آشنایی با بازار فارکس
فصل بیست و یکم مقاله
آشنایی با اندیکاتورها
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
اندیکاتورها یکی دیگر از ابزارهای تکنیکال هستند و می توان برای تحلیل قیمت ها در معاملات از انواع اندیکاتورهای تکنیکال استفاده کرد. اندیکاتور چیست؟ چگونه می توان از اندیکاتورها استفاده کرد؟ در این درس از سری درس های آموزش فارکس با تعریف اندیکاتور آشنا خواهید شد و نمونه هایی از اندیکاتورهای تکنیکال مهم آورده شده است.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
تعریف اندیکاتور
استفاده از اندیکاتورها
انواع اندیکاتورها
اندیکاتور ADX
Parabolic SAR
Bollinger Bands
Commodity Channel Index یا CCI
——————————————————————————————————————————
تعریف اندیکاتور
اندیکاتورها توابع ریاضی هستند که بر اساس فرمول های خاص در جهت تحلیل بازار بوسیله ابزارهای گرافیکی ترسیم و مورد استفاده قرار می گیرند. داده های ورودی در اندیکاتورها بر اساس تعدادی از بازه های قبلی تغییرات قیمت وارد می شود. در هر بازه زمانی اطلاعات قیمت آغاز(Open)، پایان(Close)، سقف(High)، کف(Low) و یا تعدادی از مجموع این اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد.
استفاده از اندیکاتورها
برای استفاده از اندیکاتورها در بازارهای مالی بر اساس تغییرات گذشته قیمت، سه استفاده کلی میشود.
۱- هشدار:
اندیکاتورها در زمان های خاص بر اساس شرایط شکل گرفته روی آنها، قبل از تغییر روند یا همزان با چرخش روند، در بازار علائم بازگشت روند را نشان می دهند. از این رو یکی از مهم ترین استفاده ها از اندیکاتورها برای تعیین هشدارهای مناسب تغییر روند و جهت حرکت قیمت است.
۲- پیش بینی:
یکی از استفاده های اندیکاتورها برای پیش بینی قیمت ورودی مناسب است. معمولا اندیکاتورهای کمی هستند که برای پیش بینی قیمت ورودی و در عین حال جهت درست، مناسب معامله گری باشند.
۳- تایید:
از مهمترین استفاده هایی که از اندیکاتورها می شود برای تایید گرفتن تشخیص درست روند یا جهت است. این روش استفاده از اندیکاتورها معمولا زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تحلیل گر بر اساس داده های تکنیکی یا بنیادی جهت و قیمت ورودی مناسب در بازار را پیش بینی کرده است و از اندیکاتور برای تایید گرفتن استفاده می کند.
اندیکاتورها به لحاظ نوع حرکت و رفتارشان به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند:
- – Leading Indicators
- – Lagging Indicators
اندیکاتورهای پیشرو(Leading) معمولا همراه با نوسانات قیمت هشدار و پیش بینی را اعلام می کنند و اندیکاتورهای تاخیری(Lagging) معمولا با تاخیر پس از حرکت قیمت و جابجایی بازار هشدار و پیش بینی لازم را ارائه می دهند.
اندیکاتورهای پیشرو، اغلب موارد سیگنال های بیشتری نسبت به اندیکاتورهای تاخیری ایجاد می کنند و به همین جهت احتمال خطا در آنها بیشتر است. اندیکاتورهای تاخیری با اینکه سیگنال های کمتری ایجاد می کنند اما به خاطر اینکه قیمت حرکت اصلی خود را در بازار انجام داده و سپس این اندیکاتورها سیگنال می دهند معمولا تاخیر آنها باعث از دست رفتن موقعیت مناسب ورود می شود. ایراد دیگر اندیکاتورهای تاخیری سیگنال های اشتباه آنها در روندهای رو به جلو است. این دسته از اندیکاتورها معمولا برای بازارها و بازه های زمانی مناسب هستند که بازار جهت و روند صعودی یا نزولی مشخص دارد.
انواع اندیکاتورها
در تقسیم بندی ها اندیکاتورها به چند خانواده اصلی بر اساس نوع نمایش یا مدل محاسباتی تقسیم بندی می شوند که مهمترین این تقسیم بندی ها شامل :
- – Trend
- – Oscillators: {Banded-Centered}
- – Volumes
- – Bill Williams
اندیکاتورهای Trend ابزارهایی برای شناسایی روند هستند.
اسیلاتورها ابزارهایی برای تشخیص روند جاری و محدوده بیش خرید و بیش فروش هستند. اسیلاتورها خود به دو دسته Banded و Centered تقسیم بندی می شوند. اندیکاتورهای Volumes برای تشخیص حجم معاملات و استفاده از برایند تعداد پوینت های نوسانات استفاده می شود. این دسته از اندیکاتورها در بازار فارکس کاربرد چندانی به واسطه اهمیت نداشتن حجم ندارند. و اندیکاتورهای Bill Williams برای تشخیص جابجایی سطوح قیمتی روند مورد استفاده قرار می گیرند.
در این بخش به معرفی چند اندیکاتور مهم و دارای کاربرد بیشتر می پردازیم.
اندیکاتور ADX
ADX یا Average Directional Movement Index یکی از اندیکاتورهای خانواده ترند در نرم افزار متا تریدر است.
این اندیکاتور یک ابزار مشخص کننده روند و قدرت روند است.
بر اساس این اندیکاتور ابتدا مشخص می کنیم که روند نزولی یا صعودی و یا رو به جلو است. بر این اساس مادامی که خط ممتد شاخص ADX (در اینجا خط ممتد آبی) کمتر از شاخص ۲۵ باشد یا زیر خطوط دیگر +DI و –DI باشد روند رو به جلو در نظر گرفته می شود.
در حالتی که خط ممتد شاخص ADX (در اینجا خط ممتد آبی) بیشتر از شاخص ۲۵ باشد یا روی خطوط دیگر +DI و –DI باشد روند صعودی یا نزولی در نظر گرفته می شود. در این حالت برای مواردی که –DI روی +DI باشد روند نزولی است و در حالتی که +DI روی –DI باشد روند صعودی است. نقطه عبور +DI و –DI را از روی یکدیگر می توان مکان ارائه سیگنال در نظر گرفت.
Parabolic SAR
Parabolic SAR اندیکاتوری برای تشخیص روند و بدست آوردن نقاط کلیدی اتمام یک روند است.
مادامی که نقاط سبز رنگ این اندیکاتور روی هر شمع باشد روند نزولی و مادامی که نقاط سبز رنگ این اندیکاتور زیر هر شمع باشد روند صعودی است. در عین حال هر نقطه سبز رنگ این اندیکاتور می تواند حکم یک حمایت یا مقاومت را در بازار داشته باشد. عبور قیمت هر شمع از نقطه سبز رنگ اندیکاتور به معنی پایان روند جاری و آغاز یک روند خلاف جهت است. این اندیکاتور معمولا برای بازارها یا دوره های رو به جلو کاربرد چندانی ندارد.
Bollinger Bands
باند های بولینگر اندیکاتوری بر اساس دو باند انحراف از معیار یک میانگین متحرک است. باندهای این اندیکاتور در حالتی که سایر شرایط تکنیکال تایید کنند حکم حمایت و مقاومت را می تواند در بازار داشته باشد و حداقل میزان بازگشت قیمت بر اساس این حمایت و مقاومت ها تا خط مرکزی این اندیکاتور یعنی میانگین متحرک آن می باشد. در عین حال عبور و بسته شدن قیمت پایانی یک یا چند شمع نشانه وَرای باندهای بولینگر نشانه آغاز روند جدیدی در بازار است.
استفاده دیگر از باندهای بولینگر برای شناسایی قدرت نسبی روند جاری در بازار است. زمانی که دو باند بالایی و پایینی باندها بسیار به هم نزدیک شوند نشانه عدم وجود روند در بازار است و در جایگاهی دو باند از یکدیگر فاصله بگیرند نشانه وجود روند و شتاب شدید در بازار است. در نتیجه معمولا در بازار فارکس وقتی دو باند بولینگر بسیار به یکدیگر نزدیک شوند معامله گران انتظار دارند که حرکت و نوسان جدید و شدیدی در بازار آغاز شود.
Commodity Channel Index یا CCI
اندیکاتور شاخص کانال کالا یا CCI اندیکاتوری برای تشخیص روند و میزان قدرت روند می باشد. بر خلاف اندیکاتورهای خانواده اسیلاتورها این اندیکاتور فاقد محدوده بیش خرید و بیش فروش است.
طریقه استفاده از این اندیکاتور بدین ترتیب است که در صورت عبور شاخص CCI از روی عدد ۱۰۰ مثبت دیدگاه جهت و روند، صعودی در نظر گرفته می شود و در صورت عبور شاخص CCI به زیر عدد منفی ۱۰۰ دیدگاه جهت و روند، نزولی در نظر گرفته می شود. هرچه شاخص CCI از اعداد ۱۰۰ مثبت یا ۱۰۰ منفی بیشتر فاصله بگیرد روند در آن جهت قدرت بیشتری خواهد داشت.
در این اندیکاتور واگرایی به مانند اندیکاتورهای خانواده اسیلاتور مورد استفاده قرار می گیرد. واگرایی و همگرایی در درس بعدی به همراه اندیکاتورهای خانواده اسیلاتور توضیح داده خواهد شد. در عین حال اندیکاتور CCI از جمله اندیکاتورهایی شناخته می شود که همراه و همزمان با تغییرات قیمت سیگنال ارائه می دهد و پس از جابجایی قیمت تصحیح انجام نمی دهد.
توضیحات مابقی اندیکاتورها، مخصوصا اندیکاتورهای خانواده اسیلاتور در درس آینده به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل بیست و دوم خواهید دید:
اسیلاتور چیست؟
فصل بیست ودوم مقاله
اسیلاتور چیست؟
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
اسیلاتور از ابزار تحلیل تکنیکال است. اسیلاتور جزو اندیکاتورهای نموداری است و به معاملهگر کمک میکند تا سطوح اشباع خرید و اشباع فروش را در یک محدوده معین و در یک بازار بدون روند یا رنج مشخص کند. بسیاری از معامله گران از چندین اسیلاتور برای تعیین سقف و کف دامنه رنج و تعیین نقاط خرید و فروش استفاده میکنند. اندیکاتور RSI یکی از مشهورترین اسیلاتور های بازار است و میتواند خیلی سریع سطوح اشباع خرید و فروش را مشخص کند. در این مقاله میخواهیم با خود اسیلاتور آشنا شویم. اسیلاتور چیست و چگونه کار میکند؟ و از همه مهمتر به چه دردی میخورد؟
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
اسیلاتور (Oscillator) چیست؟
چرا از اسیلاتور استفاده میکنیم؟
Center Line
Divergence واگرایی
Relative Strength Index (RSI)
Moving Average Convergence/Divergence (MACD)
——————————————————————————————————————————
اسیلاتور (Oscillator) چیست؟
یک اسیلاتور یک اندیکاتور تکنیکال است. اسیلاتور بین دو مقدار نوسان میکند. این دو مقدار بالاترین و پایینترین سطوح ممکن برای اسیلاتور است. برخی از اسیلاتور ها به جای اینکه بین دو مقدار مثل ۰ و ۱۰۰ نوسان کنند، حد و مرزی ندارند. یعنی میتوانند بین منفی و مثبت بینهایت نوسان کنند. اسیلاتور با رسیدن به نزدیکی بالاترین سطوح تعریف شده، وارد محدوده اشباع خرید میشود. وقتی هم که اسیلاتور به پایینترین سطوح تعریف شده سقوط میکند، وارد محدوده اشباع فروش میشود.
اسیلاتورها به دو دسته Banded و Centered تقسیمبندی میشوند. عمده سیگنالهای اسیلاتورهای Centered بر مبنای خط مرکزی و اسیلاتورهای Banded بر مبنای محدودههای بیش خرید و بیش فروش ایجاد میشود. اسیلاتورها سه نمونه سیگنال یا تحلیل عمده به معاملهگر میدهند:
- سیگنال خرید یا فروش بر اساس خط مرکزی
- سیگنال خرید و فروش بر اساس محدوده بیش خرید و بیش فروش Overbought و Oversold
- سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی Divergence
چرا از اسیلاتور استفاده میکنیم؟
میانگین متحرک و خطوط ترند در شناسایی روندهای بازار اهمیت زیادی دارند. معامله گران به کمک میانگین متحرک و خطوط روند مشخص میکنند که روند بازار صعودی است یا نزولی. اما وقتیکه بازار رنج است، یعنی بازار بدون روند است و قیمتها نوسانات نامشخصی دارند، معامله گران و تحلیلگران فارکس از اسیلاتور استفاده میکنند. زمانی که بازار بدون روند و در یک خط افقی نوسان میکند، بهترین زمان برای استفاده از اسیلاتور است.
وقتی اندیکاتور اسیلاتور (مثل RSI) به نمودار اضافه شده، خیلی سریع وضعیت اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص میکند. سطوح اشباع خرید و فروش نشان میدهند که قیمتها در کدام محدوده قدرت حرکتی خود را از دست میدهند. یعنی وقتی بازار به اشباع خرید رسیده، به این معنی است که قدرت خریداران دیگر بیشتر از این تقویت نخواهد شد و به همین دلیل سمت خرید بازار به زودی تضعیف خواهد شد و قیمتها پایین خواهند آمد. در مقابل وقتی اسیلاتور به محدوده اشباع فروش میرسد، به این معنی است که قدرت فروشندگان بیشتر از این تقویت نخواهد شد و دیگر این آخرین زور فروشندگان برای پایین کشیدن قیمت است. پس بازار به زودی با کاهش دستورات فروش مواجه خواهد شد و فرصتی برای قدرتنمایی خریداران فراهم خواهد شد.
اسیلاتور چگونه کار میکند؟
معمولاً از اسیلاتور ها در کنار سایر اندیکاتورها و ابزار تکنیکال استفاده میکنیم. اسیلاتور ها اطلاعات خوبی از وضعیت جدید بازار در اختیار معاملهگر قرار میدهند و فرصتی برای ورود به معامله ایجاد میکنند. بهترین زمان برای استفاده از اسیلاتور، زمانی است که بازار بدون روند یا رنج باشد. در واقع وقتی بازار روند دار است، ابزار زیادی برای تحلیل بازار وجود دارد. اما وقتیکه بازار رنج است و بدون روند نوسان میکند، شرایط برای هر معاملهگری سخت میشود. در بازارهای رنج یا بدون روند آینده مبهم است. به همین دلیل بهترین کار استفاده از ابزاری است که تنها برای بازار بدون روند یا رنج تعریف شده است. در چنین شرایطی اکثر معامله گران به اسیلاتور ها روی میآورند. مشهورترین اسیلاتور های تکنیکال عبارتاند از اسیلاتور استوکاستیک، RSI و MFI.
وقتیکه اسیلاتوری را برای استفاده انتخاب میکنید، بایستی دو مقدار برای آن تعریف کنید. این دو مقدار سقف و کف اسیلاتور خواهند بود. اسیلاتور بین این دو سقف و کف خود نوسان خواهد کرد و سطوح اشباع خرید و فروش را مشخص خواهد کرد. وقتیکه اسیلاتور به نزدیکی سقف خود حرکت میکند، میتوان گفت که بازار در حال ورود به محدوده اشباع خرید است. زمانی که اسیلاتور به نزدیکی کف خود حرکت میکند، میتوان گفت که بازار در حال ورود به اشباع فروش است.
از اسیلاتور ها فقط در بازار رنج استفاده کنید!
در تحلیل تکنیکال، اسیلاتور ها را بر اساس درصدی بین ۰ تا ۱۰۰ مقیاس بندی میکنند. معمولاً اسیلاتور چندین کندل قیمتی را در نظر میگیرد و قیمت بسته شدن را با رنج کلی قیمتها (در آن محدوده زمانی) مقایسه میکند. اسیلاتور های مختلف از روشهای متفاوتی در محاسبات خود استفاده میکنند. وقتیکه قیمتها در بازار رنج میزنند و در دامنه محدودی نوسان میکنند، اسیلاتور هم این نوسانات را رهگیری میکند و بر اساس محاسبات خود نشان میدهد که بازار در چه وضعیتی است. معمولاً وقتی اسیلاتور از ۷۰ تا ۸۰ درصد عبور میکند، نشانگر فرصت فروش (اشباع خرید) است. زمانی هم که به زیر ۳۰ تا ۲۰ درصد سقوط میکند، نشانگر فرصت خرید (اشباع فروش) است.
بایستی در استفاده از اسیلاتور ها دقت کرد. اسیلاتور ها برای بازارهای رنج و بدون روند طراحی شدهاند. زمانی که بازار از حالت رنج خارج میشود و وارد روند جدیدی میشود، سیگنالهای اسیلاتور ها میتوانند گمراه کننده باشند. حتماً توجه داشته باشید که وقتی بازار روند دارد، اسیلاتور میتواند به مدت طولانی در سطح اشباع خرید یا اشباع فروش باقی بماند! پس همیشه در کنار اسیلاتور ها از سایر ابزار تکنیکال برای تعیین روند استفاده کنید. همینکه بازار روند جدیدی شروع کرد، به دقت سیگنالهای اسیلاتور ها هم شک کنید!
Center Line
بر مبنای عبور شاخص اسیلاتور از خط مرکزی میتوان تشخیص داد که روند صعودی یا نزولی است. بدین مفهوم که اگر شاخص اسیلاتور از پایین رو به بالا حرکت کرد سیگنال خرید یا صعود ایجاد میشود و اگر از بالا رو به پایین حرکت کرد و از خط مرکزی عبور کرد سیگنال فروش یا نزول ایجاد میشود.
در اسیلاتورهای Banded خط مرکزی عدد ۵۰ یا نقطه میانه آنها است و در اسیلاتورهای Centered خط مرکزی نقطه صفر است.
محدوده بیش خرید و بیش فروش Overbought و Oversold
محدودههای بیش خرید و بیش فروش تنها در اسیلاتورهای Banded به وجود میآید.
سیگنال فروش در این اسیلاتورها زمانی به وجود میآید که شاخص اسیلاتور از محدوده بیش خرید خارج شود. محدوده بیش خرید در بین اسیلاتورهایی که بصورت Banded از صفر تا ۱۰۰ فاصله دارند معمولا روی عدد ۷۰ یا ۸۰ تعریف می شود. بنابراین ورود شاخص اسیلاتور به محدوده بالای ۷۰ یا ۸۰ ملاک تصمیم گیری نیست بلکه خروج قیمت از این محدوده نشان دهنده تضعیف و به احتمال زیاد بازگشت روند است.
عکس حالت خروج از محدوده بیش خرید می تواند در محدوده بیش فروش نیز روی دهد. بدین معنا که با ورود شاخص اسیلاتور به محدوده بیش فروش سیگنال یا تحلیلی انجام نمی شود بلکه با خروج اسیلاتور از محدوده ۲۰ یا ۳۰ رو به بالا، صعودی بودن قیمت یا تضعیف روند نزولی تفسیر می شود.
Divergence واگرایی
به تناقض بین رفتار قیمت و رفتار اندیکاتور واگرایی گفته می شود. در روند صعودی واگرایی در انتهای ریز موج های صعودی و در روند نزولی واگرایی در ریز موج های نزولی به نمایش در می آید.
واگرایی ابزار بسیار مفیدی برای تشخیص کاسته شدن قدرت روند یا بازگشت روند است. این ابزار معمولا احتمال خطای کمتری نسبت به سایر استفاده های اندیکاتورها دارد.
زمانی که انتهای ریز موج های صعودی قیمت هر بار در هر قله جدید بالاتر از قله قبلی یا سقف قبلی تشکیل شوند اما قله ها یا سقف های مترادف و همراستای اندیکاتور مانند قیمت رفتار نکند و هر بار سقف جدید هم راستا با سقف قبلی خودش یا پایین تر از سقف قبلی خودش تشکیل شود واگرایی یا تناقض در انتهای روند صعودی ایجاد شده است که نشانه ای از بازگشت روند صعودی به نزولی خواهد بود.
در روند نزولی زمانی که انتهای ریز موج های نزولی قیمت هر بار در هر دره جدید پایین تر از دره قبلی یا کف قبلی تشکیل شوند اما دره ها یا کف های مترادف و همراستای اندیکاتور مانند قیمت رفتار نکند و هر بار کف جدید هم راستا با کف قبلی خودش یا بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل شود واگرایی یا تناقض در انتهای روند نزولی ایجاد شده است که نشانه ای از بازگشت روند نزولی به صعودی خواهد بود.
Relative Strength Index (RSI)
RSI یکی از معروفترین اندیکاتورهای مورد استفاده معامله گران و تحلیلگران بازار فارکس است که نیرو و شتاب بازار را نشان می دهد.
سه نمونه استفاده ای که برای اسیلاتورها گفتیم را در این اندیکاتور به وضح می توان به کار برد. با این وجود عبور شاخص RSI از خط مرکزی اش که عدد ۵۰ باشد چندان برای معامله و تحلیل مناسب نیست اما خروج از محدوده های بیش خرید و بیش فروش برای نشان دادن انتهای روند و واگرایی هایی که نشان می دهد به شدت کاربردی است. تصویر بالا یکی از واگرایی های این اندیکاتور را نشان می دهد.
Moving Average Convergence/Divergence (MACD)
این اندیکاتور محبوب ترین اندیکاتور در بین معامله گران تکنیکال است که از اختلاف بین میانگین متحرک های با دوره زمانی مختلف ترسیم و تشکیل می شود.
استفاده اول از این اندیکاتور به عبور میله ها و شاخص خود MACD از خط مرکزی صفر مربوط می شود. با عبور از خط صفر با توجه به جهتی که شاخص اندیکاتور از بالا به پایین یا از پایین به بالا عبور کرده است جهت کلی روند پیش بینی و تحلیل می شود.
با توجه به اینکه در این اندیکاتور محدوده بیش خرید و بیش فروش نداریم روش دوم استفاده از این اندیکاتور با سایر اسیلاتورها کمی متفاوت است. در استفاده دوم از این اندیکاتور گفته می شود با قرار گرفتن MACD SMA که یک میانگین متحرک با دوره زمانی کوتاه تر است و در نرم افزار متاتریدر به شکل نقطه چین قرمز رنگ به نمایش در می آید در روی امتداد میله ها جهت و روند نزولی نشان داده می شود و با عبور MACD SMA به زیر امتداد میله ها در زیر خط مرکزی روند و جهت صعودی نشان داده می شود.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل بیست و سوم خواهید دید:
آشنایی با واگرایی در تحلیل تکنیکال
فصل بیست و سوم مقاله
آشنایی با واگرایی در تحلیل تکنیکال
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
همه سرمایهگذاران با اصول اولیه سرمایهگذاری در بازارهای مالی آشنایی دارند. به طور مثال آنها میدانند که همیشه باید در قیمتهای پایینتر بخرند و در قیمتهای بالاتر بفروش برسانند. بسیاری از سرمایهگذاران و معامله گران بازار فکر میکنند که تنها وضعیت فاندامنتال سهام یا جفت ارز است که نشان میدهد کی قیمتها برای خرید ارزان و مناسب هستند؟ علم تکنیکال روشهای مختلفی را در اختیار معامله گران قرار میدهد تا سرمایهگذاران و معامله گران بتوانند بدون بررسی وضعیت بنیادی بازار اقدام به سرمایهگذاری کنند. یکی از روشهای ساده برای اینکه بدانیم قیمتها برای معامله مناسب هستند یا خیر، استفاده از تئوری واگرایی است.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
واگرایی چیست؟
انواع واگرایی
واگرایی معمولی
واگرایی مخفی
واگرایی قیمتی، اولین نشانه از پایان روند
——————————————————————————————————————————
واگرایی چیست؟
واگرایی رابطهای است که بین نمودار یا چارت قیمتی و اندیکاتور تکنیکال وجود دارد. واگرایی میتواند صعودی یا نزولی باشد و معمولاً در انتهای روند بازار تشکیل میشود. یعنی از بازگشت قریبالوقوع بازار حکایت دارند. واگرایی یا Divergence زمانی اتفاق میافتد که قیمت سهام در جهت مخالف اوسیلاتور (Oscillator) حرکت میکند. به طور مثال اگر قیمت سهام، جفت ارز، اونس طلا یا بیت کوین افزایش مییابد، در همان لحظه اندیکاتور یا اسیلاتور بازار در حال تشکیل کفهای قیمتی پایینتری است. این در حالی است که در شرایط عادی باید اسیلاتور ها و قیمت در یک جهت حرکت کنند. اسیلاتور های متفاوتی وجود دارند، اما مشهورترین آنها اندیکاتور RSI و MFI است. شما میتوانید به کمک این دو اندیکاتور واگراییهای قیمتی را پیدا کنید.
——————————————————————————————————————————
انواع واگرایی
در کل دو نوع واگرایی وجود دارد: واگرایی معمولی و واگرایی مخفی.
واگرایی معمولی
واگرایی معمولی در انتهای روند ظاهر میشود. به طور مثال در روند نزولی واگرایی بازار به این شکل است که قیمتها در حال کاهش هستند، اما اندیکاتوری مثل RSI در حال تشکیل کفهای قیمتی بالاتری است. این یعنی به احتمال زیاد در آینده نزدیک روند بازار به صعودی تغییر خواهد یافت. یا در بازار روند دار صعودی، قیمتها در حال افزایش هستند، اما اسیلاتور در حال تشکیل اوجهای قیمتی پایینتری است. این یعنی روند صعودی در حال پایان است و بازار به زودی سقوط خواهد کرد.
——————————————————————————————————————————
واگرایی مخفی
بر خلاف واگرایی معمولی که در انتهای روند تشکیل میشود، واگرایی مخفی در داخل روند تشکیل میشود. یعنی واگرایی مخفی به اندازه واگرایی معمولی قوی نیست و نمیتواند روند بازار را تغییر دهد. گاهی اوقات شاید واگرایی مخفی منجر به تغییر روند شود، اما همیشه این اتفاق نمیافتد. در واگرایی مخفی زمانی سیگنال فروش صادر میشود که نمودار قیمتی اوجی تشکیل میدهد، اما اوج جدید پایینتر از اوج قبلی تشکیل میشود. این در حالی است که در اوسیلاتور اوجهای قیمتی جدید بالاتر از اوجهای قیمتی قبلی هستند. همچنین زمانی سیگنال خرید صادر میشود که در چارت، کف قیمتی جدید بالاتر از کف قبلی است، اما در اوسیلاتور کفهای قیمتی جدید پایینتر از قبلیها هستند.
احتیاط کنید
در استفاده از واگراییها باید احتیاط کنید. به خصوص اگر واگرایی مخفی است، بایستی از سیگنالهای دیگر تکنیکال هم برای تائید استفاده کنید. بایستی به این نکته توجه داشته باشید که با دیدن واگرایی نباید فوراً وارد بازار شوید! واگراییها به طور کلی نشانگر شروع یک حرکت بزرگ هستند، اما زمان دقیق آن را مشخص نمیکنند. یعنی وقتی واگرایی در بازار پیدا کردید، کمی صبر کنید و منتظر شکست سطوح کلیدی برای تائید واگرایی بمانید. واگرایی میتواند تا مدتزمان زیادی در نمودار قیمتی بماند، بدون اینکه بازار به آن واکنشی نشان دهد.
——————————————————————————————————————————
واگرایی قیمتی، اولین نشانه از پایان روند
وقتی حرف از واگرایی به میان میآید، اکثر معامله گران بازارهای مالی به واگرایی بین نمودار قیمتی و اندیکاتورهای تکنیکال فکر میکنند. در این میان یک نوع دیگری از واگرایی هم وجود دارد که در تحلیلها و استراتژی های پرایس اکشن بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. معمولاً تحلیلگران پرایس اکشن با تعصب عمل میکنند و از اندیکاتور استفاده نمیکنند. در این مقاله میخواهیم با یک روش ساده نشان دهیم که برای واگراییهای تکنیکال، نیازی به استفاده از اندیکاتور تکنیکال نیست و همه تحلیلگران میتوانند از این روش ساده تکنیکال برای تحلیل بهتر بازار استفاده کنند تا پایان یک حرکت قوی را پیشبینی کنند.
واگرایی قیمتی یا همان Price Divergence مفهوم سادهای است. در واگرایی قیمتی توجه ما بیشتر به موجهای قیمتی است. به این صورت که ما سعی میکنیم اندازه موجهای قیمتی تشکیل شده را با هم مقایسه کنیم. علاوه بر این جواب این سؤال که بازار چقدر آسان توانسته اوج یا کف قیمتی جدیدی ثبت کند، هم به ما کمک میکند تا خیلی ساده امواج قیمتی را با یکدیگر مقایسه کنیم.
در تعریف بازارهای روند دار، همیشه بازار به قیمتهای جدیدی میرسد. به طور مثال وقتی بازار روند صعودی دارد، بازار تمایل دارد که اوجهای قیمتی جدیدی را فتح کند. در بازارهای روند نزولی هم بازار تمایل دارد که کفهای قیمتی پایینتری را ثبت کند. مسلماً اگر بازار روند صعودی داشته باشد، اما نتواند اوج قیمتی جدیدی را ثبت کند، میتوان گفت که قدرت خریداران کاهش یافته و شاید روند به پایان خود نزدیک شده است. در روند نزولی هم بازار باید کف قیمتی جدید ثبت کند، اما اگر کف قیمتی فاصله کمی با کف قیمتی قبلی خود داشته باشد، به این معنی است که بازار در ادامه دادن روند نزولی ضعیف عمل کرده و قدرت فروشندگان در حال کاهش است. یعنی روند نزولی به زودی متوقف خواهد شد.
به تصویر زیر نگاه کنید:
در این نمودار قیمتی خیلی ساده میتوان واگرایی قیمتی را تشخیص داد. در موجهای ۱ و ۲ بازار با شیب تُندی رشد کرده است. وقتی شیب موج صعودی تُند است، یعنی بازار حرکت صعودی سریعی را تجربه کرده و توانسته اوج قیمتی جدید و بالاتری را ثبت کند. اما به موج ۳ نگاه کنید. در موج ۳ بازار توانسته اوج قیمتی جدیدی ثبت کند، اما این اوج قیمتی فاصله خیلی کمی با اوج قبلی دارد. این یعنی قدرت خریداران تضعیف شده است. خریداران دیگر نمیتوانند مثل موجهای ۱ و ۲ بازار را بالا بکشند. این یعنی باید انتظار افت قیمتها و پایان روند نزولی را داشت. در نمودار بالایی هم این اتفاق افتاده است. بعد از موج ۳، بازار نتوانسته اوج قیمتی بالاتر و جدیدی را ثبت کند.
در نمودار پایینی هم میتوان مثالی از واگرایی قیمتی در روند نزولی را مشاهده کرد. به این نمودار دقت کنید:
در سمت چپ، روند نزولی در بازار به راه افتاده است. بازار از اوجهای تاریخی سقوط کرده و کفهای قیمتی جدیدی را ثبت کرده است. خطوط افقی قرمز رنگ نشانگر اوجهای قیمتی پایینی هستند که در بازار تشکیل شدهاند. این تعریف بازار روند نزولی است: اوجهای جدید پایینتر از اوج قبلی و کفهای قیمتی جدید پایینتر از کف قیمتی قبلی تشکیل میشوند. با این حال در موج حرکتی کوچک ۱، بازار نتوانسته از کف قیمتی قبلی فاصله بگیرد. اندازه این موج نزولی هم خیلی کوچک است. این اولین نشانه از تضعیف قدرت فروشندگان در بازار است. بازار در نقطه ۲ اولین اوج قیمتی جدید و بالاتر از اوج قیمتی قبلی را تشکیل داده است. این یعنی تعریف روند نزولی نقض شده است. در ادامه و با تشکیل کف قیمتی جدید و بالاتر از کف قیمتی قبلی (نقطه ۳)، روند صعودی شروع شده است.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل بیست و چهارم خواهید دید:
تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
قصل بیست و چهارم مقاله
تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis)، یکی دیگر از روش های تحلیل بازارهای مالی یا بازار فارکس است. معامله گران میتوانند به کمک تحلیل بنیادی ارزش واقعی یک سهم را محاسبه کنند. استفاده از تحلیل فاندامنتال میتواند در کنار سایر روش های تحلیل به تصمیمگیری بهتر برای خرید و فروش در بازار فارکس منجر شود. در ادامه به توضیح این موضوع پرداخته شده است.
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
تراز پرداخت ها BOP
مدل بازار دارایی
تفاوت نرخ های بهره واقعی
معاملات انتقالی
جریان ریسک
——————————————————————————————————————————
دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
همانطور که در گذشته اشاره شد بررسی، تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی از نقطه نظرهای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد. از دو روش عمده برای بررسی و تحلیل بازارهای کارا استفاده می شود:
- تحلیل تکنیکال یا نموداری
- تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
در طول دروس گذشته تا حدود زیادی در مورد مقدمات تحلیل تکنیکی صحبت شد. در طول این درس و درس آینده به مبانی دانش فاندامنتال یا بنیادی می پردازیم.
با بررسی بازار تبادلات ارزی از دیدگاه فاندامنتال در واقع عوامل موثر بر عرضه و تقاضای ارزهای مختلف در نظر گرفته می شود تا روند صعودی یا نزولی نرخ برابری جفت ارزی مورد بررسی و پیش بینی قرار بگیرد. بنابراین بطور ساده دانش فاندامنتال به بررسی عوامل تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا می پردازد. این عوامل بطور کلی به چهار بخش عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بحران ها تقسیم بندی می شود. هر کدام از این عوامل در جایگاه خود بر روی روند عرضه و تقاضای یک ارز و در نتیجه نرخ برابری آن ارز در مقابل سایر ارزها اثر گذار است.
عوامل تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا متعدد و گاه متغیر هستند و همین موضوع تحلیل فاندامنتال را پیچیده و مشکل کرده است. با این وجود تحلیل فاندامنتال دید و نگاه گسترده تری برای بررسی به معامله گر بازار ارز می دهد. در مقام قیاس می توان گفت اگر در بازار سهام داده های بنیادی شرکت ها برای بررسی قیمت سهام آن شرکت مورد توجه قرار می گیرد در بازار ارز داده های اقتصادی یک کشور برای بررسی ارزش پول محلی که حکم همان قیمت سهام را دارد مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه به مباحث و نظریه های مهم تاثیر گذار بر روی برابری نرخ ارزها می پردازیم.
تراز پرداخت ها BOP
تراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد. اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید. در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد. این سطح جایگاهی است که تراز حساب جاری یک کشور پایدار و با ثبات باشد.
تراز پرداخت ها از سه بخش تشکیل شده است:
- تراز حساب جاری= صادرات کالا – واردات کالا
- تراز حساب جاری= (صادرات کالا + صادرات خدمات) – (واردات کالا + واردات خدمات)
- تراز سرمایه = سرمایه گذاری در خارج از کشور – سرمایه گذاری در داخل کشور
این سه بخش در واقع به این موضوع اشاره دارند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات کالا و خدمات یا بابت سرمایه گذاری بیگانگان در داخل مرزهای یک کشور بیشتر از خروج سرمایه از مرزهای آن کشور باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی تقویت ارز محلی بوجود می آید. این تئوری معمولا در دوره های بلند مدت می تواند رفتار ارزها را در مقابل یکدیگر توجیه کند اما در دوره های کوتاه مدت چندان بهینه نیست. در عین حال امروزه بخش سوم این تئوری که به تراز سرمایه اشاره دارد بابت آسان شدن سرمایه گذاری خارجی و سرمایه پذیری خارجی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا کرده است.
مدل بازار دارایی
بر اساس این مدل ورود و خروج سرمایه به کشور بر اساس جذابیت سرمایه گذاری در بازار دارایی یک کشور به مانند بازار سهام با اوراق قرضه تعریف می شود. در واقع مطابق با این نظریه هر چه بازار سهام و اوراق قرضه یک کشور سود آوری و بهره بالاتری را برای سرمایه گذار داشته باشد. به دلیل جذب سرمایه خارجی و تبدیل به پول محلی، ارزش پول محلی نسبت به سایر ارزهای بین المللی افزایش پیدا می کند و اگر بازارهای سهام یا اوراق قرضه کشوری نزولی یا با بازدهی اندک باشند تقاضای چندانی برای نرخ ارز آن کشور وجود ندارد و در نتیجه تضعیف آن ارز مقابل سایر ارزها را می توان انتظار داشت.
تفاوت نرخ های بهره واقعی
این نظریه به این موضوع اشاره دارد که نرخ بهره واقعی هر کشوری که بالاتر باشد تقاضا برای ارز محلی آن کشور بیشتر خواهد شد. زمانی که نرخ بهره واقعی کشوری بیشتر باشد این موضوع منجر به جذب سرمایه خارجی بیشتری به آن کشور می شود و به دلیل اینکه سرمایه خارجی تبدیل به ارز محلی می شود و سپس سپرده گذاری یا سرمایه گذاری می شود تقاضا برای ارز محلی افزایش پیدا می کند و نرخ برابری ارز محلی مثبت خواهد شد.
به همین ترتیب نرخ بهره واقعی کشوری اگر کاسته شود یا در سطوح پایین تری باشد به دلیل عدم جذابیت برای سرمایه گذاری یا ورود سرمایه به آن کشور و در عین حال وام گرفتن خارجیان و خروج سرمایه از آن کشور، عرضه برای پول محلی بوجود می آید و ارزش آن ارز کاسته می شود.
معاملات انتقالی
معاملات انتقالی یا کری ترید Carry Trade به سبکی از معاملات گفته می شود که سوداگران و سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند ارزی را که نرخ بهره پایینی دارد را عرضه کنند یا به فروش برسانند و ارزی را که نرخ بهره بالاتری دارد را تقاضا یا خرید کنند.
دلیل اصلی چنین جریانی برای ارزهای اصلی به این موضوع بر می گردد که وقتی کشوری نرخ بهره پایینی دارد تقاضا برای وام و جذب سرمایه از بانک ها و بازار سرمایه این کشور بسیار بالا می رود اما این سرمایه یا وام در داخل مرزهای آن کشور برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار نمی گیرد و به سمت کشورهایی که بهره بالاتری دارند یا بازارهای خارجی که سود آوری بیشتری دارند منتقل می شود.
به عنوان مثال در کشور ژاپن نرخ بهره ۰٫۱% است و در کشور استرالیا نرخ بهره ۴٫۵% است. در چینین شرایطی سوداگران و سرمایه گذاران از بانک های ژاپنی وام دریافت می کنند و با تبدیل این وام که به ین ژاپن است آن را در بانک های استرالیا بوسیله دلار این کشور سپرده گذاری می کنند. در طی این عملیات عرضه یا فروش ین بوجود می آید و تقاضا یا خرید برای دلار استرالیا بالا می رود به همین دلیل ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن به شدت در جهت صعودی حرکت می کند. حال آنکه سرمایه گذار یا سوداگر هم از اختلاف نرخ بهره سود برده است و هم به دلیل جابجایی ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن از تفاوت نرخ ارز در زمان بازگشت سرمایه می تواند سود کسب کند. این سبک از معاملات در دوره های بلند مدت یکی از عوامل کلیدی جابجایی نرخ ارز می باشد.
جریان ریسک
جریان ریسک اقتصادی یا به نوعی ریسک پذیری و ریسک گریزی در واقع جریان سرمایه در دنیا را بر اساس دوره های رونق و رکود جهانی تبیین می کند. مطابق بر مباحث این دو موضوع، زمانی که اقتصاد جهانی در حال رونق و بهبود باشد، سرمایه از سمت دارایی های ایمن یا کم ریسک که عموما کم بازده هم هستند به سمت دارایی های پر ریسک یا پربازده جریان پیدا می کند و در شرایط رکود یا بحران اقتصادی سرمایه ها از سمت دارایی پر بازده به سمت دارایی کم بازده جریان پیدا می کند.
در بین ارزها می توان به ین ژاپن، دلار ایالات متحده و تا حدودی فرانک سوییس به عنوان ارز کم بازده اشاره کرد و پوند انگلستان، یورو، دلار استرالیا، دلار کانادا، دلار نیوزلند یا بسیاری از ارزهای دیگر را دارایی یا ارز پربازده می شناسند. از این رو در زمان رونق و بهبود اقتصاد جهانی، فروش و عرضه ین، دلار و تا حدودی فرانک را در مقابل ارزهای پربازده شاهد هستیم و در دوران رکود و نگرانی نسبت به شرایط اقتصاد جهانی تقاضا و خرید ین، دلار و تا حدودی فرانک را مقابل ارزهای پر بازده شاهد هستیم. به حالت اول ریسک پذیری و به حالت دوم ریسک گریزی می گویند. امروزه جریان ریسک پذیری و ریسک گریزی را مقدم بر ضعف یا قوت نسبی داخلی اقتصاد ها در سطح جهان می دانند و نیروهای تاثیر گذار بر ریسک پذیری و ریسک گریزی مقدم بر شرایط داخلی اقتصادها هستند.
——————————————————————————————————————————
آن چه که در فصل بیست و پنجم خواهید دید:
معامله گری به عنوان یک شغل تمام وقت و اول!
فصل بیست و پنجم مقاله
معامله گری به عنوان یک شغل تمام وقت و اول!
به دوره مقدماتی آموزش فارکس خوش آمدید
معامله گران و نوسان گیران زیادی هستند که هر روز در بازار های مالی (سهام، ارز،طلا و نفت) در حال کسب درآمد از بازار هستند. برخی از این افراد از طریق معامله گری امرار معاش می کنند و برخی دیگر تنها با چند ساعت کار در روز به دنبال کسب درآمد اضافی هستند. معمولا سوال زیادی که در این رابطه پرسیده می شود این است که چه زمانی برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت مناسب است؟
آن چه که در این فصل خواهید آموخت✍
کی برای معامله گری تمام وقت آماده هستیم؟
پیش نیاز آمادگی برای کار تمام وقت معامله گری
چگونه به یک معامله گر تمام وقت تبدیل شویم؟
هزینه فرصت را لحاظ کرده اید؟
کار تمام وقت با شخصیت شما همخوانی دارد؟
——————————————————————————————————————————
کی برای معامله گری تمام وقت آماده هستیم؟
البته جواب یکسانی برای این پرسش وجود ندارد، اما برخی موارد هستند که می توانند با توجه به آن به این پرسش پاسخ درستی داد. بایستی توجه شود که معامله گری به عنوان اولین شغل و یک شغل تمام وقت خیلی هم جذاب نیست، چونکه معامله گری به معنای داشتن زندگی عجیب و غریب لوکس و کسب درآمد میلیونی روزانه نیست. معامله گری تمام وقت، یک حرفه و شغل است. یعنی نیازمند سپری کردن زمان زیادی پشت کامپیوتر است. هیچ تضمیمی برای کسب درآمد شما از حرفه معامله گری نیست. حتی این احتمال وجود دارد که بعد از چند ساعت سرمایه گذاری در بازار های مالی، تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
با این حال نباید ناامید شد. در ادامه این مقاله به بررسی نحوه ورود به حرفه معامله گری تمام وقت می پردازیم. این مقاله برای افرادی که معامله گری را به عنوان یک اضافه کاری می دانند، شاید مناسب نباشد. برای اینکه بتوان به عنوان یک معامله گر تمام وقت فعالیت کرد، به پیش نیاز ها بایستی توجه داشت.
——————————————————————————————————————————
پیش نیاز آمادگی برای کار تمام وقت معامله گری
یادگیری مهارت ها
اولین پیش نیاز برای این کار، یادگیری مهارت هاست. پیش از این که وارد معاملات بازار های مالی شوید، ابتدا از سطح معلومات خود آگاه شوید. اگر سطح معلومات و مهارت های معامله گری شما پایین باشند، ورود به حرفه معامله گری تمام وقت یک اشتباه خواهد بود. به خصوص اگر قرار باشد که به دنبال کسب درآمد ماهانه از بازار باشید. به همین دلیل توصیه می شود که پیش از ورود به حرفه معامله گری تمام وقت، حتما دوره های آموزشی لازم را سپری کنید.
چقدر تجربه دارید؟
تجربه دومین پیشنیاز برای تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت است. شاید شما هزاران مطلب در رابطه با معامله گری مطالعه کنید، اما باز هم در نهایت با ضرر از بازار خارج شوید. تئوری و تمرین دو مهارت متفاوت هستند. اکثر معامله گران پیش از اینکه وارد بازار شوند، به تجربه های واقعی یا شبیه سازی شده از بازار نیاز دارند.
عملکرد سیستم شما چقدر باثبات است؟
ثبات سومین اصل در تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت است. شما باید مطمئن باشید که معاملاتان ثبات لازم را دارند. ثبات در معاملات یعنی اینکه شما واقعا مجموعه ای از مهارت های کاربردی را یادگرفته اید و می توانید سود دهی باثباتی را در معاملات خود نشان دهید. اگر درآمد معاملات در کوتاه مدت بالا باشد، احتمال کسب درآمد مستمر در بلند مدت پایین خواهد آمد. نکته ای که در این جا بایستی به آن توجه شود، نبود درآمد مشخص و منطقی در حرفه معامله گری است. معامله گران مختلف با سرعت مختلفی مهارت ها و تئوری ها را یاد می گیرند. شاید یک معامله گر بتواند به مدت یک سال درآمد باثابت و مستمری از بازار داشته باشد، در حالیکه سایرین شاید تا چندین سال عملکرد باثباتی داشته باشند.
——————————————————————————————————————————
چگونه به یک معامله گر تمام وقت تبدیل شویم؟
حرفه معامله گری تمام وقت و سایر مشاغل معمول مزایا و معایب خود را دارند. مشاغل معمول جامعه تضمین می کنند که شما حقوق و مزایای باثباتی خواهید داشت، در حالیکه حرفه معامله گری به شما این اجازه را می دهد که اولا رئیس خود باشید و دوما درآمد متغییری را کسب کنید. برای اکثر معامله گران تمام وقت مهمترین مزیت این حرفه این است که معامله گری همواره شما را به چالش می کشد. اما بایستی توجه داشته باشید که حرفه معامله گری تمام وقت بدین معنی است که شما ثبات کمتری خواهید داشت، به خصوص در ابتدای دوران فعالیتتان.
برخی ماه ها عملکرد شما خوب خواهد بود و در برخی ماه ها بد و در تمامی ماه ها هم از لحاظ فکری خسته خواهید بود. هر چند چنین تغییراتی می تواند برای عده ای از افراد خوشایند و هیجان انگیز باشد، اما بدون شک حرفه استرس زایی است.
اگر در حال حاضر شاغل هستید و به فکر تغییر شغل خود به معامله گری تمام وقت هستید، بایستی حتما یک طرح مالی برای خود داشته باشید. ترک شغلی با درآمد تضمین شده و وارد شدن به حرفه ای که هیچ تضمینی برای کسب درآمد شما وجود ندارد، ریسک زیادی دارد و تنها بایستی زمانی این ریسک را تحمل کرد که برای آن آمادگی داشته باشید.
در واقع در حالت عادی شما باید پس انداز کافی برای پوشش هزینه های دو سال آینده خود را داشته باشید. چنین پس اندازی می تواند استرس معاملات شما را کاهش دهد. اگر شما برای پرداخت اجاره خانه یا هزینه های مشابه معامله نکنید، فشار روحی کمتری هم خواهید داشت. البته میزان پس انداز به ارزیابی شخصی شما بستگی دارد، اما همیشه بهتر است که در این ارزیابی کمی با اغراق هزینه ها را حساب کنید. حتما توجه داشته باشید که در محاسبه هزینه ها به خودتان سخت نگیرید. همه مشاغل برای کسب درآمد و داشتن زندگی خوب است. دلیلی برای سخت گیری بی مورد نیست. در همین حال بایستی توجه داشت که علاوه بر داشتن پس انداز، بایستی سرمایه لازم برای ورود به معاملات را هم داشت. حجم سرمایه اولیه برای ورود به حرفه معامله گری یک مسئله شخصی است.
——————————————————————————————————————————
هزینه فرصت را لحاظ کرده اید؟
در بالا به مواردی که برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت نیاز بود، اشاره شد. اما بایستی به هزینه فرصت هم توجه داشت. برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت شما چه چیزی را فدا می کنید؟ برای مثال شاید شما درآمد ثابتی از یک شغل معمول دارید، با خروج از این شغل تمامی درآمد هایی که در آینده می توانستید داشته باشید را از دست خواهید داد. از همه مهمتر اگر در طول دو سال آینده نتوانستید به عنوان معامله گر تمام وقت کار کنید، آیا توانایی یافتن شغل دیگری را خواهید داشت؟ حتما پیش از تصمیم گرفتن به این موارد توجه کنید.
——————————————————————————————————————————
کار تمام وقت با شخصیت شما همخوانی دارد؟
زمانی که شما به یک معامله گر تمام وقت تبدیل می شوید، وارد دنیایی می شوید که تمامی مسئولیت ها به عهده خود شماست. هیچ کس نمی تواند شما را مجبور کند که هر صبح پشت کامپیوتر بشینید و به دنبال معامله باشید. هیچ کس به شما نخواهد گفت که چه کار باید انجام دهید. شما رئیس خود، منبع درآمد و تنها تضمین کننده موفقیت در این حرفه هستید. مطمئن باشید که قبل از ورود به حرفه معامله گری مهارت های لازم برای سازماندهی زندگی خود را فراگرفته اید. این شغل نحوه زندگی کردن شما را تغییر خواهد داد، به همین دلیل برای این تغییرات آماده باشید.
——————————————————————————————————————————
دوره های مرتبط
دوره مقدماتی آموزش فارکس (2)
دوره آموزش مقدماتی فارکس آشنایی با بازار فارکس فصل یازدهم مقاله خطوط پیوت ، کاماریلا و محاسبات آن در تحلیل…
دوره مقدماتی آموزش فارکس (1)
دوره آموزش مقدماتی فارکس آشنایی با بازار فارکس فصل اول مقاله کار فارکس، دنیای پول به دوره مقدماتی آموزش…
دوره دوم اموزش بازارهای مالی(3ماهه)
مقدمه و اتمام حجت ویدئو خصوصی این بخش خصوصی می باشد. برای دسترسی کامل به دروس این دوره باید این…
دوره اول آموزشی بازارهای مالی
در پکیج آموزش طراحی سایت دو و چند زبانه، تمام ابزارهای مورد نیاز برای چندزبانه کردن یک وبسایت وردپرسی، در اختیار شما قرار گرفته است.