانی که تجربه و دانش تشخیص بجا و درست محدوده های S&R را بدست نیاورده اید توصیه نمی شود که به این شکل معامله کنید.
——————————————————————————————————————————
اصول درجه اهمیت ساپورت و رزیستنس S&R
درجه اهمیت ساپورت و رزیستنس به عوامل گوناگونی مربوط است. اما در اینجا به ساپورت و رزیستنس های مختلف و درجه اهمیت آنها خواهیم پرداخت.
ساپورت و رسیستنس چشمی: همانطور که در گذشته ذکر شد معمول ترین نقاط بازگشت بازار نقاطی است که در گذشته بازار نسبت به آنها عکس العمل نشان داده است. درجه اهمیت S و R چشمی به عوامل گوناگونی بستگی دارد. هر چه تعداد دفعات بازگشت قیمت از سطحی بیشتر باشد اهمیت آن قیمت بیشتر است اگر قیمتی در S یا R سه بار باز گشته باشد بسیار اهمیت بیشتری نسبت به خطی دارد که تنها یک بار قیمت از آن مکان بازگشته است. هرچه S یا R در نمودار بلند مدت تری مورد بررسی قرار بگیرد اهمیت آن سطوح بیشتر می باشد. به عنوان مثال باید درک کنیم اهمیت ساپورت و رزیستنس در نمودار هفتگی بیشتر از نمودار چهار ساعته و در نمودار چهار ساعته بسیار قوی تر از نمودار ۱۵ دقیقه است. نکته دیگر، ساپورت رزیستنس های احساسی می باشد، ساپورت و رزیستنس هایی که بازار در گذشته های دور به آنها رسیده و بازار سالهاست که آن قیمت را مشاهده نکرده. S و R دیگری که در این دسته جای می گیرد نقاط Even می باشد نقاط Even در مبادلات ارز قیمت هایی است که از پنج رقمی که عموما ارزها در مقابل یکدیگر محاسبه می گردند دو رقم سمت راست به عدد دو صفر برسد. از آنجا که در جاهایی که بازار به رقم صحیح دو صفر می رسد نرخ برابری یک واحد اصلی تغییر میکند از لحاظ احساسی بازار نسبت به این اعداد واکنش نشان می دهد. مثال این مورد زمانی است که نرخ برابری یورو به دلار از ۱٫۲۹۹۹ به ۱٫۳۰۰۰ می رسد. در این زمان شاید بازار نسبت به تغییر برابری این جفت عکس العمل نشان بدهد و اجازه رسیدن قیمت به سطوح بالاتر را ندهد. در درس های آینده با ساپورت و رسیستنس های دیگری نیز آشنا خواهیم شد.
——————————————————————————————————————————
استفاده از تعویض نقش و شکسته شدن ساپورت و رزیستنس S&R
از آنجا که ساپورت و رزیستنس ها برای بازار سطوح قیمتی مهمی به شما می روند حتی با شکسته شدن این سطوح و عبور قیمت از آنها امکان اینکه قیمت در آینده نسبت به آنها عکس العمل نشان بدهد بسیار بالا می باشد و در بازگشت نقش S یا R با یکدیگر تعویض می شود. ساپورت در آینده نقش یک رزیستنس را بازی می کند یا یک رزیستنس مانند یک ساپورت ایفای نقش می کند. همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید عبور قیمت از یک ساپورت، نقش رزیستنس را در آینده به آن خط واگذار کرده و بازار نسبت به آن خط عکس العمل نشان داده است.
در زیر نمودار روزانه دلار به ین ژاپن دیده می شود. قیمت ۱۰۸٫۹۵ در ابتدا نقش رسیستنس و پس از شکسته شدن تبدیل به ساپورت می شود.
آشنایی با محدوده های S&R Zone
محدوده های ساپورت و رسیستنس خطوطی نزدیک به هم هستند که نقش ساپورت یا رسیستنس را بازی می کنند. قیمت در نمودارهای روزانه و پایین تر با اختلاف چند پیپ و در نمودارهای هفتگی و ماهانه با اختلاف چند ده پیپ نسبت به محدوده های ساپورت و رسیستنس عکس العمل نشان می دهد. در شکل زیر محدوده رزیستنسی را می بینید که روند صعودی قیمت با هر بار رسیدن به این محدوده تبدیل به روندی نزولی شده است.
——————————————————————————————————————————
اصول کار با ساپورت و رزیستنس S&R
با شناسایی و بکارگیری محدوده های حمایت و مقاومت یک معامله گر می تواند به درستی معاملات خود را مدیریت نماید. کسب تجربه در استفاده از ساپورت و رزیستنس نکته مهمی می باشد. تنها از طریق زیر نظر گرفتن بازار و کار با این خطوط می توان مهارت خود را در استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس بهبود بخشید. توصیه می شود در زمان شکسته شدن یک S یا R تا زمان بسته شدن کندل صبر نمایید. با رد شدن قیمت وارد معامله نشوید. امکان بازگشت قیمت به سطح ساپورت یا رسیستنس بسیار زیاد است. به طور کلی به علت اینکه هیچ موضوعی در بازار قطعی نمی باشد حتی در صورتی که تشخیص دادید قیمت از سطح مورد نظر نمی گذرد از عوامل تایید کننده دیگر نیز استفاده کنید. یکی از روش های کاربردی دیگر برای استفاده از S و R تایید گرفتن از نمودارهای بلند مدت (تایم فریم بالاتر) می باشد. در این صورت بسیاری از سیگنال های خطا، فیلتر شده و از معاملات اشتباه جلوگیری می شود. در انتها دوباره تاکید می شود تا زمانی که تجربه کافی به دست نیاورده اید از معامله در حساب حقیقی بپرهیزید و تا حد امکان در حساب های دمو بر تجربیات خود بیافزایید.
——————————————————————————————————————————
اصول استفاده از گپ ها و کاربردشان به عنوان S&R
گپ در اصطلاح به شکاف قیمت در بین دو بازه زمانی (دو کندل) در نمودار گفته می شود. در فاصله گپ عموما معامله ای انجام نشده است و عرضه و تقاضا در نقطه انتهای گپ برای ارائه قیمت جدید به توازن رسیده است.
با اینکه عموما در بازار مبادلات ارز به علت ۲۴ ساعته بودن و پیوستگی قیمت ها گپ های بسیار کمی مشاهده می شود، اما به علت وجود گپ ها در مباحث ساپورت و رزیستنس به توضیح در مورد آنها می پردازیم.
گپ ها به طور عمومی به سه دسته تقسیم می شوند:
Breakaway Gap
Measuring Gap
Exhaustion Gap
۱- گپ شکست بعد از یک روند خنثی، برای ایجاد یک روند بلند مدت در خلاف جهت روند قبلی ایجاد می گردد. در اغلب موارد قیمت، گپ ایجاد شده را کاملا پر نمی کند. این گپ نشان دهنده آغاز یک روند بلند مدت می باشد.
۲- گپ امتداد معمولا در میانه یک روند اتفاق می افتد و معمولا از گپ شکست بزرگ تر می باشد در اغلب موارد قیمت این گپ را نیز کاملا پر نمی کند. با اندازه گیری فاصله ابتدای روند تا گپ امتداد، می توان انتظار همین فاصله را از گپ امتداد تا پایان روند داشت.
۳- گپ خستگی در پایان روند ایجاد می شود. قیمت پس از ایجاد گپ خستگی خیلی زود گپ را پر می کند. در نقطه مقابل گپ خستگی و در روند معکوس عموما گپی خلاف گپ خستگی در قسمتی از آن ایجاد می شود که تاییدی بر گپ خستگی و آغاز روند جدید است که می تواند تشکیل دهنده الگوی جزیره ای قیمت باشد.
همانطور که در شکل ملاحظه می کنید گپ اول یک گپ خستگی می باشد که در انتهای یک روند صعودی تشکیل شده و پس از ایجاد گپ خستگی در انتهای روند صعودی الگوی جزیره ای تشکیل شده است. بیضی دوم گپ شکستی را نمایش می دهد که آغاز یک روند نزولی را نوید می دهد و بیضی سوم یک گپ امتداد است که ادامه روند را تایید می کند فاصله نوک قله روند نزولی تا گپ سوم دقیقا به اندازه ادامه روند نزولی می باشد و بدین وسیله امکان اندازه گیری اولین نقطه بازگشت در روند نزولی قیمت قابل پیش بینی بوده است.
گپ ها در اکثر موارد ساپورت و رزیستنس های بسیار قوی هستند و نقاط باز شدن گپ ها برای معامله گران نقاطی هم تراز ساپورت و رزیستنس های قوی می باشند. با اینکه در مبادلات ارز گپ های کمی داریم اما در زمان اعلام خبرهای فرار و فاصله بسته بودن بودن بازار در روزهای شنبه و یکشنبه گپ هایی بوجود می آید که با توضیحاتی که در بالا داده شد می توان از آنها استفاده کرد. در فصل بعد به توضیحات نوعی دیگر از S و R یعنی خطوط روند می پردازیم.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل دهم خواهید دید:
آشنایی با کانال و خطوط روند (ترند بازار فارکس)
فصل دهم مقاله
آشنایی با کانال و خطوط روند (ترند بازار فارکس)
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.
روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد. در ادامه توضیحاتی در مورد انواع روند، خط روندی، کانال قیمتی و… آورده شده است.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
مفهوم ترند یا روند بازار
تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت
نحوه تشخیص روند دار بودن بازار
تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی
اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت
کار با ابزار خط روندی در متاتریدر
کاربرد خط روند (ترند لاین)
مفهوم کانال ها
کانال قیمتی (Channel)
اجزای کانال قیمتی
رسم کانال در متاتریدر
کاربرد کانال ها
——————————————————————————————————————————
مفهوم ترند یا روند بازار
درک روند کلی بازار برای انجام معاملات موفق بسیار حیاتی است. اگر روند بازار تعیین نشود، معاملات کور کورانه خواهند بود. ریسک معاملات در خلاف روند بازار از معاملات در جهت روند بسیار بیشتر است. برای همین، قبل از هر کاری بایستی روند بازار را مشخص کرد.
تشخیص روند بازار کار آسانی است. معامله گر برای تعیین روند همواره باید به دو نکته توجه کند: کف ها و اوج های قیمتی. منظور از کف قیمتی، پایین ترین سطح قیمت در نمودار است، و منظور از اوج های قیمتی، بالاترین سطوح قیمت در نمودار است.
——————————————————————————————————————————
تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت
روندها دارای سه جهت کلی می باشند ۱: روند صعودی ۲:روند نزولی ۳:روند خنثی
۱: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
۲: در روند نزولی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
۳: روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.
به طور کلی در روند نزولی، با کاهش قیمت، شاهد کف های قیمتی جدیدی هستیم که نسبت به کف قیمتی قبلی در سطوح پایین تری قرار دارند، و همچنین اوج های قیمتی نمودار هم نسبت به اوج های قبلی پایین تر هستند. این ساختار کلی روند نزولی است و هر موقع که به ساختار نزولی اشاره می شود، منظور کف ها و اوج های قیمتی جدیدی است که پایین تر از سطوح قبلی بازار قرار دارند. در نمودار زیر به راحتی می توان این مفهوم را درک کرد. هر چند این روش برای تعیین روند بازار به نظر ساده می آید، ولی این مهمترین و مطمئن ترین روش برای تعیین روند بازار است.
ساختار روند نزولی. به قرار گیری اوج ها و کف های قیمتی توجه کنید
بدیهی است که عکس روند نزولی، روند صعودی است. یعنی در روند صعودی، اوج های قیمتی جدید، بالاتر از اوج های قیمتی قبلی قرار دارد، و کف های قیمتی جدید هم بالاتر از کف های قبلی قرار گرفته اند.
.
ساختار روند صعود. به محل قرار گرفتن اوج ها و کف های قیمتی دقت کنید
در تحلیلهای تکنیکال، روند اولویت اول هر تحلیلی است و نقش کلیدی در معاملات دارد. روند بازار نشان میدهد که قدرت دست چه کسی است؟ خریداران یا فروشندگان؟ اگر قدرت خریداران و فروشندگان برابر باشد به احتمال زیاد بازار بدون روند یا خنثی است. در این بخش میخواهیم با نحوه رسم خط روندی آشنا شویم. خط روند سادهترین روش برای نمایش روند فعلی بازار است. خط روندی علاوه بر این که تصویری از مسیر آینده بازار را به نمایش میگذارد، بلکه میتواند حمایت یا مقاومت جدی برای بازار هم باشد.
در کل دو نوع خط روندی وجود دارد. خط روند صعودی و خط روند نزولی. در خط روند صعودی تنها کافی است که دو کف قیمتی اخیر بازار را به هم وصل کنید و خط رسم شده را بسط دهید. در خط روند نزولی هم باید دو اوج قیمتی اخیر را به یکدیگر وصل کنید و خط را بسط دهید. تئوری خط روندی بر این پایه استوار است که تا وقتیکه خط روندی شکسته نشده، بازار در برخورد به آن واکنش نشان خواهد داد. برخی اوقات بازار به خط روند صعودی برخورد خواهد کرد و دقیقاً از خط روندی به سمت بالا باز خواهد گشت. در خط روند نزولی هم عکس این اتفاق روی خواهد داد.
نکته مهم در رابطه با خط روندی، برخوردهای آتی بازار به خط روندی است. شاید قیمت به بالای خط روند نزولی یا زیر خط روند صعودی نفوذ کند. نفوذ با شکست تفاوت زیادی دارد. منظور از نفوذ به بالای خط روند نزولی به این معنی است که کندلی در بالای خط روند نزولی بسته نشده و تنها دنباله کندل به بالای خط روند نزولی نفوذ کرده است. در خط روند صعودی هم همین طور است. به این پدیده شکست جعلی گفته میشود. شکست جعلی در امتداد خطوط روندی به کرات دیده میشود و نشانگر قدرت روند و صحیح بودن خط روندی است.
——————————————————————————————————————————
نحوه تشخیص روند دار بودن بازار
تشخیص اینکه بازار روند دار است یا بدون روند کار آسانی است، فقط کافی است مطالب بالایی را در نمودار پیاده کنید. اما سخت ترین کار، یافتن زمان خروج بازار از فاز خنثی (بدون روند) و شروع روند جدید است. قدرت تشخیص شروع روند جدید یک مزیت رقابتی خوب برای معامله گر محسوب می شود، که می تواند سود های بزرگتری را نسبت به معاملات عادی در پی داشته باشد. برای مثال، وقتی روند جدید شروع می شود، معامله گر می تواند از دومین اصلاح قیمتی بازار وارد معامله شود و تا زمانیکه روند ادامه دارد، سود کند، مسلما سود چنین معامله ای بسیار بیشتر از معاملاتی خواهد بود که از اصلاح سوم یا چهارم بازار شروع شده اند.
در اینجا روشی که به کمک آن شروع روند جدید را پیش بینی خواهیم کرد، از طریق شکسته شدن، اولین اوج قیمتی یا اولین کف قیمتی بازار است. وقتی اولین اوج قیمتی بازار شکسته شد، یعنی روند صعودی جدیدی شروع شده است و وقتی که اولین کف قیمتی شکست، روند نزولی جدیدی در بازار آغاز شده است. اجازه دهید با بررسی چند مثال این موضوع را بررسی کنیم:
به طور کلی، معامله گران مبتدی بازار بایستی در جهت روند معامله کنند. این امر به موفقیت معامله گر بسیار کمک می کند. هر چند شاید تعداد معاملاتی که در جهت روند صورت می گیرند، کم تر باشد، ولی درصد موفقیت معاملات بسیار بالا خواهد بود.
در این میان، تشخیص بازار های بدون روند می تواند اندکی سخت و گاها فریب دهنده باشد. بازار بدون روند، یا خنثی، بازاری است که حرکات قیمتی در میان یک حمایت و مقاومت در حال نوسان باشد. اغلب در بازار خنثی شاهد هستیم که حرکات قیمتی چندین بار به سطح حمایت یا مقاومت برخورد می کنند، بدون آنکه از محدوده دامنه نوسانی خارج شوند. همان طور که در نمودار زیر هم دیده می شود، کندل های قیمتی در داخل دامنه نوسانی باقی می مانند. ابزار رسم شکل در پلتفرم های معاملاتی می تواند به کمک معامله گر آید. در عکس پایینی می توان دید که رسم مستطیل آبی رنگ برای مشخص کردن دامنه نوسانی چقدر مفید است.
به نمودار بالایی توجه کنید. بازار چندین بار به کف دامنه نوسانی یا همان محدوده حمایتی برخورد کرده است، همچنین سقف دامنه نوسانی یا محدوده مقاومتی هم چندین بار از سوی بازار لمس شده است. هر وقت که چنین شرایطی را در بازار مشاهده کردید، می توانید با اطمینان بگویید که بازار بدون روند یا خنثی است.
در ابتدای کار توصیه می شود که از معامله در بازار های بدون روند خودداری کنید. اما ما در ادامه این دوره آموزشی الگوهای بازگشتی حرکات قیمتی را ارائه خواهیم کرد که می توانند درصد موفقیت معاملات عکس یا خلاف روند را بالا ببرند. اما فعلا توصیه می شود برای موفقیت بیشتر در ابتدای کار، در جهت روند بازار معامله کنید.
زمانیکه به دنبال معامله در بازار هستید، تشخیص روند بازار به شما کمک شایانی خواهد کرد. دلیل این امر، حمایت مومنتوم بازار از معاملات شماست. وقتی در مسیر مومنتوم بازار قرار دارید، یعنی می دانید که بازار دست خریداران (صعودی) است یا فروشندگان (نزولی). و همین امر به تنهایی می تواند موفقیت معامله شما را تضمین کند.
یکی از استراتژی های موفق در استفاده از روند بازار بدین شکل است که منتظر اصلاح بازار باشید و سپس به دنبال یافتن یکی از الگو ها یا همان سیگنال های حرکات قیمتی باشید. این یکی از موثرترین روش ها برای معامله در بازار است. اگر به این شرایط، حمایت یا مقاومت بازار را هم اضافه کنید، ایده آل ترین وضعیت را برای ورود به بازار در اختیار خواهید داشت (اصل انطباق).
نمودار بالا به خوبی نشان می دهد که روند کلی بازار صعودی است و وقتی که قیمت تا حمایت ( مقاومت قبلی بازار) اصلاح شده، الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر شده است. این بهترین زمان برای خرید است.
——————————————————————————————————————————
تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی
غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد ۱: روند بلند مدت ۲: روند میان مدت ۳: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.
——————————————————————————————————————————
اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت
همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.
تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.
برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
——————————————————————————————————————————
کار با ابزار خط روندی در متاتریدر
تمام پلتفرمهای تحلیل تکنیکال ابزار لازم برای خط روندی را دارند. نحوه رسم خط روندی ساده است. تنها کافی است در نمودار دو کف یا اوج قیمتی را پیدا کنید و خط موربی که این دو خط را به هم وصل میکند را رسم کنید. در متاتریدر برای انتخاب ابزار لازم برای رسم خط روندی کافی است از منوی Insert روی Lines کلیک کنید و گزینه Trend Line را انتخاب کنید. اگر در قسمت Tools Bar گزینه Line Studies فعال باشد، روی آیکون خط مورب یا همان Trend Line کلیک کنید. بعد از کلیک کردن روی گزینه Trend Line نشانگر ماوس تغییر خواهد کرد. این یعنی شما میتوانید رسم خط روندی را شروع کنید.
اگر میخواهید خط روند صعودی رسم کنید، روی کف اول قیمتی کلیک کنید و دکمه چپ ماوس را نگه دارید. سپس ماوس را به کف قیمتی دوم انتقال دهید و ماوس را رها کنید. با این کار خط روندی رسم خواهد شد. اگر میخواهید خط روندی را تنظیم کنید، دو بار روی خط روندی کلیک کنید. سه نقطه روی خط روندی مشاهده خواهد شد. نقطه اول و پایینی همان محل کف اول است. نقطه وسطی برای انتقال خط روندی در محور عمودی و افقی به کار میرود. نقطه سوم یا بالایی همان محل قرار گیری کف دوم است و شیب خط روندی را مشخص میکند. بعد از تنظیم خط روندی حتماً آن را Unselect کنید. یعنی دو بار روی خط روندی کلیک کنید.
شما همچنین میتوانید در متاتریدر تنظیمات خط روندی را تغییر دهید. میتوانید خط روندی را بسط دهید یا اینکه خط روندی امتدادی به چپ یا راست نداشته باشد. برای این کار کافی است روی خط روندی دو بار کلیک کنید. سپس روی آن راست کلیک کنید و گزینه Trend Line Properties را انتخاب کنید. اگر روی گزینه Ray کلیک کنید، خط روندی به سمت راست امتداد خواهد یافت. همچنین میتوانید نوع خط روندی و رنگ آن را هم انتخاب کنید.
با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.
——————————————————————————————————————————
مفهوم کانال ها
معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.
——————————————————————————————————————————
کانال قیمتی (Channel)
کانال قیمتی یک الگوی نموداری ادامه دهنده است که نوسانات بازار را بین دو خط روندی موازی محدود میکند. کانال از دو خط روندی تشکیل شده است. خط روند بالایی را مقاومت یا سقف کانال و خط روند پایینی را هم کف کانال یا حمایت مینامیم. اگر کانال رو به پایین باشد (شیب منفی)، کانال نزولی خواهد بود. اگر کانال به سمت بالا باشد (شیب مثبت)، کانال را صعودی مینامیم.
اجزای کانال قیمتی
کانال قیمتی از یک خط روند اصلی تشکیل شده است. خط روند اصلی نشانگر روند فعلی بازار است. خط روند اصلی از اتصال دو کف قیمتی (در روندهای صعودی) یا دو اوج قیمتی متوالی (در روندهای نزولی) تشکیل میشود و امتداد این خط همان خط روند اصلی است. علاوه بر خط روند اصلی، یک خط کانال هم وجود دارد که موازی با خط روند اصلی رسم میشود. برخی از تحلیلگران بعد از رسم خط روند اصلی، خطی موازی با آن رسم میکنند که همان خط کانال است. خط کانال باید بتواند اوجها یا کفهای متقابل با خط روندی را لمس کند. خط کانال معمولاً مقاومت بازار در روندهای صعودی است و در روندهای نزولی هم نقش حمایت را دارد.
برای رسم کانال تنها به سه نقطه قیمتی نیاز است. در رسم کانالهای صعودی باید دو کف اول قیمتی را به یکدیگر وصل کنیم و اوج قیمتی بین دو کف را هم محل رسم سقف کانال در نظر بگیریم. در کانالهای نزولی هم کافی است که دو اوج قیمتی را به یکدیگر وصل کنیم و خط کانال را هم از کف قیمتی بین این دو اوج رسم کنیم. از آنجایی که خط کانال باید با خط روند اصلی موازی باشد، به همین دلیل یک نقطه برای رسم خط کانال کافی است.
رسم کانال در متاتریدر
برای رسم کانال ابتدا از منوی Insert روی گزینه Channels کلیک کنید. سپس از منوی باز شده گزینه Equidistance را انتخاب کنید. اگر کانالی که میخواهید رسم کنیم، کانال صعودی است، روی کف اول کلیک کنید و دکمه سمت چپ ماوس را نگه دارید، سپس دکمه سمت چپ ماوس را در روی کف قیمتی دوم رها کنید. برای این که کانال را تنظیم کنید، روی کانال دو بار کلیک کنید.
توجه داشته باشید که در کانالهای صعودی، خط روند اصلی همان خط پایینی است. خط روند اصلی کانال در زمان تنظیم آن در متاتریدر از سه نقطه تشکیل شده است. نقطه سمت چپی روی کف اول (اوج اول در کانالهای نزولی) و نقطه سمت راستی روی کف دوم (اوج دوم در کانال نزولی) قرار میگیرد. نقطه وسطی هم موقعیت کل کانال در نمودار را تغییر میدهد. خط کانال هم چون باید موازی با خط روند اصلی رسم شود، نیازی به تعیین شیب ندارد. به همین دلیل تنها یک نقطه دارد. کافی است در کانالهای صعودی این نقطه را روی اوج قیمتی بین دو کف اول تنظیم کنید. در کانالهای نزولی هم باید این نقطه را در کف قیمتی بین دو اوج قرار دهید.
برای تغییر تنظیمات و ویژگیهای کانال مثل رنگ آن یا امتداد سقف و کف کانال کافی است روی کانال دو بار کلیک کنید تا کانال به حالت Selected درآید. سپس روی آن راست کلیک کنید و گزینه Channel properties را انتخاب کنید. اگر گزینه Ray را کلیک کنید، کانال از سمت چپ و راست امتداد خواهد یافت.
——————————————————————————————————————————
کاربرد کانال ها
در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل یازدهم خواهید دید:
خطوط پیوت ، کاماریلا و محاسبات آن در تحلیل بازار
دوره های مرتبط
دوره مقدماتی آموزش فارکس (3)
دوره مقدماتی آموزش فارکس آشنایی با بازار فارکس فصل بیست و یکم مقاله آشنایی با اندیکاتورها به دوره مقدماتی آموزش…
دوره دوم اموزش بازارهای مالی(3ماهه)
مقدمه و اتمام حجت ویدئو خصوصی این بخش خصوصی می باشد. برای دسترسی کامل به دروس این دوره باید این…
دوره دوم اموزش بازارهای مالی (فشرده یکماهه)
مقدمه واتمام حجت ویدئو خصوصی این بخش خصوصی می باشد. برای دسترسی کامل به دروس این دوره باید این دوره…
دوره اول آموزشی بازارهای مالی
در پکیج آموزش طراحی سایت دو و چند زبانه، تمام ابزارهای مورد نیاز برای چندزبانه کردن یک وبسایت وردپرسی، در اختیار شما قرار گرفته است.